- عضویت
- 4/4/24
- ارسال ها
- 36
- امتیاز واکنش
- 292
- امتیاز
- 78
- سن
- 17
- زمان حضور
- 2 روز 14 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_نوزده
شایان چنان دندان روی هم سایید که صدایشان به گوش پناه هم رسید؛ دیگر کمکم داشت عصبی میشد. در همان حال با لحنی فوق عصبی با غیظ گفت:
- واضح حرف بزن پناه؛ خوب میدونی از حرفهای دوپهلو چقدر بدم میاد.
پناه ابرو بالا انداخت و با لحنی که شایان را زیادی عصبانی میکرد؛ گفت:
- حرفهای من خیلی هم واضحه آقای...
شایان چنان دندان روی هم سایید که صدایشان به گوش پناه هم رسید؛ دیگر کمکم داشت عصبی میشد. در همان حال با لحنی فوق عصبی با غیظ گفت:
- واضح حرف بزن پناه؛ خوب میدونی از حرفهای دوپهلو چقدر بدم میاد.
پناه ابرو بالا انداخت و با لحنی که شایان را زیادی عصبانی میکرد؛ گفت:
- حرفهای من خیلی هم واضحه آقای...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان روزهای بیپناهی | خورشید حقیقت کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com