خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولین مطالعات غیر الهیاتیِ این «فرقه‏ها» زمانی بروز کرد که نخستین فعالان رشته جدیدِ جامعه‏شناسی دین و روان‏شناسی دین توجه خود را به گزینش‏های دینی اقلیت معطوف داشتند و چندین کتاب و مقاله را در دهه 1940 عرضه کردند. با پایان گرفتنِ جنگ جهانی دوم، مطالعه علمیِ دین بروز کرد و دوره‏های آموزشی و علمی‏ای درباره روان‏شناسی و جامعه‏شناسی دین برگزار شدند و نیاز به کتاب‏هایی که تمامِ اطلاعاتِ این زمینه را به اختصار در خود داشته باشند، به تولید چنین آثاری انجامید. این کتاب‏های درسی با تمام اختصاری که در آنها به کار رفته بود، اطلاعات ارزشمندی را در باره فرقه‏ها در خود جای داده بودند که پایه و بنیاد مطالعات بعدی در این زمینه شد. یک نمونه از درکی که از فرقه‏ها در یکی از این کتاب‏ها مطرح شده است، نگاه میلتون یانگر(10) است که در کتاب درسی‏اش تحت عنوان دین، علم و فرد(11) آمده است:
اصطلاح فرقه (Cult) کاربردهای مختلفی دارد که معمولاً به طور ضمنی از گروه کوچکی که در پی یک تجربه عرفانی است و فاقد هر گونه ساختار سازمانی بوده و از
______________________________
1. Nondenominational
2. Voudou
3. Santeria
4. Christian Scientists
5. Spiritualists
6. Mormons
7. Thesophists
8. Father Divine''s Peace
9. Yehovah''s Witnesses
10. Milton Yinger
11. Roligion Science The individal
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وجود یک شخصیت و رهبر فرهمند برخوردار است، حکایت می‏کند. برخی از این مؤلفه‏ها (مانند عرفان) ویژگی فرهنگی بودن آنها را برجسته می‏سازد که در این طرح طبقه‏بندیِ ما نامناسب و بی‏مسما است. به هر حال، ما نیازمند واژه‏ای هستیم که گروه‏هایی را که شبیه مذهب(1) هستند، شامل شود و در عین حال به لحاظ واژه‏شناسیِ دینی از یک گسست و جدایی شدید از سنت دینی حاکم بر جامعه حکایت کند. از این رو با به کار بردن واژه Cult گروه‏هایی را مد نظر قرار دادیم که در اوج افراطی‏گری نسبت به «کلیسای جهانی» قرار دارند. یک Cultاساسا کوچک، کوته زیست، اغلب بومی و بیشتر ساخته‏شده در پیرامون یک رهبری حاکم و غالب می‏باشد که به دلیل ناسازگاری باورها و اعمالش با اعمال سنتیِ حاکم بر جامعه و نیز به خاطر یافتن جانشینی برای رهبری فرقه، اغلب با مشکل مواجه است. فرقه‏ها اغلب کوچک باقی می‏مانند و به آسانی از هم می‏پاشند و تبدیل شدن آن‏ها به یک مذهب یا فرقه نهادینه‏شده و سازمان‏یافته بسیار نادر است. دلمشغولی اصلیِ فرقه‏ها مشکلات افراد بوده، توجه آنها به مشکلات اجتماعی بسیار اندک است. در مقایسه با با Sect در این‏جا هرج و مرج بیشتر و قوی‏تر است زیرا نظریه «رفتار درست» آنها (چه مقصود ترک گنـ*ـاه باشد یا اجرای عدالت اجتماعی) به مشکلی برای اتحاد و یکپارچگیِ اجتماعی مبدل می شود. فرقه‏ها «موجودات عجیب الخلقه» دینی هستند؛ در آنها گوناگونی‏های بسیار به چشم می خورد که بر الگوهای حاکم و غالب که به واسطه آنها آدمیان در پی حل مشکلات خود می باشند مبتنی هستند . فرقه‏های پاک و خوب در غرب رواجی ندارند، اکثر گروه‏هایی که فرقه نامیده می‏شوند از نوع Sect نیستند شاید بهترین نوع از این دست فرقه‏ها را گروه‏های گوناگونِ روح گرا و برخی گروه‏های «مسلمان» در میان سپاه پوستان آمریکایی تشکیل دهند.[22]
بسیاری از آنچه که جزو مطالعات ادیان جدید به حساب می‏آیند تعریف‏های یانگر را به چالش می‏کشند و درصدی از پیشرفت ما در زمینه مطالعات ادیان جدید را با این محک که هنوز نگاه ما به ادیان جدید با همان برداشت است، می‏توان سنجید!
دومین نکته با اهمیت‏تر که باید به آن توجه داشته، این است که ما با یک پرسش پایدار مواجه هستیم که هنوز راه‏حلی برای آن پیدا نکرده‏ایم؛ و آن این پرسش مهم است


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
که ادیان جدید یا جنبش‏های نوپدید دینی کدامند؟
اجازه دهید با اندکی دل‏واپسی و اضطراب، به ارائه یک تعریف کاربردی بپردازم. در طی 35 سال گذشته، من با تقسیم‏بندی سه لایه سازمان‏های دینی کار کردم که آنها را طبقه اول، طبقه دوم و طبقه سوم می‏نامم؛ گروه‏های دینی اولیه یا طبقه اول گروه‏هایی هستند که از هواداران و پیروان خویش وفاداری دینیِ اولیه را می‏طلبند. آنها فرصت‏های منظم و مداومی را برای عبادت (یا چیزی معادل آن) فراهم می‏آورند و گروهی مرجع و مبنا هستند که فرد دین باور هویتش را از آن کسب می‏کند. این‏ها گروه‏هایی هستند که در گردونه حیات، کارهای اساسی و مهم مربوط به زندگی را سامان می‏دهند که از جمله آنها می‏توان ازدواج و مراسم مربوط به کفن و دفن اشاره کرد (از جمله این گروه‏ها به عنوان نمونه می‏توان از کلیسای متحد متدیست، کلیسای اتحاد و خانواده) نام برد.
گروه دینی ثانوی یا طبقه دوم؛ سازمانی است که به یک دسته از کارکردهای دینی بسیار محدود و معین مانند تعلیم و تربیت، تبشیر، انتشارات، خدمات اجتماعی، فعالیت‏های اجتماعی و غیره می‏پردازند، اما خدمات منظم و مداوم یک گروه اصلی و مبنا را ندارند. مانند: انجمن تبلیغی انجیلی بیلی گراهام،(1) انتشارات شام بالا،(2) مؤسسه کتاب مقدس مودی.(3) گروه‏های دینی اولیه وقتی رشد و توسعه می‏یابند، به ایجاد ساختارهایی دست می‏زنند که نقش بازوان انتشاراتی، تعلیمی و تبلیغی را ایفا می‏کنند. گروه‏های مستقل طبقه دوم برای خدمت کردن به دسته‏ای از گروه‏های دینی طبقه اول ظهور می‏کنند. گروه‏های دینیِ طبقه سوم اساسا ترکیبی از گروه‏های دینی و یا سازمان‏هایی هستند که روی گفت‏وگو میان گروه‏های دینی اولیه یا همکاری این گروه‏های دینی در رسیدن به هدف معین تأکید دارند مانند: شورای جهانی کلیساها،(4) فدراسیون جهانی بوداییان.(5)
گروه‏ها یا جنبش‏های دینیِ جدید از نوع گروه‏ها یا جنبش‏های دینی طبقه اولی هستند که به دور از فرهنگ دینی غالب و حاکم (همچون مسیحیت غرب) که در آن واقع شده‏اند، فعالیت می‏کنند و از میان کسانی در پی جذب هوادار هستند که این فرهنگ، فرهنگِ میزبانِ جدید آنهاست. با این تعریف دایره شمول ادیان جدید را توسعه دادیم تا شامل جنبش‏های جدید دینیِ برآمده از ادیان قدیمیِ فرهنگی دیگر مانند هَیْرکریشنا یا ذِن
______________________________
1. Billy Graham Evanelistic
2. Shambhala Press
3. Mooky Bible Institute
4. World Council of Churches
5. World Buddhist Federatiou


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بودیست شود. هم‏چنین شماری از این جنبش‏های جدید دینی که از سنت‏های دینی کوچک‏تر بیرون آمده‏اند مانند سُنّت سِنْت‏مات پنجابی(1) (مأموریت نور آسمانی)، آیین شینتو¨ (مهیکاری)(2) و آیین زرتشت (مزدازنان).(3) دسته دومی از جنبش‏های دینی جدید که باز نمودِ سنت‏های دینی قدیمی‏تر هستند و با گذشتِ چندین نسل هیچ‏گاه با فرهنگ غالب و حاکم هماهنگ و متحد نشده‏اند، مانند تئوزوفی و روح‏گرایی، نیز مشمول این تعریف می‏شوند. باید متذکر شوم که در طی قرن‏هایی که مسیحیت سنت دینی غالب و حاکم در غرب بوده، یک سنت رقیب دیگر که ما آن را با عنوان مکتب گنوسی می‏شناسیم هرگز نمرده است. این مکتب در قالب اقلیت‏های دینی مختلفی مقاومت کرد و ماندگار شد، در قرن شانزدهم و به دنبال نهضت اصلاح دینی پروتستانی که فضایی را برای ابراز وجود دیگر ادیان در سراسر اروپا پدید آورد، این مکتب نیز حیات دوباره یافت.[23] امروزه یک جامعه «گنوسی» جدید در بیرون از چارچوب جنبش‏های رمزگشایی ظهور کرده است و خود را در قالب مکتب هواداران روزبکرویشان(4)، فراماسونری نظری،(5) تئوزوفی، جادوگری آیینی و جنبش عصر جدید(6)[24 [که خیلی متأخر است، نهادینه ساخته است. البته سنت مسیحی نیز در این میان بی‏نصیب نبود؛ علم و تفکر جدیدِ سنت مسیحی به ایجاد سازمان‏های دینی جدید ادامه داد. در نهایت، به ناگاه، بدعت‏های افراطی جدیدی در درون فرهنگ میزبان بروز کرد که از این میان جنبش علم شناسی(7) بارزترین نمونه از قرن گذشته است. اما ویژگی یگانه‏ای که تمام این گروه‏های مختلف مانند اکانکار،(8) عهد الهه(9) و فرقه صوفی در آن شریکند، این است که هر کدام از این جنبش‏ها براساس اسطوره‏ای فعالیت می‏کنند که با آنچه فرهنگ دینیِ غالب بر آن مبتنی است، تفاوت بنیادین دارد.
به این ادیان بدیل باید آن گروه‏های دینیِ جدیدی را اضافه کرد که به آن اجماع دینیِ حاکم و اصلی پایبندند و در عین حال با ایجاد یک تحول الهیاتی یا داشتن رفتار و کرداری متفاوت با اکثریت جامعه، خود را متمایز و روزآمد ساخته‏اند، مانند: جنبش خانواده(10) و شهود یهوه که بی‏درنگ در این گونه مواقع به ذهن می‏رسند.[25] اینان با وجود این‏که در
______________________________
1. Punjabi Sant Mat
2. Mahikari
3. Mazdaznan
4. Rosicrucianism
5. Specutative Freemasonry
6. New age
7. Scientology
8. Eckankar
9. Covenant of the goddess
10. The Family


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
درون فرهنگ دینیِ مسیحی ظهور کرده‏اند، به تثلیت باور ندارند و شیوه زندگی اجتماعی خویش را روزآمد کرده‏اند و همیشه از یک اخلاق ****ِ متفاوت سخن به میان می‏آورند.
تبلیغ برای جذب هوادار، به ویژه اگر از منظر سرقت گوسفندان نگاه شود، همیشه در میان جوامع دینی یک مسأله نزاع‏آمیز بوده است. به طور کلی، ادیان مهاجر یعنی جوامع متشکل از انسان‏های دور از وطن که از دینی غیر از دین میزبان تبعیت می‏کنند، اما برای فرهنگ میزبان مزاحمتی ایجاد نمی‏کنند و کوششی هم برای جذب هوادار روا نمی‏دارند (مانند جماعت بوداییان امریکا و کلیسای ارتدکس آلبانیایی) ادیان جدید تلقی خارج نمی‏شوند. با این تعریفی که از ادیان جدید ارائه کردیم، آیین‏های سوکاگاکامی، مرکز ذن لوس آنجلس داخل ولی جماعت بودائیان امریکا و آ. اس کاکون(1) و مراقبه یوگایی سیدا(2) داخل معبد هندویی نیوجرسی(3) و معبد سیری ونکاتسوا(4) را در پیترزبورگ خارج می‏شوند.
اهمیت ویژه مطالعه ادیان جدید این است که ما را به یک اجماع نظر عمومی مبنی بر این‏که ادیان جدید ادیانی معتبر و حقیقی هستند رسانده است . تعداد اندکی ممکن است ادیانی بد باشند که هدایت آنها به دست انسان‏هایی شریر است، اما همه آنها دین هستند. این ادیان موضوعاتی جالب توجه‏اند که مطالعه آنها ما را به برخی از واقعیت‏های مهم جامعه، به صورت کلّی، رهنمون می‏شود. (اگرچه ما مخالف آنها بوده در مقابل آنچه آنها ارائه می‏کنند جایگزین‏های زیادتر و متنوع‏تری را ارائه می‏کنیم.) به هر حال، همه ما بر این نکته اتفاق نظر داریم که پدیده‏ای که ما در لباس ادیان جدید با آن مواجه هستیم، نوعی نسخه برداری و وام‏گیری از ادیان قدیمی‏تر و از فرهنگ عمومی می‏باشد. اگر ما ادیان جدید را در پرتو جنبش‏های تجدید هیات افریقایی، فرقه‏های رهبانی بودایی یا مسیحی، گروه‏های تبشیریِ مسیحی در جهان سوم و خاستگاه‏هایی از ادیان غالب جدید مشاهده می‏کنیم این امر به روشنی حاکی از استمرار همان مشاهدات در غالب ادیان جدید به طور خاص و پدیده دینی به طور عام است. ما هم چنین تصدیق خواهیم کرد که مطالعه در ادیان جدید با همان روش‏هایی صورت می‏گیرد که در مطالعات دیگر ادیان مفید یافته‏ایم.
______________________________
1. Iskcon
2. Siddha Yoga Meditation
3. Hinu Temple of New Jersey
4. Sri Venkateswara


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر به ادیان جدید به عنوان ادیان حقیقی و معتبر نگاه کنیم، به طور ضمنی تصدیق خواهیم کرد که اینها نیز مانند ادیان قدیمی از انسان‏ها تشکیل شده‏اند و هم‏گروه‏ها و هم اعضای آنها از کمال به‏دورند. در ادیان جدید نیز مانند ادیان قدیم با هیچ سطح و نوعی از رفتار قابل سرزنش و محکوم مواجه نیستم. برخی از این گروه‏ها (چه قدیمی و چه جدید) به فعالیت غیرقانونی و خلاف متهم شده‏اند و در تعداد اندکی از این گروه‏ها رهبر و یا اعضای آنها در دادگاه به اتهام اعمال غیرقانونی و خلاف محاکمه و محکوم شده‏اند. حق این است که با مشاهده چنین اعمالی آنها را محکوم کرد و ما آن اعمال را محکوم می‏کنیم. البته می‏دانیم که دسته کوچکی از ادیان جدید به انجام چنین اعمالی متهم شده‏اند و از میان این دسته کوچک اتهام تعداد بسیار اندکی در دادگاه ثابت شده است. هم‏چنین مطرح شدن برخی از این نوع پرونده‏ها دلیل قانع کننده‏ای برای محکومیت یا حتی سوء ظن نسبت به اکثریت بیشتر این گروه‏ها نیست.
مشکل واقعیِ ما در مطالعات ادیان جدید اساسا همان نقطه شروع «منفی» است؛ به عبارت دیگر، مجموعه‏ای از ادیان جدید که به مطالعه آنها می‏پردازیم به آنچه «نیستند» تعریف شده‏اند تا آنچه «هستند». تمامِ این ادیان گروه‏هایی دینی‏اند که به طور کامل مستقل از فرهنگ حاکم عمل می‏کنند؛ از این رو همیشه درباره کل این مجموعه چیز معناداری برای گفتن نداریم. تقریبا هرآنچه با سرشتی «مثبت» درباره چیستیِ آنها بیان می‏کنیم، نادرست است. به این معنی که یک گروه را با ویژگی‏هایی مانند (رهبر فرهمند، اعمال مذهبی مشترک، جمعیت‏شناسی مشترک و غیره) یک دین جدید نمی‏خوانیم، بلکه آن را براساس ویژگی‏های نداشته، دین جدید می‏خوانیم. ابتدا آن را به خارج از وفاق فرهنگی «هنجار» تعریف می‏کنیم. با این تعریفِ منفی، این گروه یک دین جدید و در نتیجه موضوعی برای مطالعه ما محسوب می‏گردد، اما هر یک از این ادیان جدید در مقایسه با دیگری با آن وفاق فرهنگی حاکم به گونه‏ای متفاوت، اختلاف دارند و از این رو بسیار متفاوت به نظر می‏رسند. حال تصور نمایید چگونه می‏توانیم به خصوصیات و ویژگی‏های مشترک میان گروه‏هایی مانند عهدالهه، گروه شفابخش رئیکی(1) و کلیسای اتحاد برسیم!
______________________________
1. Reiki healing group


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادیان جدید مانند ادیان قدیم ممکن است تصدیق کننده فرهنگ(1) یا رد کننده فرهنگ(2) باشند. ادیان جدید بسیار متفاوتند؛ از ادیان بسیار سلسله مراتبی و ریاست مدار تا ادیان کاملاً هرج و مرج طلب. برخی از آنها زنان را دون‏پایه می‏دانند، در حالی که برخی دیگر بر سرِ افزایش حقوقِ زنان با یکدیگر رقابت می‏کنند. برخی از جنبش‏هایِ دینیِ جدید جهت‏گیری خانوادگی دارند برخی دیگر در هر گامی خانواده را از بیخ و بن تخریب می‏کنند. برخی گروه‏ها بر اعمال معنوی و روحانی تأکید دارند و برخی دیگر هرگونه نیازی را به چنین اعمالی رد می‏کنند. برخی دل‏مشغول خط مشی اجتماعی هستند، ولی برخی دیگر در قبال کسانی که بیرون از گروه هستند و نیز در قبال ساختارهای جامعه غیر دینی و عرفی بی‏تفاوتند. برخی گروه‏ها از طبقه متوسط و در حال حرکت به سمت بالا هستند، اما برخی دیگر هرگونه منفعت جوییِ مادی را مردود می‏شمارند.
مطالعات ادیان جدید به سمت بررسی ادیان و جنبش‏های دینی «جدیدتر» گرایش دارد؛ یعنی آن ادیانی که در پایان جنگ جهانی دوم در غرب ظهور یا توجه ما را جلب کردند و یا حتی ادیانی که از دهه 1960 مطرح شده‏اند. این جریان از مرشدان دینیِ هندی تبعیت می‏کند که در تلاش بودند تا در میان جامعه انگلو بدون توجه به رشد هندوئیسمِ قومی، طرفدارانی را پیدا کنند. اینان به سمت مسیحیان رانده‏شده از سوی مسیحیت رومی، پروتستان و گروه‏های انجیلی رفتند؛ چون دارای تفاوت نظری و رفتاریِ بسیار گسترده‏ای بودند. در عین حال این جریان شامل گروه‏های قدیمی‏تری که هنوز با فرهنگ غالب آشتی نکرده‏اند (از تئوزوفی گرفته تا مکتب سوئدنبرگ)(3) نیز می‏شود.
بر مبنای چنین تعریفی، اکنون در آمریکای شمالی بین 700 تا 1000 دین جدید وجود دارد. این رقم شامل ادیان متافیزیکی، اشتراکی، عصر جدید، جادویی، عرفانی، هزاره‏ای و شرقی می‏شود. در اروپا نیز همین تعداد ادیان جدید وجود دارد، افزون بر این، پنجاه درصد از ادیان جدیدی که در اروپا فعال هستند، در امریکای شمالی نیز فعالیت دارند. شمار ادیان جدید در اروپا و امریکای شمالی در طی پنجاه سالِ گذشته پیوسته رشد کرده است. شمار ادیان جدید با داخل یا خارج دانستن برخی از گروه‏های مسیحی مانند (أدْوَنتیست‏ها، قدیسان ایام خیر(4)، گروه‏های اشتراکی و مستقل انجیلی) تغییر
______________________________
1. Culture - affirming
2. Culture - denying
3. Swedenborginnism
4. Latter-day Saints


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسیاری خواهد کرد.
این‏که می‏گوییم در امریکای شمالی چیزی حدود هزار دین جدید فعالیت دارند، به این معناست که آماری که در نوشته‏های عمومی آمده و تعداد آنها را بین سه تا پنج هزار تخمین زده‏اند و اغلب با نام «فرقه» از آنها نام برده‏اند، کاملاً نادرست است. بعد از یک نسل مطالعه در این زمینه، هیچ شاهدی بر این تعداد به‏دست نیامده است.
ادیان جدید از بستگان کوچک جمعیت میزبان نیز به حساب می‏آیند. در امریکای شمالی ادیان جدید در ارائه آمار، به جای سخن گفتن از دهها هزار عضو، از صدها هزار سخن می‏گویند. برای آن‏که برداشت درستی از شمار اعضا داشته باشیم، باید گروه‏هایی مانند قدیسان امروزی، شهود یهوه و مجموعه‏ای از گروه‏های دینیِ طبقه اول و دومی را که نهضت عصر جدید(1) تشکیل می‏دهند نیز در ادیان جدید داخل بکنیم. «قدیسان امروزی» شمار اعضای خود را در آمریکا پنج میلیون نفر و شهود یهوه نزدیک به یک میلیون نفر گزارش کرده‏اند و تحقیقات نشان می‏دهد که نهضت عصر جدید یک و دو دهم درصد ـ بین سه تا پنج میلیون نفر را به خود اختصاص داده است. تحقیقات هم‏چنین نشان می‏دهد که بیست درصد از جمعیت به برخی از اشکال مدیشن عمل می‏کنند و به عقایدی همچون تناسخ و طالع‏بینی معتقدند، اگرچه این ویژگی‏ها هیچ گونه اطلاعات خاصی را درباره وفاداران به گروه به دست نمی‏دهند. بنابراین، ادعاهایی نظیر این‏که شمار عضویت در ادیان جدید، ده، بیست یا سی میلیون نفر است، حدسیاتی بی‏پایه و سطحی‏اند.
در غرب تمامِ ادیان جدید ادیانی شهری هستند. ادیان جدید اغلب یک مرکز واحد روستایی را با هدفی خاص (معمولاً به عنوان یک مرکز عزلت گزینی و رهبانی‏گری) بنا می‏نهند، اما تقریبا تمامی مراکز دینی جدید در شهر یا شهرک‏ها یافت می‏شوند. ادیان جدید باید تعداد نسبتا اندک اعضای خود را از میان شهرنشینان جذب کنند. در شهرهای کوچک یا روستاها به ندرت می‏توان تعداد اندکی را یافت که با آن یک گروه قابل ملاحظه را شکل داد. ادیان جدید با ایجاد مراکزی در یک منطقه شهری شروع کرده و سپس به دیگر نقاط آن شهر جابجا می‏شوند.
جهت‏گیری اصلیِ ادیان جدید در جذب هوادار به سمت جوانان بین 18 تا 25 سال و میان‏سالان 35 تا 40 سال معطوف است. اکثریت هواداران ادیان جدید کسانی هستند که
______________________________
1. New Age Movement


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرحله گذار را سپری می‏کنند؛ چه گذار از کودکی به دوره بلوغ یا گذار از چیزی که اغلب به آن بحران زندگیِ میان‏سالی می‏گویند. [مطالعات ادیان جدید بر گروه‏های جوان متمرکز است نه گروه‏های میان سال].
پیشگویی کردن درباره هواداران ادیان جدید مشکل است. با کنار نهادن شماری از فرضیه‏ها در طی بیست سال گذشته، باز باید از آنچه هنوز نمی‏دانیم بیشتر از آنچه می‏دانیم سخن بگوییم. مردمی که به ادیان جدید ملحق می‏شوند به لحاظ علمی از دسته‏های مختلف جامعه‏اند، اگرچه در برخی گروه‏ها این افراد از تحصیلات بهتری برخوردارند. هم‏چنین اینان از میان جوامع مختلف دینی حاکم در جامعه هستند که به نسبت حضورشان در کل جمعیت، در این ادیان عضویت دارند. و باز برخی ادیان جدید اغلب به شکل یک یا چند گروه دینی ظاهر می‏شوند. برای نمونه شمار نامتناسبی از هواداران شیطانیسم را کاتولیک‏های پیشین تشکیل می‏دهند.
به نظر می‏رسد که استثنای بزرگ در این غربال دینی یهودیت است. بسیاری از گروه‏ها درصد بالاتری از یهودیان را در مقایسه با آنچه درباره کل جمعیت گزارش شده است، گزارش می‏کنند. ما واژه یهودی را برای دو پدیده متفاوت به‏کار می‏بریم، لذا این گونه محاسبات تا حدودی فریب دهنده‏اند. تنها پنجاه درصد از جوامع قومی یهودی به طور رسمی و به نام، در یک کنیسه یعنی به عنوان دین یهودی نام‏نویسی شده‏اند. بنابراین، با آن‏که یهودیان تمایل زیادی به بروز و ظهور در قالب ادیان جدید نشان می‏دهند، شمار اندکی از آنها از پیشینه دینی خود روی برمی‏گردانند. شمار بسیار اندکی از آنها خود را در قالب ادیان مسیحی، مانند یهودیت مسیحایی، عرضه می‏کنند در عین حال بیست و پنج درصد آنها در قالب ادیان شرق بروز کرده‏اند. بیشتر این گروه‏ها کوچک هستند و در نتیجه شمار یهودیانی که تحت تأثیر ادیان جدید واقع می‏شوند اندک است، اما این نکته قابل توجه است که شمار بسیار زیادی از آنها یهودیان قومی و نژادی هستند که نه تنها پیرو، که پایه‏گذار جنبش‏های جدید دینی هستند.
تلاش‏های مستمری انجام می‏گیرد تا در فرآیند انتخاب، کسانی که در ادیان جدید مشارکت دارند یا به عضویت آنها درآمده‏اند، به نوعی پاتولوژی دست یازند. تا این لحظه هیچ گونه نارساییِ روان‏شناختی یا انحراف قابل توجه از الگوهای فرهنگیِ در ادیان جدید مشاهده نشده است. باید متذکر شد که تمامی ادعاهای اولیه مبنی بر وجودآسیب و بیماری در میان ادیان جدید برپایه مشاهده نمونه‏های بسیار کوچکی از اعضای پیشین این گروه‏ها که به دقت انتخاب شده‏اند، استوار است. با این همه، اکنون بعد از یک نسل تکثیر ادیان جدید ما متوجه این نکته شده‏ایم که هیچ حوزه گسترده‏ای برای استعانت از روان‏شناختی یا تشخیص تأثیرات روان‏شناختی نه در اعضا و نه در افراد خارج از این گروه‏ها، وجود ندارد. تنها یک استثنا وجود دارد که استرسِ مزمنِ باقی‏مانده در میان اعضایی است که با بازپروری(1) از فرقه جدا گشته‏اند، اما با افولِ جداکردن افراد از فرقه، این موارد نیز از بین می‏روند.[26]


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
آزمایش بدیهیات
اگر به دهه 1950 برگردیم خواهیم دید که جامعه شناسان بر این عقیده بودند که فرقه‏ها گروه‏هایی زوال‏پذیر هستند که تنها یک نسل دوام می‏آورند. امروزه این عقیده را همه ما به کنار نهاده‏ایم، چون با شماری از ادیان جدید مواجه هستیم که موجودیت آنها به نسل سوم و حتی بیشتر رسیده است. از میان شمار زیاد ادیان جدید برخی می‏آیند و می‏روند، اما آنهایی که می‏میرند، مرگشان هیچ ارتباطی با سپری شدن یک نسل از موجودیت آنها ندارد. اکثر نهضت‏های نوین دینی که نوعی موفقیت را در تجربه خویش دارند، به خاطر آینده قابل رؤیتی که دارند، از چنین وضعیتی برخوردار هستند.
این عقیده که ادیان جدید میرا و زوال‏پذیر هستند، به طور کلی بر این باور استوار است که این ادیان در پیرامون یک رهبر فرهمند بنیان شده‏اند و با مردن این رهبر قلب تپنده گروه از آن گرفته می‏شود. مرگ رهبر به مثابه یک حادثه تلخ و ویرانگر به تصویر کشیده می‏شود. ما اینک می‏دانیم که قضیه اینگونه نیست. بنیان‏گذارانِ ادیان جدید به ویژه در نسل جدید، مهم هستند، اما بسیاری از آنان به سرعت به مسأله تأسیس سازمانی که بتواند گروه را به آینده دراز بعد از مرگ رهبری کنند، توجه نشان می‏دهند. هر دینی که بتواند در زمان حیات رهبر تداوم یابد، فراتر از میزان حیات بنیان‏گذار دوام خواهد یافت. اگرچه مرگ رهبر حادثه‏ای ناگوار است، اما ویرانگر نیست. در طی دهه گذشته ما شاهد گروه‏هایی بودیم که حادثه مرگ رهبر را پشت سر گذاشتند، بدون این‏که وقفه‏ای در تپش قلب حیات آنها رخ داده باشد.[27]
______________________________
1. deprogramming
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادیان جدید توسط یک نفر (و گاهی توسط جمعی کوچک) ایجاد می‏شوند. با رشد و نمو این ادیان نسل اولیه به سرعت متحول می‏شود؛ یک ایدئولوژی منسجم شکل می‏گیرد و دسترسی بلاواسطه به بنیان‏گذار دیگر امکان‏پذیر نخواهد بود. این دورانِ تحول سریع تا حدودی دوره آزمایش است که طی آن، بنیان‏گذار به بررسی و آزمایش عقاید جدید می‏پردازد و باقیمانده این دوره صرف آموزش آهسته تعالیم کاملاً جدید دینی به کسانی می‏شود که در دینی دیگر یا بدون اعتقاد به هیچ دینی پرورش یافته‏اند. در نسل دوم روند این تحول به طور قابل توجهی کند می‏شود، اما هیچگاه متوقف نمی‏شود. (البته مؤلفه تحولْ مطالعات موردیِ ما را به سرعت قدیمی و کهنه و در قبال حیات گروه، نارسا خواهد ساخت.)
ادیان جدید با تنوع زیادی رواج می‏یابند. آنها نگاه اصلی خود را از یکی از ادیان متنوع موجود گزینش می‏کنند؛ تلفیقی آگاهانه از دو یا چند سنت یا خیلی به ندرت، اسطوره دینی بدیعی را پیشنهاد می‏نمایند. ادیان جدید، تلفیقی از الگوهای سازمانیِ گوناگون، از دیکتاتوری تا دمکراسی بی‏چفت و بند را می‏پذیرند و همگی در میانه این دو سایه گزیده‏اند. آنها اغلب در طی نسل اول متحول می‏شوند و چون گروه رشد کند و الهیات آنها کامل شود، دوران گذار از نسل اول به نسل دوم آغاز می‏گردد.
ادیان جدید به لحاظ رویکردی که نسبت به جذب هوادار دارند، گوناگونند. برخی از آنها تبشیری هستند و برای جلب هوادار از فنون تبلیغیِ پرفشاری استفاده می‏کنند. برخی دیگر رویکردی بسیار پایین را در جذب هوادار اتخاذ می‏کنند و از هوادارِ بالقوه می‏خواهند که برخی نوشته‏های گروه را به دست آورده و بخواند و از این طریق، گام نخست را در برقراری ارتباط با گروه بردارد.


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
درباره مطالعات ادیان جدید
ما به عنوان کسانی که در حوزه ادیان جدید مطالعه می‏کنیم، عموما در پی نوعی نگرش «عینی» نسبت به چیزی هستیم که روی آن کار می‏کنیم. ما هم‏چنین می‏دانیم که عینیتِ محض اسطوره گذشته «پوزیتیویستیِ» ماست. اکنون کاملاً واقف شده‏ایم که در تُنگ ماهی فعالیت می‏کنیم و هر کلمه‏ای که می‏نویسیم و هر سخنی که می‏گوییم چه بسا در مباحث عمومیِ روبه‏رشد درباره جنبش‏های نوین دینی بر ضد ما استفاده شود. اما بایداز موضوعی که درباره آن پژوهش می‏کنیم فاصله بگیریم. این فاصله ما را وامی‏دارد تا احساساتمان را نسبت به گروه‏ها کنار نهیم. احساسات منفی در قبال گروه‏ها ممکن است از اعتقادات مذهبی یا جوامع دینی و یا نگاه ما به اقلیت‏های دینی به عنوان برهم زنندگان نظم فرهنگی و یا آثار نامطلوبِ مواجه شدن با برخی از اعضای این گروه‏ها، ناشی شده باشد. احساسات مثبتِ ما از تعهدات ما نسبت به آزادی دین‏های اقلیت، آثار مطلوب پیشینی که از اعضای این ادیان داریم، یا از دیدگاه مطلوبی‏که نسبت به همه ادیان به طور کلی داریم، ناشی می‏شود. هیچ کدام از این احساسات نباید موانعی بر سر راه پژوهش‏های ما ایجاد کند، در عین حال که باید نسبت به احساسات فردیِ خودمان آگاه بوده و در تحقیقاتمان برای آنها حسابی را باز کنیم.
این احساس رضایتی که نسبت به خودمان در این پژوهش‏ها احساس می‏کنیم، در دهه 1980 با مطرح شدن مسأله شست‏وشوی مغزی به چالش کشیده شد. طی دهه 1960 مطالعه و تحقیق در ادیان جدید را به عنوان یک مطالعه جالب و جذاب و دارای دستاوردهای فرهنگیِ کاملاً بی‏خطر تعقیب می‏کردیم، اما در دهه 1970 این دیدگاه به چالش کشیده شد و صداهایی بلند شد که ادعا می‏کردند، ادیان جدید فقط متفاوت نیستند، بلکه مخرب نیز هستند و نیز مطالعه در باره رهبران فرهمند مذهبی دیگر خریداری ندارد. این بنیان‏گذاران فقط نوآوران دینی نبودند؛ اینان افرادی شیطانی تشنه قدرت نیز بودند. و آخر این‏که اینان موجب شده‏اند، تا واژه «فرقه» که به خاطر بار منفی‏اش کنار نهاده شده است، به عنوان مناسبترین نام، برای این گروه‏ها برگزیده شود.
در پایان دهه 1970 مخالفت‏ها ادیان جدید با نظریه شست‏وشوی مغزی همگام شدند؛[28 [فرضیه‏ای که اعلام می‏داشت که ادیان جدید اصولاً برای جذب هوادار، مردم را اغوا می‏کنند و آنها را به طوری درگیر فرایندِ کنترل ذهن می‏نمایند که اختیار ملحق شدن، مشارکت با ترک گروه را از آنها سلب می‏نمایند. طی اوایل و میانه دهه 1980 نظریه شست‏وشوی مغزی از همه طرف؛ از فلسفه حقوق گرفته تا مطالعات دین پژوهی، از روانشناسی تا مطالعات جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفت.[29 [در ابتدا این نظریه به خاطر این‏که در ظاهر توضیحی قابل قبول در توجیه شور و هیجان و دلدادگی که ما در برخی ادیان جدید با آن‏ها مواجه هستیم! ارائه می‏کرد؛ جذاب بود. اما برای هر پدیده‏ای که این نظریه ظاهرا توضیحی ارائه می‏کرد دلیل قانع کننده‏ای نداشت.برای نمونه، الگوی شست‏وشوی مغزی تصویری که از ادیان جدید ارائه می‏کند اغلب به شکل محیط زندان است که افراد را در چنگ خود اسیر ساخته و اجازه رهایی و فرار به آنها نمی‏دهد. اما وقتی این گروه‏ها حتی آنهایی که بحث‏انگیز بوده‏اند را به طور وسیع در نظر می‏گیریم درمی‏یابیم که حد و مرزهایی که ترسیم کرده‏اند کاملاً نفوذپذیرند. تنها تعداد اندکی از تمامی کسانی که با گروه در تماسند در مراسم گروه حاضر می‏شوند و تعداد ملحق شوندگان حتی از این تعداد نیز کمتر است. نیمی از کسانی به این گروه‏ها می‏پیوندند بدون هر گونه مداخله بیرونی آنها را ترک می‏کنند. بر فرض این‏که فعالیت گروه توسط یک نهاد هدایت شود باز به تصور من با وضعیتی مواجه خواهیم بود که بیست و پنج درصد در طول سال از عضویت گروه خارج می‏شوند.
پیش فرض‏های نظریه شست‏وشوی مغزی بیش از انکار ناجوری که نسبت به تحقیق در زمینه ادیان جدید روا داشته‏اند پایان مرگباری را برای آن رقم زدند. این پیش فرض درکی تام از ادیان جدید ارائه می‏دهد که نه بر تحقیقات تجربی بنا شده است و نه نسبت به تحقیقات بیشتر جهت‏دهی می‏کند. یعنی در ظاهر به یک پیش فرض «علمی» شبیه است اما در عمل فاقد کارایی یک نظریه علمی است. همان‏گونه که بیست سال قبل زمانی که نظریه شست‏وشوی مغزی رد شد، کار درستی بود اینک نیز بخش‏های باقیمانده این نظریه از ارائه هر گونه اطلاعات تجربی و آزمایش‏پذیر برای وقوع شست‏وشوی مغزی ناتوان است، اگر چه این‏جا جای طرح مجدد نزاع[30] شست‏وشوی مغزی نیست اما باید متذکر شویم که اواسط دهه 1980 ما نظریه شست‏وشوی مغزی را رد کردیم؛ مستندات این واقعیت در بسیاری از اسنادی که از سوی مجامع آکادمیک که بیشتر دلمشغول این بحث بوده‏اند، وجود دارد[31] متعاقب آن دادگاه‏ها نیز این نظریه را رد کردند.[32] ره‏آورد آن انکار اولیه آن بود که در طی 15 سال گذشته مطالعات ادیان جدید از آن بحث گذشت و بدون این‏که اشاره‏ای به نظریه‏های شست‏وشوی مغزی داشته باشد، کارش را تعقیب کرد. دوم این‏که از نظر قانونی نیز دادگاه بر ضد اعمال فن بازپروری حکم صادر کرده‏اند و برخی سازمان‏های بزرگ نظیر شبکه مراقبت از فرقه(1) نیز از آن حمایت نموده است.
با ازدیاد شمار بسیار زیاد ادیان جدید نهادهایی مانند شبکه مراقبت از فرقه می‏توانند
______________________________
1. Cult Awarness Network


ادیان جدید

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا