- عضویت
- 7/1/24
- ارسال ها
- 634
- امتیاز واکنش
- 1,880
- امتیاز
- 118
- سن
- 17
- محل سکونت
- دیار خیالات
- زمان حضور
- 22 روز 6 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۱۹
سرش رو تکون داد و با دستمال دور دهنش رو پاک کرد:
- به پیشنهادت فکر میکنم، ولی قبلش بریم سر وحشی بودن تو.
دندون قروچهای کردم و غریدم:
- هاکان تا مثل همون ماده ببر وحشی تیکه تیکت نکردم از جلو چشمهام محو شو.
خنده مسخرهای کرد و از صندلیش بلند شد:
- پس قبول کن ذاتا وحشی.
چشمهام رو برای آرامش بیشتر بستم و...
سرش رو تکون داد و با دستمال دور دهنش رو پاک کرد:
- به پیشنهادت فکر میکنم، ولی قبلش بریم سر وحشی بودن تو.
دندون قروچهای کردم و غریدم:
- هاکان تا مثل همون ماده ببر وحشی تیکه تیکت نکردم از جلو چشمهام محو شو.
خنده مسخرهای کرد و از صندلیش بلند شد:
- پس قبول کن ذاتا وحشی.
چشمهام رو برای آرامش بیشتر بستم و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com