خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حدیثه

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/10/23
ارسال ها
5
امتیاز واکنش
11
امتیاز
3
سن
20
زمان حضور
20 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
"IN HIS NAME"

نام داستان: کیسه‌ی سیاه | The Black Bag
نویسنده: P. H. Solomon
مترجم: حدیثه کاربر انجمن رمان ۹۸
خلاصه:
یک زن جوان ناتوان در ازای سرنوشت خود رویاروی سه جادوگر می‌ایستد.
کوریس در برابر جادو تنهاست. پس ناامیدی در او بیشتر و بیشتر رشد پیدا می‌کند.
او خیاط جوان و تنها بازمانده از یک نفرین است. خشم او علیه کسانی که خانواده‌اش را به قتل رسانند، می‌جوشد. با این حال کوریس در برابر مهاجمان خود می‌ایستد، در حالیکه هیچ کس همپای او نخواهد بود.
بنابراین چگونه زنده خواهد ماند؟



در حال ترجمه کیسه‌ی سیاه | حدیثه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، MaRjAn، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

حدیثه

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/10/23
ارسال ها
5
امتیاز واکنش
11
امتیاز
3
سن
20
زمان حضور
20 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
فصل اول

لاشه رنگ پریده زیر آسمان سپیده دم پف کرده است. همچنین باران روی سقف طبل می‌زند. خوکی از خوک دیگری رم کرد انگار که جادویی پشت آن است، انگار عطسه مرگ در گل و لای سیاه هست.
و کوریس که در خانه بود، بینی‌اش را گرفت و موهای سیاهش را از چهره کنار زد. بعد هم چشمان سردش را پاک کرد، که پف کرده و از اشک پر شده بود. روی جسد‌ها خم شده و بواسطه‌ی نفرین بیرون آمده مرگ را دیدار کرده بود. و در این میان هم دست‌هایش بر روی جسد بی حرکت پدر و مادر می‌لرزید.
در به صدا در آمد و صدای خنده‌ای خاموش در میان باد به گوش رسید. دندان‌هایش را به هم فشرد و پارچه‌ای را برای کفن اندازه گرفت. دیگر خبری از آن جادوگر مزاحم نیست. جسد مادر و پدرش را در پارچه پیچید و سخت مشغول دوخت و دوز شد که در این بین سوزن را در انگشتش فرو کرد و مشتش را گره زد.
باید با غم و اندوه خود دست و پنجه نرم می‌کرد.
کارش را دوباره ازسر گرفت. خط نازکی از خونش را بواسطه‌ی کوک بعدی روی کفن به جا گذاشت.درزها روی کفن ها با چندین رگه سرخ رنگ دیگر به عنوان تزیینات کشیده شده بود. انگشتانش درد می‌کرد، اما به خاطر پدر و مادرش پافشاری می‌کرد.
ناگهان صدای در آمد.
کوریس تکانی خورد که باری دیگر سوزن در انگشتش فرو رفت.
- بسه دیگه بسه!
صدای نعره‌اش در گوشش زنگ زد.
صدای قهقهه‌های بلند خنده از پشت در بسته می‌آمد.
انگشتانش را در دهان برد و زخمش را می‌مکید.
آن‌ها بیرون نبودند، ولی صدای خنده‌شان مانند زخم سوزن در جانش فرو می‌رفت. آنها را حس می‌کرد تا اینکه دوختنش تمام شد.
انگشتش را از دهانش بیرون آورد. خون از زخم بیرون زده بود. بینی‌اش را بالا کشید و خون روی دامنش را پاک کرد، به سوزن در دست دیگر خیره شد.
" من بیش از یک چشم سیاه به تو خواهم داد، هانیگ هکس."
آن جادوگران با عطسه مرگ خوک که هدیه پدر بود را نفرین کردند.
اگر فقط خودش را به آن عجوزه فروخته بود. خودش را سرزنش می‌کرد. گونه های افتاده‌اش مالید و موهای مادرش را نوازش کرد. «ببخشید»
اشک‌هایش بار دیگر جاری شد و گونه‌هایش راگرم کرد.
«اون عجوزه حریص، مجبور نبود اون خوک رو به خاطر کینه بکشه.»
او به زمین افتاد.
«یک چشم سیاه در ازای جون مادر و پدر ارزش نداره.»
نفسی عمیق کشید و سوزن را از لای پارچه‌ی کفن کشید.
«آخ!»
سوزن را باری دیگر به اشتباه در انگشتش فرو کرد. لرزید و دندان‌هایش را به هم فشرد. «طلسمی رو تصور کن که اون قدر به خودت سوزن بزنی که به مرگ برسی!»
خندید و بعد به خود لرزید.
آن‌ها نقشه خاصی برای او طراحی کرده بودند. اما کوریس با آنها می‌جنگید. کوریس دوباره با سوزن به خود صدمه زد.
ابروهایش را درهم کشید و به سوزن نگاه کرد و آن را کنار گذاشت.
_دیگه کارم تموم شده.
_اجازه بده بیایم تو. ما کار کفن رو تموم می‌کنیم.
صدایی آرام همراه با صدای تق تق آشنا به گوش رسید. صدای خنده آمد.
کوریس سوزن را قاپید و آن را به سمت در پرتاب کرد.
_بهت اجازه می‌دم که دهنتو ببندی.
سوزن رو‌به‌روی در صدای قیژی کرد و در یک لحظه، از زیر در غلتید.
کوریس لرزید و آب دهانش را قورت می‌داد.ولی فرصتی برای ترسیدن نداشت.
شالش را بر دوش انداخت. وقتش بود که تن بی‌جان مادر و پدرش را دفن کند. در را باز کرد، سوزن را نزدیک در پیدا نکرد، به طویله رفت و بیل پدرش را برداشت. بیل را در زمین سخت نزدیک جویبار جوشان فشار داد. سنگینی بدنش را روی بیل می‌انداخت تا هرچه زودتر قبر عمیقی بکند.


در حال ترجمه کیسه‌ی سیاه | حدیثه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Tiralin، MaRjAn و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا