نویسنده این موضوع
زمینی به همواری شیشه جام. درختان هَرَسگشته، زرفام. مارپیچ نهری سبز و آرام. دریاچهواری با کلیسایی غرقه در آن در گلدستهاش با آب همسطح است. راهی کالسکهرو در سایهسار درختان جوان؛ باغهای ایتالیایی خیابانبندیها، مناظر و چندین مایل دیوار از آجر قرمز و میلههای آهنین. جیمز چشم میگشاید. نمیداند چه چیز بیدارش کرده است. پرندهای، نشسته بر بالای بوتهای، به او زُل زده، سرش را بـه چپ و راست حرکت میدهد. جیمز به سایهها نگاه میاندازد تا دریابد چقدر خوابیده است. دستکم دو ساعت. آفتاب متعجبش میکند. خواب برف، یک عالم برف میدیده و صدایی که او را میخوانده و به او نزدیک میشده است.
درد نهفته | اندرو بروک میلر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com