به نام ایزد یکتا
نقد و برسی رمان مجبوری با من بمانی
نقد و برسی رمان مجبوری با من بمانی
وقتی قبل از مطالعه اسم رمان رمان رو برسی کردم، برام جذب کننده و انتخاب درستی به نظر میاومد با اینکه طولانی بود، ژانر عاشقانه و تراژدی هماهنگی داشت و نویسنده با انتخاب این اسم به خوبی توانست محتوای رمان رو نشان دهد.
خلاصه نویسنده به اندازه کافی خواننده رو وادار به شروع میکرد اما متاسفانه تا حدودی داستان را لو میداد! یک ازدواج اجباری و کودکی که مسئولیتش به دلایلی به عهده شخصیت اصلی داستان میافتد. سراغ مقدمه میروم، یک متن ادبی و عاشقانه که باز هم تراژدی را نشان نمیدهد اما احساسات را میدَرَد و قابل درک است! هرچند ارتباطش با پیرنگ داستان هنوز مشخص نیست.
جلد انتخابی شما تصویر یک زن و مرد هست که مستقیم به یکدیگر نگاه میکنند و زمینه جلد رنگی لطیف و ملایم است. پس ژانر تراژدی کجاست؟ همین جلد اگر با زمینهای سرد مثل آبی، سبز، مشکی بود هر دو ژانر را در بر میگرفت!
درسته اسم و بقیه موارد با ژانر تراژدی ارتباط پررنگی ندارد اما داستان نشان میداد که ژانرهای انتخابی شما درست بوده! تراژدی به خوبی در شروع داستان به تصویر کشیده شد و هیجان انگیز بود اما کاش توصیفات بیشتری به کار میبردید... احساس درد شادان بیشتر توصیف میشد مسلما خیلی بهتر بود! (شروع داستان مثل گره حیات میمونه! ساده نگذرید)
سوالاتی که بعد از شروع در ذهنم نقش بست نشان از موفقیت نویسنده در شروع بود! چرا ارباب آنقدر بیخیال است؟ با آن دختر چه ارتباطی دارد؟ بچه از خون چه کسیست؟ (مورد مثبتیه، همینطوری در پستهای بعدی پیش برید و سوال ایجاد کنید)
ادامهء داستان با مرگ شادان و تولد پسرش مواجه شدیم و مهم تر از همه، بیخیالی خانواده ارباب، یکی از مشکلات بزرگ روستاها و جهالتهای اجتماعی به قلم ریخته شده بود! توصیفات نویسنده در ادامه کافی بود و شخصیتها را از زبان نغمه به خوبی شناختیم. رمان زاویه دیدش دائم تغییر میکرد، چه بهتر بود با زاویه دید دانای کل داستان را پیش میبردید. این پرشها باعث شد سیر رمان شما کمی تندتر از معمول باشه. (پرشها رو کمتر کنید تا سیر معمولی و ارتباط بهتر بشه.)
من خواننده در حال و هوای تراژدی بودم و غم از دست دادن شادان هنوز تازه بود اما ناگهان رمان تغییر زاویه دید داد و پرش زمانی کرد به دانشگاه! ضدحال بدی بود چون واقعا داستان خوب پیش میرفت. نکتهای که به چشمم خورد، دعوای ریحانه و ایرن با هراست دانشگاه بود و پررویی آنها، این نوع صحنهها واقعا دیگه از مد افتادن با اینکه شما دیالوگهاتون بامزه بود و با شخصیتهای ایرن و ریحانه آشنا شدیم. (صحنههای مهم رو بیشتر توضیح بدید، از صحنههای کلیشه کمتر استفاده کنید)
ریحانه یک شخصیت زبون دراز و شوخ، ایرن مغرور و عصبی اما لوس، الیاد سرد و خشن! شخصیت ایرن دائم در حال تغییر بود بر خلاف الیاد که ثابته، در اینگونه موارد خواننده متاسفانه از رفتار شخصیت گیج میشود. مخصوصا اگر شخصیت اصلی باشد! مهمه که شخصیتها ثبات اخلاقی داشته باشن.
توصیفات چهره آرام در رمان پخش شده بود و تصویری میشد از شخصیتها تجسم کرد اما متاسفانه من هیچجوره مکانها رو نتوانستم تجسم کنم. ظاهرا در توصیف مکان موفق نبودید.
خوشبختانه فقط چند مورد ویرایشی دیدم و غلطهای تایپی کمی دیده میشد که لازمه یه ویرایش ریزی بشن.
نیستملعیا= نیستم لعیا (پست 8)
نکند...با فکری که به ذهنش خطور میکند، عصبانی میشود و او را پرتاب میکند.
نکند... با فکری که به ذهنش خطور میکند، عصبانی میشود و او را پرتاب میکند. (پست 12)
دیالوگهای رمان کمی بیشتر از مونولوگها بود، جانان ترجیحا قبل از دیالوگ هم حالت شخصیت رو توصیف کن، و بخش بزرگی از غلطهای ویرایشی مربوط به دیالوگها بود، توجه کنید:
_باید برم روستا.
_چرا؟!
به جای _ باید از - استفاده میشد، بدین صورت:
-باید برم روستا.
-چرا؟!
درباره این بخش ویرایشهای لازم رو انجام دهید!
ایده دربارهء یک خانواده مایهدار درواقع (عشیره) یا (بزرگ) یک روستا بود. مرگ شادان حاصل از جهالت و انتخاب ظالمانه این خانواده نوشته شده بود و برای نگهداری از فرزند نوزادش، خواهر شادان، ایرن رو اجبار میکنند تا با الیاد، بزرگ خانواده ازدواج کند برای پسر شادان مادری کند!
به نظرتون نامهای "الیاد" و "شایراد" که برای شهرنشینان هم زیادی پر زرق و برقه در یک روستا عادیه؟ اسمهای ساده همیشه در رمانها (غیر فانتزی) قابل باورتر هست.
بعد یه نکته غیر قابل قبول برام بود، ایرن چگونه چند روز بعد مرگ خواهرش خیلی عادی در عروسیاش میرقصد؟ هیچ جوره در عقلم نمیگنجید.
متوجه هستید داستان پردازیتون خوبه؟ اما موضوع کلیشه در رمان متاسفانه حس میشد! پیشنهادم به شما مبنی بر اینه که پیرنگ داستانتون رو سعی کنید با اتفاقات جدید و به دور تکرار پیش ببرید.
سپاس از نویسنده بابت انتقاد پذیریشون
Hades
نقد و بررسی رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com