- عضویت
- 31/10/18
- ارسال ها
- 996
- امتیاز واکنش
- 9,620
- امتیاز
- 233
- محل سکونت
- مرز جنون
- زمان حضور
- 10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
*شناسنامه رمان
نام رمان: انتقام خونین
نام نویسندگان: ریحانه، محدثه، پریا (Reyhaneh.m Mohadeseh.f )
ژانر: ترسناک، تخیلی
خلاصه: یه جن دو رگه عاشق یه انسان میشه. ولی، به عشقش نمیرسه و عشقش باعث مرگش میشه. واسه همین هم به دنبال انتقام میره. انتقامی خونین...
لینک رمان:
*تذکر: این نقد قسمتهایی از رمان را لو میدهد. اگر تصمیم به خواندن یا نخواندن این رمان از روی نقد دارید بهتر است قسمتهای رنگی را بخوانید.
*نقد رمان
این نقد کاملاً صریح است. هر رمانی خوبیها و بدهایی دارد و هدف ما رشد همهی نویسندگان است.
از اسم و خلاصهی رمان شروع میکنم! که هم جالب بود و هم جذب کننده، خواننده میتونه به راحتی از قصه سردربیاره و اگه طرفدار رمانهای ترسناک این سبکی باشه پی گیر بشه.
هر شخصیت رو یه نفر نوشته بود که این برای من جالب بود. چون قلم هر کس متفاوته و این جوری بیشتر میشد تفاوت شخصیتها رو قبول حس کرد. چون با یک فکر نوشته نشده بودند.
شروع رمان واقعا خوب بود. اما، به امایی میرسیم که میتونست داستان رو خیلی جالب تر و جذاب تر کنه.
به این صورت که، به جای این که شخصیت ها اواخر رمان دور هم جمع بشند و از زندگیشون بگن! میتونستیم این کار رو اول داستان به شکل خیلی ماهرانه تر انجام بدیم. به این صورت که به جای پارتهای کوتاه کوتاه که تند تند راوی عوض شه و عجلهی زیادی برای رفتن توی خونه و ارواح داشته باشیم. پارت های هر کاراکتر رو طولانی میکردیم و زندگیشون رو بدون گفتن زبانی و به صورت جذاب توضیح میدادیم.. مثلا سارا خیلی خفن و ماهرانه نقشه کشی میکرد. یه دزدی انجام میداد این خونه رو میدید. توصیف بیرونش رو میکرد ( که عجب عمارتیه و حتما توش عتیقه جاته و....)
بعد با خودش فکر میکرد که این رو هم باید بزنه (دزدی کنه) و کات میشد میرفت پیش فرهاد و تیکه کلامهای زیبا به دختر و این که به فکر مهتا بیافته که شاید بهتره به فرهاد بگه خونه برام بگیر که اواره نشه و باز کات میشد به مهارتهای سینا که در حال انجام یه عملیات ترسناک روحی گیری بوده و یه صدایی توی گوشش ویولت رو میاره و کات!
بعد هم نسیما و خاطرات قبل مرگ پدرش و...
میبینید؟ خیلی داستان رو میشد جذاب تر شروع کرد.
اما، نویسنده عجلهی زیادی برای رفتن توی خونه داشت و به این جزییات توجهی نداشت و تنها با گفتن زبانی جذابیت رو خراب کرد.
از طرفی هم نویسنده یا نویسندگان، علاقهی زیادی به چکیدن خون از دهان تک تک شخصیتهای ترسناک داشت که به جای ترس و جذابیت برای من پوزخندی به جا میگذاشت. میشد گفت که در این مورد قضیهی نویسنده که دو تا، (البته سه تا برای این رمان) شد رمان...... پیش میاد.
همهی رمان یه طرف و چند صفحهی آخر یک طرف!
چند صفحهی آخر تمام خوبی رمان به سخره گرفت. آن قدر بچگانه و بی منطق شکل گرفت که دهان من باز مانده بود!
با یک گردن بند بالا گرفتن روح ازاد و مادر ویولت مرد؟
راستی تا یادم نرفته است بگویم که سارا، سارا خیلی بد داستان پردازی شده بود. کسی که در جنوب شهر باشد و دزدی کند ادبیات و افکار متفاوتی دارد. آن قدر سختی دیده که نترسد و جیغ نزد! یا باید بچه پول دار نشانش میدادید و یا شخصیتش را محکم! این که ترسو و دزد باشد اصلاً درست نیست زیرا که سختی انسان را شجاع و آب دیده میکند.
و در اخر هم که الکی کشته شد. امده بود تا عاشق شود و بکشنش؟ چه قدر ظلم در حقش شد! البته که در جلد دو سارا همه کار میشد اما در این جلد....
در صفحات آخر نویسنده تنها عجلهی تمام شدن سریع رمان را داشت. با چند خط راوی را عوض میکرد و خیلی از جزییات را فاکتور گرفت!
ما اصلا نفهمیدیم سارا، سینا، نسیما چه طور به غار امدند و یا نشیما چه طور زنده ماند!
این قسمت رمان را چند بار خواندم و هر بار گیج تر شدم:
"یهو به شدت سرم رو بالا گرفتم و دیدم که بله... زمین و زمان به هم ریخته بود. ما در دو مسیر قرار گرفته بودیم. بالا سرم صخره بود و نسیما از اون جا پرت شده بود پایین! به سمت چپم برگشتم و روی زمین رو نگاه کردم. دیدم که ما هم دوباره روی صخره وایساده بودیم."
واقعاً مسخره نبود؟
آن رمان خوب باید با این عجله و نوشتن آبکی به اتمام میرسید؟
شخصیت ویولت جالب بود. این که هر دو عاشق هم بودند و نسیما درست نمیدانست هم بر جذابیت آن افزوده بود. البته آن قسمت دو روح شدنش را نویسنده خوب توضیح نداده بود.
در کل اوایل خیلی بهتر بود و هرچه پیش میرفت سطح داستان بد میشد و در اخر هم با فاجعهی جدا شدنشان و بهم ریختن زمین و زمان و مرگ سارا به پایان رسید!
با توجه به نکاتی که گفتم، شاید اگر نویسنده توجهی به نکات گفته شده در نقد کند جلد دو خیلی بهتر از آب در بیاید.
با تمام بدی و خوبی ها، اگر بخواهم رمان را در چند خط توضیح دهم باید بگویم: شروع عجلهای، وسطی متوسط! و پایانی به مراتب عجلهایتر از هر چیزی !
رمان سطح متوسطی اما، ریتم خوبی داشت که آن را به عاشقان رمان ترسناک پیشنهاد میکنم که یک بار آن را برای تنوع و کمی تفریح بخوانند.
نام رمان: انتقام خونین
نام نویسندگان: ریحانه، محدثه، پریا (Reyhaneh.m Mohadeseh.f )
ژانر: ترسناک، تخیلی
خلاصه: یه جن دو رگه عاشق یه انسان میشه. ولی، به عشقش نمیرسه و عشقش باعث مرگش میشه. واسه همین هم به دنبال انتقام میره. انتقامی خونین...
لینک رمان:
*تذکر: این نقد قسمتهایی از رمان را لو میدهد. اگر تصمیم به خواندن یا نخواندن این رمان از روی نقد دارید بهتر است قسمتهای رنگی را بخوانید.
*نقد رمان
این نقد کاملاً صریح است. هر رمانی خوبیها و بدهایی دارد و هدف ما رشد همهی نویسندگان است.
از اسم و خلاصهی رمان شروع میکنم! که هم جالب بود و هم جذب کننده، خواننده میتونه به راحتی از قصه سردربیاره و اگه طرفدار رمانهای ترسناک این سبکی باشه پی گیر بشه.
هر شخصیت رو یه نفر نوشته بود که این برای من جالب بود. چون قلم هر کس متفاوته و این جوری بیشتر میشد تفاوت شخصیتها رو قبول حس کرد. چون با یک فکر نوشته نشده بودند.
شروع رمان واقعا خوب بود. اما، به امایی میرسیم که میتونست داستان رو خیلی جالب تر و جذاب تر کنه.
به این صورت که، به جای این که شخصیت ها اواخر رمان دور هم جمع بشند و از زندگیشون بگن! میتونستیم این کار رو اول داستان به شکل خیلی ماهرانه تر انجام بدیم. به این صورت که به جای پارتهای کوتاه کوتاه که تند تند راوی عوض شه و عجلهی زیادی برای رفتن توی خونه و ارواح داشته باشیم. پارت های هر کاراکتر رو طولانی میکردیم و زندگیشون رو بدون گفتن زبانی و به صورت جذاب توضیح میدادیم.. مثلا سارا خیلی خفن و ماهرانه نقشه کشی میکرد. یه دزدی انجام میداد این خونه رو میدید. توصیف بیرونش رو میکرد ( که عجب عمارتیه و حتما توش عتیقه جاته و....)
بعد با خودش فکر میکرد که این رو هم باید بزنه (دزدی کنه) و کات میشد میرفت پیش فرهاد و تیکه کلامهای زیبا به دختر و این که به فکر مهتا بیافته که شاید بهتره به فرهاد بگه خونه برام بگیر که اواره نشه و باز کات میشد به مهارتهای سینا که در حال انجام یه عملیات ترسناک روحی گیری بوده و یه صدایی توی گوشش ویولت رو میاره و کات!
بعد هم نسیما و خاطرات قبل مرگ پدرش و...
میبینید؟ خیلی داستان رو میشد جذاب تر شروع کرد.
اما، نویسنده عجلهی زیادی برای رفتن توی خونه داشت و به این جزییات توجهی نداشت و تنها با گفتن زبانی جذابیت رو خراب کرد.
از طرفی هم نویسنده یا نویسندگان، علاقهی زیادی به چکیدن خون از دهان تک تک شخصیتهای ترسناک داشت که به جای ترس و جذابیت برای من پوزخندی به جا میگذاشت. میشد گفت که در این مورد قضیهی نویسنده که دو تا، (البته سه تا برای این رمان) شد رمان...... پیش میاد.
همهی رمان یه طرف و چند صفحهی آخر یک طرف!
چند صفحهی آخر تمام خوبی رمان به سخره گرفت. آن قدر بچگانه و بی منطق شکل گرفت که دهان من باز مانده بود!
با یک گردن بند بالا گرفتن روح ازاد و مادر ویولت مرد؟
راستی تا یادم نرفته است بگویم که سارا، سارا خیلی بد داستان پردازی شده بود. کسی که در جنوب شهر باشد و دزدی کند ادبیات و افکار متفاوتی دارد. آن قدر سختی دیده که نترسد و جیغ نزد! یا باید بچه پول دار نشانش میدادید و یا شخصیتش را محکم! این که ترسو و دزد باشد اصلاً درست نیست زیرا که سختی انسان را شجاع و آب دیده میکند.
و در اخر هم که الکی کشته شد. امده بود تا عاشق شود و بکشنش؟ چه قدر ظلم در حقش شد! البته که در جلد دو سارا همه کار میشد اما در این جلد....
در صفحات آخر نویسنده تنها عجلهی تمام شدن سریع رمان را داشت. با چند خط راوی را عوض میکرد و خیلی از جزییات را فاکتور گرفت!
ما اصلا نفهمیدیم سارا، سینا، نسیما چه طور به غار امدند و یا نشیما چه طور زنده ماند!
این قسمت رمان را چند بار خواندم و هر بار گیج تر شدم:
"یهو به شدت سرم رو بالا گرفتم و دیدم که بله... زمین و زمان به هم ریخته بود. ما در دو مسیر قرار گرفته بودیم. بالا سرم صخره بود و نسیما از اون جا پرت شده بود پایین! به سمت چپم برگشتم و روی زمین رو نگاه کردم. دیدم که ما هم دوباره روی صخره وایساده بودیم."
واقعاً مسخره نبود؟
آن رمان خوب باید با این عجله و نوشتن آبکی به اتمام میرسید؟
شخصیت ویولت جالب بود. این که هر دو عاشق هم بودند و نسیما درست نمیدانست هم بر جذابیت آن افزوده بود. البته آن قسمت دو روح شدنش را نویسنده خوب توضیح نداده بود.
در کل اوایل خیلی بهتر بود و هرچه پیش میرفت سطح داستان بد میشد و در اخر هم با فاجعهی جدا شدنشان و بهم ریختن زمین و زمان و مرگ سارا به پایان رسید!
با توجه به نکاتی که گفتم، شاید اگر نویسنده توجهی به نکات گفته شده در نقد کند جلد دو خیلی بهتر از آب در بیاید.
با تمام بدی و خوبی ها، اگر بخواهم رمان را در چند خط توضیح دهم باید بگویم: شروع عجلهای، وسطی متوسط! و پایانی به مراتب عجلهایتر از هر چیزی !
رمان سطح متوسطی اما، ریتم خوبی داشت که آن را به عاشقان رمان ترسناک پیشنهاد میکنم که یک بار آن را برای تنوع و کمی تفریح بخوانند.
نقد و بررسی رمان انتقام خونین | کارگروهی کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com