خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_نهم



#نیمه_تاریک_آزادی




در را که باز می کند با لیلا رو به رو می‌شود. لیلا با لبخند پارچی را سمتش گرفته و می‌گوید:
- این بچه از بس عجله داشت که یادش رفت این دوغ رو بیاره.
پارچ را دست امیر می‌دهد و اضافه می‌کند.
- ببین پسرم اگه کاری کمکی از دستم بر می‌یاد بگو ها! این بچه رو هم زور کن و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: خورشید حقیقت، YeGaNeH، Essence و 3 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_دهم


#نیمه_تاریک_آزادی


- این محسن همونیه که براتون تعریف کردم. دوست و هم بازی بچگیم و پایه خراب کاری‌هام تو بزرگسالی.
محسن جان اینا هم دوستای دانشگاه من هستن.
یکی از آن دو مرد جوان که ظاهری شیک و مرتب تری داشت دست جلو برده و خود را معرفی می‌کند.
- سلام. من علی‌یارم.
محسن متقابلا دست دراز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشویق
  • عالی
  • تشکر
Reactions: خورشید حقیقت، YeGaNeH، Essence و 3 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_یازدهم

#نیمه_تاریک_آزادی


تمام خانه و اتاق‎های خانه را تمیز و مرتب کردند؛ به جز یک اتاق که امیر اصلا به آن سمت نگاه هم نمی‌انداخت.
ایرج دست به کمر سمت امیری که در آشپزخانه مشغول شستن ظرف‌های خاکی بود برگشته و می‌گویید.
-ا میر این اتاق چیه؟ انگار درش قفله...
بیا بازش کن اینجا رو هم تمیز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، خورشید حقیقت، Essence و 3 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_دوازدهم

#نیمه_تاریک_آزادی


- چه زحمتی؛ الان صداش می‌زنم.
در را باز گذاشته و از همانجا تا رسیدن به مقابل ایوان صدا بلند می‌کند.
- امیر...اقا امیر... شازده امیر... هوی... امیر خان...
امیر با شندیدن سر و صدای محسن خود را به ایوان می‌رساند.
- ها؟ چته؟ چرا صداتو انداختی رو سرت؟
محسن برایش چشم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، خورشید حقیقت، Essence و 3 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_سیزدهم


#نیمه_تاریک_آزادی


- خوب... سر شیفت‌ام دیگه.
امیر با نفسی آسوده بقچه را از دست نازنین گرفته و با جرقه زدن چیزی در ذهنش سریع می‌پرسد.
- کجا قراره بری؟
نازنین دستان لرزان از هیجان‌اش را درهم قفل می‌کند.
- بیمارستان مرکزی همونیکه...
امیر میان کلامش می‌پرد.
- آهان فهمیدم کدوم بیمارستان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، خورشید حقیقت، Essence و 3 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_چهاردهم

#نیمه_تاریک_آزادی


امیر هیجان زده دستانش را درون جیب شلوار اش سر می‌دهد و با لبخندی که از روی لـ*ـبش پاک نمی‌شد برای شکستن سکوت لـ*ـب باز می‌کند.
- می‌گم چی شد که بی خیال پزشکی شدی؟
نازنین بار دیگر از فرد خطاب شدن‌اش ناخواسته لبخندی می‌زند اما زبانش به تلخی در دهان‌اش می‌چرخد.
- شما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، خورشید حقیقت، Essence و 4 نفر دیگر

<<maral>>

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/1/24
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
131
امتیاز
53
سن
20
زمان حضور
22 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_پانزدهم


#نیمه_تاریک_آزادی



نگاه‌اش را به بی‌انتهایی شبی که درحال سایه انداختن بود می‌دوزد و خیره به همان سیاهی ادامه می‌دهد.
- دلیل برگشت من دلی بود که جا گذاشتم، روح و روانم هر چند که پریشون و بی قرار بود ولی تمام من خواستار برگشتن به خرابه های زندگی سابقم بود.
می ایستد و خیره به تره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نیمه‌ی تاریک آزادی | <<maral>> کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، reyhan banoo، MaRjAn و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا