خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت19

در چوبی آغل توسط ایساتیس باز شد و لاریسا قبل از ورود، نیم‌نگاهی به ازدحام پشت سرش انداخت:
- کسی وارد نشه.
سه کشاورز سد راه مردم فضول و هم‌دردی شدند که گروهی برای سرک کشیدن و فهمیدن ماجرا به آن‌جا آمده بودند و گروهی دیگر، برای هم‌دردی با کشاورزانی که دیگر چیزی به پایان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت20

دست به جیب در مردم به دنبال واران گشت و این بین حرف‌های مردم نیز به گوشش رسید:
- فکر کنم نفرین شدیم.
زن که روسری کوچکی را بر روی موهای طلایی‌اش بسته بود، ادامه داد:
- چرا باید نفرین بشیم؟ من که میگم ارواح موجودات تاریکی اومدن سراغمون.
زنی با چشمان سبز ادامه داد:
- اونا که مردن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت21

تن باریک و لجزش را روی زمین کشید و بین حیوانات حرکت کرد. بدنش گویی بزرگ شده‌ی یک رگ از تن یک موجود زنده باشد.
سرش را که تنها یک چشم بزرگ زرد رنگ بود، بالا آورد و همانند یک مار تکان داد. در مقابل چشمان از حدقه بیرون زده‌ی واران، دهانی که با چشم دیده نمی‌شد را باز کرد و دندان‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت22

واران دهانش باز ماند و به بدن نگهبان افتاده بر روی زمین اشاره کرد:
- حتما باید می‌کشتیش؟
لاریسا بالای سر نگهبان ایستاد و به صورت سیاه شده‌اش نگاه کرد:
- روح اون‌و تسخیر کرده بود.
واران ابرو بالا انداخت و سریع ایستاد. با همان صورت و بدن کثیف خم شد و دم باقی مانده‌ی آن موجود را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت23


واران سریع بازویش را گرفت. وقتی نگاه سرد لاریسا را بر روی دستش دید، سریع دستش را عقب کشید و تند گفت:
- باور کن خوش می‌گذره. مطمئنم جولی و جولیا هم اونجان.
لاریسا که اسم‌های آن‌ها را شنید، گفت:
- از کجا این قدر مطمئنی؟
واران نیشش شل شد:
- جولیا عاشق این‌جور چیزهاست و جولی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#‌پارت24

پارسیس بلند شده و دست دور کمر او انداخت:
- هیچ وقت پشیمون نیستم.
ریتا سر بلند کرد:
- خیلی خوشحالم که با تو آشنا شدم. زندگیم با بودن تو خیلی تغییر کرد. تو باعث شدی که با نبود لاریسا کنار بیام.
پارسیس موهای سیاه او را از صورتش کنار زد:
- من هر کاری برای خوشحالی تو می‌کنم.
وقتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت25

از همان فاصله‌ی چهار متری نیز به راحتی می‌توانست تشخیص دهد او کیست.
خواست بی‌توجه به راهش ادامه دهد که مرد بی‌حواس پایش در گِل فرو رفت. لیز خورد و محکم به زمین اصابت کرد. نیمی از تنش را کثیفی فرا گرفت. او، اما در حال خود نبوده و اصلا نمی‌فهمید چه اتفاقی افتاده؛ پس الکی شروع به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت26

در کلبه‌ی درختی را هل داد و داخل رفت. با دیدن مرد افتاده بر روی زمین، اخمی بر چهره نشاند. بالای سر او ایستاد و به صورتش که دهانش باز مانده و لپش در اثر فشار سرش کمی داخل رفته، نگاهی انداخت. بر روی شکم روی زمین افتاده بود.
با پایش به آرامی او را تکان داد، ولی همانند مرده‌ها افتاده و حتی تکان ریزی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: daryam1، مبینا زارع، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,288
امتیاز واکنش
15,441
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 12 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت27

گیس موهایش را از هم باز کرد و هم‌زمان روی تـ*ـخت نشست و دستانش را در موهای موج‌دار و مسی‌رنگش فرو کرد. پوست سرش را ماساژ داد و خاطره‌ای در ذهنش پر رنگ شد. خاطره‌ای از مردی که دست درون موهایش فرو برده و او را میان بازوهای خود نگه داشته بود. لبخند جذابش، لبخندی بر لـ*ـب او نیز آورده بود.
صدای در او را از خاطرات...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~MobinA~، daryam1 و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا