خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب تنهایی پر هیاهو
کتاب تنهایی پر هیاهو اثری مشهور از بهومیل هرابال، رمانی تحلیل‌گرایانه و فلسفی است که از زندگی و افکار پیرمردی سخن می‌گوید که شغلش خمیر کردن کتاب‌ها در زیرزمینی نمور، کثیف و پر از موش است اما پس از سی و پنج سال زندگی مشتاقانه با کتاب‌ها هنگامی که پای تکنولوژی به میان می‌آید، کارایی و توانایی او نادیده گرفته شده و از طرف مدیرش مجبور به تغییر شغل می‌شود.

به بیان بهومیل هرابال (Bohumil Hrabal) انسان نعره‌ای است که به دست خود متولد و به کمک خویش منهدم خواهد شد و غیر از این امکان دیگری وجود ندارد. او در کتاب تنهایی پر هیاهو (Too loud a solitude) روزمرگی را به بی‌تکلف‌ترین و زیباترین شکلش نشان می‌دهد. روزمرگی که هانتا شخصیت اصلی قصه‌اش، عاشقش است و وقتی از او گرفته می‌شود نمی‌داند باید چه باید بکند.

هانتا که 35 سال بی‌پروا کتاب‌ها و دیگر محفوضات کاغذی را به درون دستگاه پرس خود که بی‌شک استعاره از عقده‌های جامعه جنگ زده زمان خود است می‌ریزد، در تمام طول هفته به شدت مشغول کار است و نکته جالب در موردش این است که شخصیتش با کارگران معمول بسیار متفاوت است. او کتاب‌های گرانبها را با خود به خانه می‌برد و با آن‌ها زندگی می‌کند. در واقع همه جای خانه، محل کار و حتی مغزش پر از کتاب است.
هرابال تقریبا به جز لحظاتی خاص داستان را با زاویه دید درونگرایانه هانتا جلو می‌برد به صورتی که گویی هانتا در حال صحبت کردن با خود شماست. در دنیایی که هرابال ترسیم می‌کند آن چه برای آدمی مثل هانتا باقی مانده است یکی شدن با «وضعیت» است. این که هیچ شکایتی از زندگی اندوه بارش نداشته و از شرایط خود راضی باشد و جدا شدن از آن را موجب پوچی بداند. به طوری که وقتی می‌بیند دستگاه پرسش که 35 سال با آن کار کرده، قرار است توسط کارخانه‌های بزرگ خمیر کاغذ نابود شود دست به دامن کشیش و مسیح (ع) می‌شود.


معرفی کتاب تنهایی پر هیاهو | بهومیل هرابال

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قطعا کتاب‌های بسیاری هستند که شما آن را بازتابی از اوضاع سـ*ـیاسی و اجتماعی خود در دوره‌ای از تاریخ تلقی می‌کنید؛ چون در لابه‌لای جملات و کلمات این آثار به دنبال «خود» می‌گردید. «تنهایی پر هیاهو» بدون شک یکی از این کتاب‌هاست. مجله تایمز به نقل از نویسنده معروف چک، یوزف اشکوورتسکی نوشته است، آثار هرابال به نوعی تاریخچه نامرسوم روان و سخت ملت چک است. همچنین لس‌آنجلس تایمز و گاردین نیز او را پدر ادبیات قرن بیستم چک و نگارنده‌ای حیرت‌انگیز معرفی کرده‌اند.

کتاب حاضر در حقیقت رمانی است که آرزوهای انسانی را به چالش می‌کشد آن هم دقیقا در نیمه دوم قرن بیستم و در دوره حکومت کمونیست‌ها بر کشور چک، درست زمانی که در آن نویسنده‌هایی مثل هرابال ممنوع‌الکار و یا زندانی می‌شدند. هرابال نیز این اثر را در سال‌های ممنوع‌الکاری خود نوشته و در همان دوران به صورت مخفیانه منتشر کرده است.

هرابال خالق آثاری مشهوری مثل «مرواریدهای اعماق»، «کلاس رقص اکابر»، «قطارهای به شدت مراقبت شده»، «کوتاه کردن مو» و... است که با اقتباس از آن‌ها فیلم‌های سینمایی بسیاری ساخته شده است.

در بخشی از کتاب تنهایی پر هیاهو می‌خوانیم:
یک روز بعد ازظهر، افراد کشتارگاه، یک کامیون کاغذ خونی و جعبه‌های خیس از خونابه را برای من آوردند، جعبه‌ها یکی پس از دیگری پر از این جور چیزها بودند و من نتوانستم تحملشان کنم. چون بوی شیرین تهوع آوری داشت که باعث می‌شد حس کنم مثل پیشبند یک قصاب، خون آلود هستم. من‌از سر انتقام‌جویی، با حالتی پرهیزگارانه کتاب ستایش حماقت "اراسموس‌رتردام"را داخل اولین بسته جای دادم، کتاب "دون کارلوس اثر فردریش شیلر" را داخل دومی و از آنجایی که واژها باید به خون آلوده شوند، "اکه هومو اثر فردریش نیچه"را داخل سومی گذاشتم. و همچنان که بعنوان یک میزبان کار می‌کردم، یک دسته زنبور دور آن ورقه‌های گوشتی وحشتناک که قصابان با خودشان از کشتارگاه برای من آورده بودند و همچنان دور سرم وزوز می‌کردند؛ آن‌ها مثل تگرگ به صورت من هجوم آوردند.

وقتی که در حال نوشیدن چهارمین جام آبجویم بودم، متوجه حضور مرد جوان خوش مَشربی نزدیک دستگاه پِرس شدم و فورا متوجه شدم که او خود عیسی مسیح است. خیلی زود پیرمردی باچهره‌ای پُر از چین ‌و چروک به او پیوست. و در آن لحظه خاص من می‌دانستم او فقط‌ می‌تواند لائوتسه باشد. به این ترتیب آن‌ها شانه به شانه هم در آن جا ایستادند و من شانس بیشتری برای مقایسه کردنشان پیدا کردم؛ یک آقای سالخورده و یک مرد جوان! چنانکه هزاران تراشه لاجوردی رنگ، دیوانه‌وار و بسیار سریع به سمت پایین شیرجه می‌زدنند. بال‌ها و بدن‌های فلزی آن‌ها یکی از تابلوهای عظیم "ویوانت" را با تلألوی مداوم و انحناهای متغیر، همچون رنگ‌های پاشیده شده بر اثر هنری غول پیکر جکسون پولاکس می‌آراید.



منبع: کتاب‌راه


معرفی کتاب تنهایی پر هیاهو | بهومیل هرابال

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا