خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
19,054
امتیاز
373
محل سکونت
روی☁️آ
زمان حضور
74 روز 18 ساعت 19 دقیقه
آلمان – 1582

در این دوره مردم سراسر روپا وحشت زیادی از گرگینه‌ها پیدا کرده و به خرافات‌های عجیبی روی می‌آورند؛ برای مثال اگر مردم می‌دیدند که گوش‌های یکی از اعضای خانواده پر مو باشد یا همسایه‌تی ناخن‌های بلندی داشته باشد قطعا آنها در زمان ماه کامل به گرگینه تبدیل خواهند شد و بهتر است هر چه سریع‌تر به مقامات امنیتی گزارش داده شوند

این خرافات‌ها تا حدی پیش می‌روند که مردم از ترس حمله گرگینه‌ها در زمان ماه کامل فضای باز نمی‌خوابیدند یا از آب رودخانه‌ها از ترس طلسم شدن نمی‌نوشیدند. حتا برای از خانواده‌ها هفتمین فرزند خود را که بنابر خرافات‌ها گرگینه متولد خواهد شد را به محض به دنیا آمدن به قتل می‌رساندند.
تمام این وحشت و خرافات فراگیر از شهر کوچکی در آلمان به نام بِدبِرگ (Bedburg) آغاز شد. این شهر که مرگ‌ومیر در آن به دلیل جنگ و طاعون سیاه امری عادی بود، مردم تحت شرایط بحرانی به زندگی خود ادامه می‌دادند و حفظ دام‌ها و محصولات کشاورزی حیاتی‌ترین موضوع این عصر به شمار می‌رفت.


مخلوقات شب؛ گرگینه‌ها

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
19,054
امتیاز
373
محل سکونت
روی☁️آ
زمان حضور
74 روز 18 ساعت 19 دقیقه
رفته‌رفته در همین شهر، دام‌ها در حالی که کاملا مشخص بود حیوان درنده‌ای به آنها حمله کرده پیدا می‌شدند و بعد از آن زنان و بچه‌ها نیز یا ربوده می‌شدند یا جنازه دریده شده آنها در حومه شهر پیدا می‌شد.
کم‌کم زمزمه‌هایی در شهر می‌پیچد که این حوادث و این خوی وحشی نمی‌تواند کار یک حیوان باشد که برای گرسنگی شکار می‌کند و حتما… بله درسته حتما گرگینه‌ای در شهر مخفی شده است. از طرفی برخی مردم شهر گرگی عظیم‌الجثه را در تاریکی شب دیده بودند که چیزی مانند کمربند به کمر خود بسته و بر روی دوپا راه می‌رود که باعث شد مردم شهر مطمئن شوند که گرگینه‌ای در میان خودشان پنهان شده و حالا سوال اینجاست که او کیست؟
پیرمردی شصت‌ساله به نام پیتر استوپ که مردی دوست‌داشتنی و ثروتمند بود، به تازگی همسر خود را از دست داده و به تنهایی از دو فرزند خود مراقبت می‌کرد و اطلاعی از شایعات و اخبار شکل‌گیری گروه‌های مختلف برای شکار هیولا نداشت.


مخلوقات شب؛ گرگینه‌ها

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
19,054
امتیاز
373
محل سکونت
روی☁️آ
زمان حضور
74 روز 18 ساعت 19 دقیقه
یک شب تیم‌های شکار موفق می‌شوند گرگی که کمربند به کمرش بود را پیدا کنند و به همراه سگ‌های شکاری او را محاصره می‌کنند ولی زمانی که مردم به جایی که سگ‌ها جمع‌شده‌اند می‌رسند، خبری از هیولا نیست، بلکه پیتر استوپ زخمی و ترسیده در وسط حلقه سگ‌ها گرفتار شده است.

پیتر نیز در زندان و پس از شکنجه‌های فراوان بر روی دستگاه شکنجه هولناکی به نام رَک (Rack – تختی چوبی که از طریق بستن قربانی به آن و با کشیده شدن دست‌ها و پاها منجر به شکسته شدن استخوان‌هایش می‌شود) اعتراف می‌کند که در سن دوازده سالگی با شیطان پیمان بسته و کمربندی طلسم‌شده را از شیطان هدیه گرفته است که با پوشیدن آن به گرگینه تبدیل می‌شود؛ کمربندی که مردم هرگز موفق به یافتن آن نشدند.
پیتر به همراه دو فرزندش به طرز وحشیانه‌ای اعدام می‌شوند، اعدامی که نه برای انسان، بلکه تنها برای یک هیولا طراحی شده است.

گرگینه‌های دنیای مدرن – گرگینه آمریکایی
داستان‌هایی که تا اینجا بررسی کردیم همگی متعلق به قرن‌ها پیش هستند


مخلوقات شب؛ گرگینه‌ها

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
19,054
امتیاز
373
محل سکونت
روی☁️آ
زمان حضور
74 روز 18 ساعت 19 دقیقه
و امروزه جوامع انسانی براساس شواهد علمی شکل گرفته‌اند که امکان تبدیل شدن انسان به یک هیولا زمانی که قرص ماه در آسمان کامل می‌شود را به طور کلی رد می‌کنند…؟
در سال 1991، در شهر اِلک‌هورن (Elkhorn) واقع در ایالت ویسکانسن، یک راننده اتوبوس مدرسه در حال رساندن دانش‌آموزان به مدرسه صحبت‌های آنهادرباره اتفاقی که برای یکی از هم‌کلاسی‌هایشان در شب هالووین رخ داده را می‌شنود.

داستان از این قرار است که یکی از دانش‌آموزان در شب هالووین سوار ماشین پدرش شده و بدون اجازه در جاده نزدیک جنگل رانندگی می‌کند که ناگهان با جسمی برخورد می‌کند و فورا از ماشین پیدا شده اما هیچ‌چیزی در نزدیکی ماشین پیدا نمی‌کند اما در فاصله دور و در تاریکی جنگل هیبت گرگی عظیم که بر روی دوپای خود ایستاده را تشخیص می‌دهد که با دیدنش به سرعت به سمت او یورش می‌آورد


مخلوقات شب؛ گرگینه‌ها

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
19,054
امتیاز
373
محل سکونت
روی☁️آ
زمان حضور
74 روز 18 ساعت 19 دقیقه
راننده اتوبوس از این داستان از این روی وحشت میکند که خود نیز این موجود هیولایی را قبلن دیده است که در مسیر خارج شهر در حال دویدن به سمت جنگل بود. این داستان در سراسر شهر پخش شده و مردم هر یک تجربه خود درباره دیدن هیولایی با مشخصات یکسان را در جاده‌های اطراف شهر توصیف می‌کنند. حتا یکی از آنها می‌گوید که موفق شده با چراغ قوه‌اش به هیولا نزدیک شود و او گویی سعی داشته صحبت کند اما صداهای نامفهومی از دهان‌ هیولایی‌اش خارج می‌شود و زمانی که راوی داستان شروع به دعا کردن می‌کند به یک‌باره هیولا ناپدید می‌گردد گویی که هرگز وجود نداشته است.

ماجرای گرگینه ویسکانسن (American Werewolf) تا به امروز به شکل یک معما باقی مانده است و به نظر می‌رسد هیولای ویسکانسن هنوز به زندگی خود در خفا و در میان مردم ادامه می‌دهد
داستان‌هایی از این قبیل در سراسر تاریخ با سرعت پخش شده و تا به امروز، به لطف بازی‌های ویدیویی، ادبیات و سینما گرگینه‌ها، این هیولاهای خون‌خوار و مرموز را برای ما زنده نگه داشته‌اند.
منبع: ViGIATO


مخلوقات شب؛ گرگینه‌ها

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا