- عضویت
- 3/8/24
- ارسال ها
- 84
- امتیاز واکنش
- 507
- امتیاز
- 143
- سن
- 21
- زمان حضور
- 10 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
مروا، ملانی و دامون را به گوشهی سالن برد و پسری که مسئول ریختن نوشیدنی بود را فرستاد که برود و زیر نگاه خیرهی دامون به طرف قفسهی کنارش رفت و شیشهی انتخابیاش را برداشت و مایع داخلش را در جام موردنظرش ریخت:
- یخ؟
دامون سرش را به نشانهی منفی به دو طرف تکان داد و ملانی هم همین جواب را رو به مروا داد.
برای خودش هم مقدار کمی ریخت و...
- یخ؟
دامون سرش را به نشانهی منفی به دو طرف تکان داد و ملانی هم همین جواب را رو به مروا داد.
برای خودش هم مقدار کمی ریخت و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان وینچستر | ریحانه صادق نژاد کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com