خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 8 61.5%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 7 53.8%
  • توصیفات

    رای: 8 61.5%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 4 30.8%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 5 38.5%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 7 53.8%

  • مجموع رای دهندگان
    13

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت19

نسیم ملایمی وزید و موهای بلندم را در هوا رقصاند و روی پیشانی‌ام پخش کرد. لبخندی کوچک بر کنج لبانم نشانده بودم و دلیلش فقط یک چیز بود. حس خوبی که به خاطر بوم مقابلم در وجودم نشسته بود.
قلمو نوک تیزم را از پشت گوشم برداشتم و در رنگ سفید فرو‌ بردم. تا کمر خم شده و همان طور که آهنگی که از اسپیکر پخش می‌شد را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، crying_lollipop، ZaHRa و 17 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۲۰

گوشه گونه‌ام، کمی رنگ قرمز گرفته بود. به دستان شسته شده‌ام نگاه کردم و بعد محکم با انگشت شصت بر روی رنگ قرمز کشیدم. چندین بار با مایع محکم بر رویش دست کشیدم تا پاک شد. حالا قرمز بودنش به خاطر رنگ نبود؛ بلکه به خاطر کشیدن محکم دستم بر روی آن، قرمز شده بود. پوستم حساس بود و با کوچک‌ترین فشار، رنگ عوض می‌کرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، crying_lollipop، ZaHRa و 16 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت21


نگاهم به روی دنیا می‌نشیند. پا رو پا انداخته و با لبخند نگاهم می‌کرد. واقعا نمی‌دانستم چرا مثل کنه به من چسبیده بود. به نظرم کلاس نقاشی هم یک بهانه می‌آمد که بتواند بیشتر دور و بر من باشد؛ اما دلیلش را نمی‌دانستم. نه آن قدر خوش‌قیافه و جذاب بودم که دلیلی برای نزدیکی او باشد و نه اخلاق درست و حسابی داشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، crying_lollipop، ZaHRa و 17 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت22

سریع می‌چرخم و اجازه حرفی به او نداده و از مکانی که با نفس‌های او به لجن تبدیل شده بود، فرار می‌کنم.
از همه انسان‌هایی که با مظلوم‌گرایی و بازیگری به خواسته‌هایشان می‌رسیدند، بدم می‌آمد. دنیا نیز یکی از همین آدم‌های نفرت‌انگیز بود؛ کسانی امثال زیبا؛ که با نقش بازی کردن در برابر پدرم، به خواسته‌هایش می‌رسید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: crying_lollipop، ZaHRa، Tiralin و 17 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت23

مادرم با دستانی لرزان لیوان را کنار می‌زند و با بغض زمزمه می‌کند:
- نفهمیدم چی شد کیان! یکدفعه دستش از دستم جدا شد و تو اون شلوغی گمش کردم. اگه... اگه دیگه پیداش نمی‌کردم چی!؟
پدرم با چهره‌ای درهم او را در میان بازوهایش می‌گیرد:
- هیش، آروم باش عزیزم. الان که اینجاست؛ صحیح و سالم.
مادرم بینی‌اش را بالا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: crying_lollipop، ZaHRa، Tiralin و 16 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت24

دستم برای بستن آب جلو می‌رود که دست زیبا زودتر از من به شیر رسیده و آن را می‌بندد. درست کنارم ایستاده بود. سریع قابلمه را برمی‌دارم و بلند می‌کنم که آب درونش، تکان شدیدی خورده و کمی از آن درون سینک می‌ریزد.
صدای خنده زیبا، اخم‌هایم را درهم می‌کند. از این دستپاچگی و ترسم نسبت به او، از دست خودم عصبانی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: crying_lollipop، ZaHRa، Tiralin و 16 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت25

نگاهم می‌کند و می‌گوید:
- وحشت‌زده بودی و مداوم نگاهت دور و بر اتاق می‌چرخید؛ انگار منتظر بودی که یکی از اون لولوخرخره‌ها به سمتت بیان و تو رو ببرن.
نگاهم را به کانتر داده بودم و ناخن‌هایم را در گوشت کف دستم فرو کرده بودم. نمی‌دانستم چه قصدی از تعریف این خاطرات دارد؟ می‌خواست آزارم دهد؟ خوب همین حضورش در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: crying_lollipop، ZaHRa، Tiralin و 16 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت26

با کوبیدن شدن دو دست، همه به آن سمت چرخیدیم. استاد شفقی با لبخند شروع به صحبت کرد:
- سلام بچه‌ها؛ صبحتون بخیر. می‌دونم الان می‌خوایید اعتراض کنید که توی این هوای سرد چرا شما رو به اینجا کشوندم.
تقریبا دهن همه را با همین چند کلمه بست. همه منتظر آمدنش بودند تا اعتراض خود را به گوشش برسانند و حالا استاد خود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، crying_lollipop، ZaHRa و 17 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت27

یکی یکی بوم‌ها را نگاه انداخت و نقاط قوت و ضعف هر نقاشی را برای همه بازگو کرد. همان طور که حدس می‌زدم، اکثرا درخت و دانشجو کشیده بودند. فقط چند نفر بودند که کمی خلاقیت به خرج داده و تغییری در آن ایجاد کرده بودند؛ مثلا یکی خودش را کشیده بود که در بین درختان بلند، درحال کشیدن نقاشی است؛ یا یکی ساختمان دانشگاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: crying_lollipop، ZaHRa، Tiralin و 16 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,901
امتیاز واکنش
11,100
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
46 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت28

مشغول جمع کردند وسایلم می‌شوم که با صدای پایی سرم را بلند می‌کنم. دو تا از پسرای کلاس بودند. یکی از آن‌ها با پوزخند نگاهم می‌کرد. متعجب نگاهشان می‌کنم و می‌گویم:
- چیزی شده؟
کمی جلو می‌آید و می‌گوید:
- نه، فقط اومدم با نقاش مشهور آینده، سلام و علیکی کنم.
باز پوزخند می‌زند و با دوستش از کنارم می‌گذرند. نیم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، crying_lollipop، ZaHRa و 16 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا