خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قرآن مجید خداشناسی یهود را در کنار دیگر تعالیم، متون مقدس و شخصیت‌های این دین، مطرح کرده و درباره آن داوری کرده است. با اینکه قرآن اصل خداشناسی یهودی را مورد تایید قرار داده است، اما در عین حال اموری را در این باره به یهودیان نسبت داده و آنان را مورد مؤاخذه قرار داده است. قرآن مجید به یهود نسبت می‌دهد که عزیر را پسر خدا خوانده‌اند، عالمان‌شان را رب خود گرفته‌اند، خود را فرزند خدا دانسته‌اند، خدا را فقیر و خود را غنی خوانده‌اند، و به خدا نسبت بُخل داده‌اند. برخی این پرسش را مطرح می‌کنند که یهودیان در کجا به چنین چیزی قائل بوده‌اند. آنان بر این باورند که این موارد، یا برخی از آنها را نمی‌توان در متون موجود یهودی یافت. این نوشتار در پی آن است که با بررسی موارد مطرح‌شده در قرآن، به این پرسش پاسخ دهد، که آیا موارد فوق به گونه‌ای است که باید حتماً در متون یهودی ردپایی از آنها پیدا کرد و اگر این‌گونه است آیا در این متون وجود دارد؟
یهودیت و یهودیان بیش از هر دین و قوم دیگری در قرآن مجید مورد توجه قرار گرفته‌اند. شخصیت‌های مهم، حوادث تاریخی، قوم اسرائیل، عقاید و اعمال یهودیان و نیز متون مقدس یهودی مکرر در قرآن مطرح شده، مورد داوری قرار گرفته و تایید و تصدیق شده یا اینکه مورد نقد قرار گرفته‌اند. مسلماً یکی از بحث‌های محوری، که اتفاقاً مواضع دو دین در آن بیش از هر چیز دیگری به هم نزدیک است، بحث خداشناسی است. خداشناسی این دو دین به حدی به هم نزدیک است که می‌توان آن را از مشترکات این دو به حساب آورد. قرآن مجید یهودیان را در کنار مؤمنان و حتی در صدر لیست اقوامی قرار داده است که به خدا ایمان دارند.
[۱]

[۲]

همچنین قرآن کریم با اشاره به این وجه اشتراک، یعنی یگانه‌پرستی و پرهیز از شرک، از پیروان این دو دین خواسته است تا بر مبنای این کلمه مشترک، به هم‌گرایی روی آورند.
[۳]


قرآن مجید در آیات متعددی متون مقدس یهودی را تصدیق کرده است. در بسیاری از این آیات آمده است که قرآن یا پیامبر کتاب‌های موجود در نزد یهودیانِ زمان ظهور اسلام را تصدیق می‌کنند. همان‌طور که برخی از مفسران قرآن نیز گفته‌اند کتابی که آن زمان در دست یهودیان بوده همین کتابی است که اکنون وجود دارد؛
[۴]

[۵]

چراکه اولاً نسخه‌های خطی متون یهودیِ مربوط به چند قرن قبل از اسلام که در موزه‌ها نگهداری می‌شوند تفاوتی با نسخه‌های فعلی ندارند.
[۶]

[۷]

و ثانیاً منطقه حجاز در هیچ زمانی آن‌چنان مرکزیتی در یهودیت نداشته است که بتواند کتاب را تغییر دهد و این تغییر باعث شود که کتاب در سایر مراکز علمی یهود که در دیگر نقاط جهان بودند، تغییر کند؛ پس قرآن همین کتاب موجود را تصدیق کرده است. اما کسی که قرآن و تورات و دیگر قسمت‌های عهد قدیم را می‌خواند به روشنی می‌یابد که این دو کتاب از تمام جهات هماهنگ نیستند؛ مثلاً داستان زندگی شخصیت‌های مشترک (مانند موسی،‌ هارون، سلیمان و غیره.) در این دو متن، بسیار متفاوت و حتی در تضادند. برخی از مفسران برآن‌اند که اگر قرآن این متون را تصدیق کرده است به سبب وجود اصول عقیدتی اساسی از قبیل خداشناسی و توحید در آنهاست.
[۸]

[۹]

مسلم است که اصل اساسی و زیربنایی اسلام که بیش از هر چیز دیگری مورد تاکید قرار گرفته خداشناسی و توحید است؛ پس اگر کتابی مورد تصدیق قرآن قرار گرفته باشد، هرگز نمی‌تواند خداشناسی‌ای را ارائه کند که با خداشناسی قرآن تفاوت اساسی داشته باشد. مطالعه عهد قدیمِ موجود نیز نشان می‌دهد که قرآن مجید در خطوط اساسیِ خداشناسی با این متون اختلاف زیادی ندارد. با این حال قرآن مجید درباره خداشناسی یهود یا اموری که به‌گونه‌ای با خداشناسی ارتباط پیدا می‌کند، نکاتی را بیان کرده و اموری را به یهودیان نسبت داده و آنها را رد کرده است. یک یهودی می‌تواند بپرسد که ما در کجا چنین اعتقادی داشته‌ایم یا چنین سخنی را گفته‌ایم. در نتیجه این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان سندی در تایید اموری که قرآن مجید به یهودیان نسبت داده است یافت؟ در این نوشتار برآنیم که به این موضوع، یعنی نقدهای قرآن بر خداشناسی یهود، بپردازیم و شبهات موجود در این باره را طرح و بررسی نماییم. بحث را در چند محور پی می‌گیریم؛ ابتدا موارد را مطرح کرده، سپس به بحث‌هایی مقدماتی می‌پردازیم و پس از آن با تفصیل بیشتر به بررسی موارد خواهیم پرداخت.


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیاتی که خداشناسی یهود را نقد کرده‌اند، آیات مورد بحث، گاهی مستقیماً درباره خدا و صفات او هستند، گاهی درباره انسان‌هایی که درباره آنها غلو شده سخن می‌گویند و گاهی به رابـ*ـطه کل یهودیان با خدا که به صورتی متفاوت از دیگر انسان‌ها تصویر شده است می‌پردازند. این آیات به قرار زیرند:
۱: «و قالت الیهود عزیر ابن‌الله و قالت النصاری المسیح ابن‌الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول الذین کفروا من قبل؛
[۱۰]

یهود گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست. این سخنی است باطل که به زبان می‌آورند و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده‌اند شباهت دارد.» عزیر کیست؟ کسی به این نام در تاریخ یهود و متون مقدس آنان ناشناخته است.در کجا چنین شخصیتی پسر خدا خوانده شده است؟
۲: «اتخذوا احبارهم و رهبانم ارباباً من دون الله و المسیح ابن‌مریم و ما امروا الا لیعبدوا الهاً واحدا؛
[۱۱]

اینان اهل کتاب دانشمندان و راهبان خود را و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند، با آنکه مامور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند.» جا دارد که یهودیان بپرسند ما کجا به احبار یا دانشمندان خود نسبت الوهیت داده‌ایم؟ مجموعه عهد قدیم به صورت مفصل داستان زندگی پیامبران و شخصیت‌های قدیم را آورده است و شخصیت و زندگی عالمان یهودی نیز در کتاب تلمود به تفصیل بیان شده است. در کجای این مجموعه، عالمان دین الوهیت یافته‌اند؟
۳: «و قالت الیهود و النصاری نحن ابناء الله و احباؤه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل انتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملک السموات و الارض و ما بینهما و الیه المصیر؛
[۱۲]

و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو: "پس چرا شما را به کیفر گناهانتان عذاب می‌کند؟ نه بلکه شما بشری از جمله کسانی هستید که آفریده است. هر که را بخواهد می‌آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و آنچه در آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو می‌باشد از آنِ خداست و بازگشت همه به سوی اوست.» آیا یهودیان خود را پسر خدا خوانده‌اند؟ اگر خوانده‌اند به صورت تشریفی خود را پسر خدا خوانده‌اند یا به صورت واقعی؟ آیا قرآن پسربودن تشریفی برای خدا را نیز رد می‌کند؟ اینها سؤالاتی هستند که در ذیل این آیه باید به آنها پرداخت.
۴: «لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء سنکتب ما قالوا و قتلهم الانبیاء بغیر حق؛
[۱۳]

مسلماً خدا سخن کسانی را که گفتند: خدا نیازمند است و ما توانگریم شنید. به زودی آنچه را گفتند و به ناحق‌کشتن آنان پیامبران را، خواهیم نوشت.»
از اینکه قتل انبیا را نیز به قائلین این قول نسبت داده و نیز با توجه به آیات دیگر قرآن و شان نزولی که برای این آیه گفته‌اند، معلوم می‌شود که منظور از کسانی که خدا را فقیر و خود را غنی دانسته‌اند یهودیان هستند. حال سخن این است که آیا چنین چیزی در تاریخ یا در متون مقدس آنان نقل شده است؟ چرا قرآن چنین چیزی را به آنان نسبت می‌دهد؟
۵: «و قالت الیهود ید الله مغلوله غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء؛
[۱۴]

و یهود گفتند: دست خدا بسته است. دست‌های خودشان بسته باد. و به سزای آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند. بلکه هر دو دست او گشاده است، هرگونه بخواهد می‌بخشد.»
آیا این ادعا با خداشناسی یهود مطابقت دارد که خدا را فقیر بخوانند یا اینکه دست‌های خدا را بسته بدانند؟ در کجا می‌توان شاهدی بر این یافت که یهودیان چنین چیزی را گفته‌اند و اساساً مقصود قرآن مجید چیست؟


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قبل از ورود به بحث و بررسی یکایک آیات باید به چند نکته مقدماتی اشاره کنیم:

۲.۲.۱ - عدم نقل از متون یهودی


در ذیل آیات فوق یک سؤال مکرر مطرح شد و آن اینکه آنچه قرآن مجید به یهود نسبت می‌دهد در کدام یک از منابع آمده است؟ آیا در جایی از متون مقدس یهودی ‌به‌ این مطالب اشاره شده است؟ آیا شواهد تاریخی دیگری برای ‌آنها وجود دارد؟
باید به یک نکته مهم توجه داشت و آن اینکه پیروان ادیان مختلف عموماً متون مقدس خود را وحی و الهام می‌دانند. معنای این سخن این است که مطالب آن کتاب از منبعی آسمانی و فوق‌ زمینی گرفته شده و در واقع خداوند که فراتر از محدودیت‌های مکانی و زمانی است این مطالب را مستقیماً به پیامبر یا مؤسس آن دین الهام و وحی کرده است. پس نمی‌توان به پیروان یک دین گفت که منبع مطالبی را که در این متون آمده است نشان بدهید. قرآن مجید حوادث تاریخی‌ای را نقل کرده است که مربوط به چند هزار سال قبل از خودش هستند؛ در نظر فرد مومن مقدس‌ بودن و وحیانی‌بودن قرآن به آن است که این وقایع را از نفس واقعه و نه از منبعی دیگر نقل می‌کند. آری، گاهی نقادان جدیدِ کتاب مقدس و کسانی که در عصر روشنگری به نقد تاریخی اعتقاد داشتند و می‌گفتند همه حوادث این جهان را می‌توان و باید در خود این طبیعت و با استفاده از حوادث دیگر تبیین کرد، مدعی بودند که باید در پی کشف منبع مطالب نقل شده در متون مقدس بود؛ علت این ادعا و سخن آنان این بود که جهان‌بینی آنان وجود ماورای طبیعت و دخالت ماورا در طبیعت را بر نمی‌تابید و در واقع هر متن و هر نوشته‌ای را زمینی می‌دانستند.
[۱۵]

اما برای مؤمنِ به یک دین سؤال از منبع مطالب متن مقدسِ آن دین سؤالی درون‌ متناقض است؛ این سؤال به این معناست که متن مقدس تو زمینی است و الهامی و وحیانی نیست.
البته در دو صورت طرح سؤالاتی این‌گونه ممکن است. یکی اینکه خود متن به گونه‌ای باشد که نشان دهد از منابعی استفاده کرده است؛ برای مثال نقادان جدید از خود تورات و حوادث نقل‌شده در آن به صورتی قابل دفاع کشف کرده‌اند که نویسنده تورات از چهار منبع استفاده کرده است. آنان می‌گویند تورات بارها ماجراهای مختلف را دوبار و به دو صورت کاملاً متفاوت و ناسازگار نقل کرده است. کسی که سه باب اول سفر پیدایش را مطالعه کند به روشنی درمی‌یابد که دو روایت کاملاً متفاوت و ناسازگار از خلقت انسان در این کتاب آمده است. این دانشمندان با استفاده از نام‌های خدا، محتوا، زبان و غیره. (Arthaz Cohen، Contemporary Jewish Religious Thought، p.) به صورت روشنی این ادعا را مستدل کرده‌اند که تورات از منابعی استفاده کرده است.
[۱۶]

[۱۷]

بحثی مشابه درباره منابع اناجیل هم‌نوا (متی، مرقس و لوقا) نیز مطرح است. (M.Eliade the Encyclopedia of Religion، v.۲، p.۱۸۹.) به هر حال در این موارد خود متن نشان می‌دهد که از منابعی استفاده کرده است و نقادانی که چنین بحث‌هایی را مطرح می‌کنند خطا نکرده‌اند. فرق است بین اینکه گفته شود از متن برمی‌آید که از منابعی استفاده کرده است و اینکه گفته شود باید برای هر مطلبی که در متن مقدس آمده است منبعی ارائه داد.


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
صورت دیگر آن است که در متن مقدس حادثه‌ای تاریخی نقل شده باشد و این نقل با تاریخ مکتوب ناسازگاری آشکار داشته باشد. در اناجیل آمده است که به هنگام صلیب عیسی، تاریکی مطلق ربع مسکون را فرا گرفت.
[۱۸]

[۱۹]

[۲۰]

دانشمندان حق دارند بگویند که از چند قرن قبل از میلاد مسیح در امپراتوری روم همه حوادث طبیعی و خسوف‌ها و کسوف‌ها ثبت شده‌اند. سه ساعت تاریکی مطلق در کل زمین یک حادثه بسیار عجیب است و از طرفی ماجرای صلیب در زمانی رخ داده که در بسیاری از نقاط جهان حوادث ثبت می‌شده است. چگونه است که در هیچ اثری به آن اشاره نشده است؟
[۲۱]

البته این حادثه فراگیر جهانی با معجزات جزئی‌ای که ادیان مدعی‌اند در گوشه‌ای رخ داده‌اند متفاوت است. و باز این سخن با این ادعا که باید برای هر حادثه‌ای که در متون مقدس نقل شده است منبعی آورد متفاوت است.
سخن ما درباره قرآن و حوادثی است که این کتاب نقل کرده است. به اعتقاد مسلمانان قرآن مجید هرگز مطالب خود را از متون مقدس یهود، مسیحی یا هیچ منبع تاریخی دیگری نقل نمی‌کند؛ حتی قرآن مدعی است که روایت صحیحِ امور مورد اختلاف همین یهودیان را نیز نقل می‌کند: «ان هذا القرآن یقص علی بنی‌اسرائیل اکثر الذی هم فیه یختلفون؛
[۲۲]

همانا این قرآن برای بنی‌اسرائیل بیشتر اموری را که در آنها اختلاف کرده‌اند بازگویی می‌کند.»
به اعتقاد مسلمانان، قرآن نفسِ واقعه را نقل می‌کند نه اینکه مطالب خود را از منابعی دیگر گرفته باشد؛ بنابراین هیچ مسلمانی بر خود لازم و روا نمی‌داند که برای حوادث نقل ‌شده در قرآن مجید منبع ارائه کند. البته در یک مورد لازم است که برای ادعای قرآن منبع ارائه شود و آن جایی است که قرآن مجید از تورات و انجیل زمان خود، که همان تورات و انجیل فعلی است،
[۲۳]

[۲۴]

مطلبی را نقل می‌کند. نمونه آن این آیه است: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراه و الانجیل؛
[۲۵]

کسانی که تبعیت می‌کنند از رسول نبی درس نخوانده‌ای که او را در تورات و انجیلی که نزدشان است می‌یابند.»
از این آیه برمی‌آید که بشارت به پیامبر اسلام در تورات و انجیل زمان پیامبر بوده است. پس مسلمانان موظف‌اند که این بشارت را در این دو کتاب نشان دهند.(برای مطالعه درباره این آیه و بشارت‌های در تورات و انجیل، رک: فصلنامه هفت آسمان، شماره ۱۶، «قرآن کریم و بشارت‌های پیامبران»، از همین نویسنده.)
[۲۶]

در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که قرآن مجید حوادث متعددی را نقل کرده است که در متون دیگر موجود نیست و نیز حوادث متعدد یا زندگی افراد متعددی را نقل کرده است که با آنچه در متون دیگر نقل شده کاملاً متفاوت است. بنابراین قرآن مجید از متون یهودی یا مسیحی نقل نمی‌کند تا کسی بگوید که منبع آن چیست.


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
فرق است بین یهود و یهودیت. مقصود از یهود، که قرآن مجید بارها آن را به کار می‌برد، یک قوم و ملت است؛ اما یهودیت یک دین است. ممکن است چیزی به یهودیان نسبت داده شود اما همان چیز را نتوان به یهودیت نسبت داد. یهودیان در زمان موسی گوساله‌پرستی کردند و این واقعه را هم قرآن و هم تورات نقل کرده‌اند. تورات می‌گوید بنی‌اسرائیل غیر از موسی و یوشع بن ‌نون و قرآن می‌گوید بنی‌اسرائیل غیر از موسی و یوشع و‌ هارون گوساله ‌پرستی کردند.
[۲۷]

[۲۸]

بنا بر هر دو کتاب، بنی‌اسرائیل گوساله را به جای خدا پرستیدند؛ اما هرگز نمی‌توان گوساله‌پرستی را به یهودیت نسبت داد؛ چراکه در هر دو کتاب آمده است که خدا و نیز موسی از این عمل ناراضی بوده و قوم را مجازات کردند؛ متن مقدس یهودی نیز این عمل را ناروا شمرده، محکوم می‌کند. بنابراین نسبت‌دادن گوساله‌پرستی به یهود درست است: یهود گوساله پرستیدند؛ اما نسبت‌دادن این‌امر به‌یهودیت جایز نیست‌ و در واقع یهودیت گوساله‌پرستی‌را رد‌می‌کند.
ممکن است عملی با اصول اساسی یهودیت و اموری که در متون مقدس این دین مورد تاکید قرار گرفته است ناسازگار باشد، ولی بتوان همان عمل را به یهودیان (یهود) نسبت داد. پس این سخن که چگونه قرآن مجید اعتقادات یا اقوالی را به یهودیان نسبت داده است که با اصول مسلم این دین و متون مقدس آن ناسازگارند، ایراد بجایی نیست. متون مقدس یهودی نشان می‌دهند که اکثریت قاطع یهودیان بارها کارهایی را انجام ‌داده یا اعتقاداتی داشته‌اند که انبیای الاهی با آن اعمال و اعتقادات مخالف بوده و مبارزه می‌کرده‌اند.
آری، اگر عملی را بنی‌اسرائیل انجام داده‌اند و متون مقدس نشان دهند که خدا و موسی، به‌عنوان مؤسس این آیین، و یا سایر انبیا به این عمل راضی بوده یا به آن فرمان داده‌اند، می‌توان این عمل را هم به بنی‌اسرائیل (یهود) و هم به یهودیت نسبت داد. نمونه آن این ادعا است که «بنی‌اسرائیل مصریان را غارت کردند.» این جمله حادثه‌ای را حکایت می‌کند که در شب مهاجرتِ بنی‌اسرائیل از مصر رخ داده است. پیش از فرار از مصر، خداوند از موسی می‌خواهد که به بنی‌اسرائیل نیز دستور دهد که هرچه می‌توانند زیورآلات و اشیای قیمتی از همسایه‌های خود بگیرند و بنی‌اسرائیل نیز چنین می‌کنند و به دستور موسی هنگام خروج از مصر، آنها را با خود می‌برند.
[۲۹]

بنابراین می‌توان چنین برداشت کرد که «یهودیت رد امانت به غیر یهودیان را لازم نشمرده و یهودیان رد امانت نکرده‌اند.» این در صورتی است که همان‌ طور که ظاهر عبارت گویای آن است بنی‌اسرائیل این اشیا را از باب عاریه و امانت گرفته باشند؛ اما اگر بعد از نزول بلاها و ترسیدن قبطی‌ها، بنی‌اسرائیل از آنان خواسته باشند که هر چه می‌خواهیم به ما بدهید تا برویم، باز این مشکل را دارد که جمع ‌آوری مال به هر وسیله را توجیه می‌کند. البته این عملی است که قرآن مجید برای مسلمانان جایز نمی‌داند و انبیای الاهی را از آن مبرا می‌داند.


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نقل حوادث تاریخی یا نسبت‌هایی که به یهود داده شده است گاهی نام اشخاصی مطرح می‌شود. ممکن است گفته شود که این نام خاصْ کیست و اساساً آیا در تاریخ یهودیت چنین شخصی وجود داشته است؟ گاه این نام خاص با یکی از شخصیت‌های یهودی که تلفظ نام او شبیه یا نزدیک این نام است یکی گرفته می‌شود؛ آن موقع این بحث پیش می‌آید که آیا نسبتی که قرآن مجید به این فرد (که زندگی او در کتاب مقدس آمده) داده است درست است یا نه؟ نمونه آن، فردی است که در یکی از آیات مورد بحث ما آمده است، یعنی «عزیر»، برخی عزیر را همان عزرای معروف دانسته‌اند که در عهد قدیم در دو کتاب عزرا و نَحمْیا به تفصیل درباره او سخن رفته است و در این باره بحث کرده‌اند که کجا و چگونه یهودیان او را پسر خدا خوانده‌اند و احیاناً یهودیان می‌گویند ما عزرا را پسر خدا نخوانده‌ایم. (Encyclopedia Judaica، v.۶، p.۱۱۰۶-۷.)
سخن ما در اینجا این است که وقتی اسامی به زبان‌های دیگر منتقل می‌شوند چنان متفاوت می‌شوند که تطبیق آنها بر همدیگر مشکل است؛ مثلاً شائول یک اسم یهودی معروف است. یکی از شخصیت‌های بسیار معروف و بسیار مؤثر صدر مسیحیت به همین نام بوده است. تلفظ یونانی شائول، «سولس» است که در یونانی معنای «مرد خنثی» می‌دهد و چون این معنا خوب نبود شائول نام خود را به «پولس» تغییر داد. در عهد قدیم نیز شخصیتی به همین نام وجود دارد.او در زمان سموئیل نبی می‌زیسته و اولین پادشاه بنی‌اسرائیل بوده است. نام این شخصیت در قرآن مجید «طالوت» است. نام پدرزن موسی در تورات «رعوئیل» و «یترون» است؛
[۳۰]

[۳۱]

اما در سنت اسلامی معروف است که نام پدرزن موسی «شعیب» بوده است. و نام پیامبر معاصرِ عیسی یحیی و نام یکی از حواریان عیسی یوحنا است؛ اما این دو نام در واقع یک نام هستند. جالب آنکه همین نام در انگلیسی «جان» و در فرانسه «ژان» تلفظ و کتابت می‌شود. اما از آنجا که این نام از دو طریق به زبان‌های عربی و فارسی وارد شده است به این دو صورت تلفظ و نوشته می‌شود که البته هیچ‌کدام شباهتی با «جان» انگلیسی یا «ژان» فرانسوی ندارند. یوشع، یشوع، یهوشوع، یسوع، عیسی و جیزِس همه یک نام‌اند، پُل همان نام یونانیِ پولس است که در عربی «بولس» تلفظ می‌شود، جیکوب و جیمز همان یعقوب هستند، جوب همان ایوب است، الکساندر همان اسکندر است، پیتر و پِطْر همان پطرس هستند و غیره.


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به هر حال سخن این است که اگر در هر دو کتاب به پدر زن موسی اشاره نشده بود، هرگز کسی «رعوئیل» و «یترون» را با «شعیب» مطابقت نمی‌داد و اگر داستان حکومت «شائول» یا «طالوت» در هر دو کتاب نیامده بود هرگز کسی آنها را بر هم تطبیق نمی‌کرد؛ کما اینکه فارسی ‌زبانان و عربی‌زبانانی که در این زمینه مطالعه ندارند هرگز نمی‌توانند حدس بزنند که یحیی و یوحنا یک نام است و یا «ژان» و «جان» همان نام است و غیره.
حال که این‌گونه است، پی‌گیری نام خاص کار چندان درستی نیست و چه بسا به نتیجه هم نمی‌رسد و اصولاً تطبیق دو اسمی که لفظاً مشابه‌اند چندان کار صحیحی نیست. نمونه آن، نام «سامری» است که در قرآن مجید در ماجرای گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل آمده است. در روایتِ توراتی این ماجرا نه تنها نامی از شخصیتی به نام «سامری» نیامده، بلکه جایی نیز برای چنین فردی باز نیست؛ چراکه در این کتاب،‌هارون است که گوساله را ساخته و مردم را دعوت به گوساله‌پرستی کرده است.
[۳۲]

اما در قرآن مجید غیر از موسی و‌هارون سخن از فرد دیگری به نام «سامری» است؛ او گوساله زرین را ساخته است و‌ هارون نه تنها در این امر شرکت‌ نداشته که با سامری مبارزه کرده است وحتی نزدیک بوده که در این راه جان خود را از دست بدهد.
[۳۳]

حال گاهی این پرسش مطرح می‌شود که «سامری» کیست؟ و چرا نام او در تورات نیامده است؟ گاهی گفته می‌شود «سامری» به معنای اهل سامره است. سامره شهری بوده که (قرن‌ها پس از حضرت موسی) پس از حضرت سلیمان هنگامی که کشور بنی‌اسرائیل به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم گردید، پایتخت کشور شمالی بود. پس از مدتی کشور شمالی، که اسرائیل نام داشت، به دست آشوریان ویران شد و ده سبط از بنی‌اسرائیل که ساکن در آن بودند از بین رفتند یا در اقوام دیگر حل شدند. بازماندگان آنان را سامریان می‌گفتند. اینان چون عقاید خاصی داشتند، گاهی یک فرقه یهودی به حساب می‌آیند. گفته می‌شود سامری که در قرآن آمده یعنی اهل سامره یا از گروه سامریان؛ اما مشکل این است که چنان‌که گفته شد این شهر و این فرقه مربوط به چند قرن پس از حضرت موسی است. (Encyclopedia Judaica، v.۱۴، p.۷۵۷.)


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
باروخ اسپینوزا برای اثبات اینکه تورات به دست موسی نوشته نشده بلکه قرن‌ها پس از او نوشته شده است، شواهد و دلایلی را از خود تورات نقل می‌کند. یکی از این شواهد، استدلال به تغییر نام‌ها در خود عهد قدیم است. این دلیل اسپینوزا به روشن‌تر شدن بحث ما کمک می‌کند. او می‌گوید که در سفر پیدایش، باب ۱۴، شماره ۱۴ آمده است: «ابراهیم دشمنان خود را تا "دان" تعقیب کرد.» اما در کتاب دیگری که در عهد قدیم بعد از اسفار پنج‌گانه آمده و سفر داوران نام دارد و حوادث مربوط به ده‌ها سال پس از موسی را نقل می‌کند، آمده است که سبط دان (از اسباط بنی‌اسرائیل) به شهری حمله کرده، آن را فتح کردند، و نام آن را که «لایش» بود تغییر دادند و نام «دان» را که جد خودشان و پسر یعقوب بود بر آن گذاشتند.
[۳۴]

سخن اسپینوزا این است که در زمان موسی شهری به نام «دان» در آن منطقه نبوده و نام آن شهر در آن زمان «لایش» بوده است؛ بنابراین تورات پس از تغییر یافتن نام شهر، یعنی مدت‌ها پس از مرگ موسی، نوشته شده است.
[۳۵]


آیا ماجرایی که در قرآن مجید آمده است مانند شهر «دان» و «لایش» است؟ نام فردی سامری در قرآن مجید آمده که در تورات نیامده و بعدها نام شهری شبیه این نام در عهد قدیم آمده و نیز فرقه‌ای شبیه این نام در تاریخ پیدا شده است. آیا می‌توان گفت که ضرورتاً «سامری» یعنی اهل سامره؟ از لحن قرآن مجید واضح است که سامری نام فرد بوده است. اینکه این نام در داستان تورات جایی ندارد و فردی به این نام یا هر نام دیگر در ساختن گوساله نقشی ندارد درست است. اما قبلاً گذشت که به اعتقاد مسلمانان، قرآن مجید حوادث تاریخی را از تورات و کتاب دیگری نقل نمی‌کند و بسیاری از ماجراهایی که در هر دو کتاب نقل شده تفاوت بسیار جدی دارند؛ پس اینکه نام سامری در تورات نیامده یا داستان به‌گونه دیگری نقل شده است هیچ اشکالی به قرآن وارد نمی‌کند. حتی اینکه در سراسر تورات نام «سامری» دیده نمی‌شود و اساساً این نام در زبان عبری نامانوس است نیز ضرری نمی‌زند، چون گفته شد نام‌ها در زبان‌های مختلف چنان تغییر می‌کنند که هیچ شباهتی با هم ندارند؛ البته در تورات فردی اسرائیلی به نام زمری (Zimri) وجود دارد که به خاطر فساد کشته شده است.
[۳۶]

برخی او را با سامری تطبیق داده‌اند. (ibid)
اما در همین داستانِ گوساله‌سازی نکته مهم دیگری وجود دارد که با بحث اصلی این نوشتار، یعنی «نگاه قرآن به خداشناسی یهود» مرتبط است. در روایت تورات از ماجرای گوساله‌پرستی، بدون تردید، مقصر اصلی شخص‌هارون است. موسی خود هارون را به رهبری قوم گماشته و به مردم سفارش کرده است که از او اطاعت کنند و سپس به بالای کوه رفته است. هارون به جای هدایت مردم، به درخواست آنان گوساله‌ای ساخته، برای پرستش آن مذبح بنا می‌کند. حال مقصران این گنـ*ـاه چه کسانی هستند؟ موسی به مردم گفته است که از‌هارون اطاعت کنند و‌هارون گوساله را ساخته و مردم را به گنـ*ـاه کشانیده است.خدای عادل مهربان چه کسی را باید مجازات کند؟ غیر از این است که بیش از هر کس دیگری‌هارون باید مجازات شود؟ اما خداوند ظاهراً با‌ هارون کاری ندارد و او مقام خود را به عنوان کاهن قوم حفظ می‌کند و قرار است نام او به عنوان یک شخصیت برجسته در تاریخ بنی‌اسرائیل بماند؛ در عوض قوم باید سخت‌ترین مجازات را متحمل شود.
[۳۷]


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
عوض قوم باید سخت‌ترین مجازات را متحمل شود.
[۳۷]

ماجرا آن‌گونه که در تورات نقل شده درون‌ناسازگار است. اما روایت قرآنی این ماجرا این‌گونه نیست. مقصرانْ قوم و شخصی به نام سامری هستند و آنان مجازات می‌شوند و پیامبری به نام‌هارون که برای جلوگیری از بت‌پرستی فداکاری کرده نزد خداوند اجر و پاداش خود را دارد.پس مهم‌تر از نام «سامری» که همان‌طور که گذشت چندان مشکلی ایجاد نمی‌کند سازگاری درونی داستان در دو کتاب و حفظ عدالت خدا، به عنوان اساس دین، است.
حال با توجه به بحث‌های مقدماتی فوق به بحث درباره هر یک از آیات می‌پردازیم:

۲.۳ - عُزیر پسر خدا


«یهودیان گفتند عزیر پسر خداست.»
[۳۸]

عزیر کیست و یهودیان در کجا گفته‌اند که این شخص پسر خداست؟ نویسنده‌ای یهودی به این آیه قرآن مجید اشکال می‌کند: محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مدعی است،
[۳۹]

که در عقاید یهودیان عزیر (عزرا) پسر خداست. این کلمات یک لُغَز و معما هستند؛ چون چنین عقیده‌ای در میان یهودیان یافت نمی‌شود، هرچند از عزرا تقدیر ویژه‌ای شده است. Encyclopedia Judaica، v.۶، p.۱۱۰۶-۷.)
[۴۰]

[۴۱]


نویسنده فوق سپس داستان‌هایی را از نویسندگان مسلمان نقل می‌کند که چرا یهودیان عزیر را پسر خدا خوانده‌اند. اما قبل از هر چیز باید به یک نکته توجه کنیم و آن اینکه این نویسنده کمی آیه قرآن را تغییر داده است. او عبارت «قالت الیهود عزیر ابن‌الله.» (یهودیان گفتند که عزیر پسر خداست.) را که یک جمله مربوط به گذشته است به حال استمراری (در عقاید یهودیان عزیر پسر خداست.) تبدیل کرده است. بین این دو بیان تفاوت بسیار زیادی است. در بیان اول، یهودیان در مقطعی از تاریخ، عزیر را پسر خدا خوانده‌اند؛ اما امکان دارد که بعدها این سخن و عقیده فراموش شده باشد و چه بسا یهودیان زمان پیامبر از این ماجرا اطلاع هم نداشته‌اند. اما در بیان دوم که حال استمراری است وضع متفاوت است و گویا این عقیده بین یهودیان زمان پیامبر رواج داشته است.
اما نکته دیگر این است که این نویسنده به‌ راحتی عزیر را همان عزرا گرفته است. هرگز از خود قرآن چنین چیزی به‌دست نمی‌آید؛ هرچند مفسران چنین تطبیقی انجام داده‌اند. در برخی از تفاسیر آمده است که این قول برخی از یهود مدینه است. این تفاسیر از ابن‌ عباس نقل کرده‌اند که جماعتی از یهود مدینه نزد پیامبر آمده و چنین قولی را گفتند و همچنین گفته‌اند سبب اینکه یهودیان عزیر را پسر خدا خواندند این بود که خداوند به سبب گناهان یهود تورات را از آنان گرفت و جبرئیل نزد جوانی به نام عزیر که در پی علم بود آمده، تورات را به قلب او ریخت. یهود به این سبب او را پسر خدا خواندند.
[۴۲]

فخر رازی سه قول در این باره نقل می‌کند: یکی اینکه فرد خاصی از یهود نزد پیامبر آمده و این سخن را اظهار کرده است؛ قول دوم روایتی از ابن‌ عباس است که عده‌ای از یهود مدینه نزد پیامبر آمده، این قول را اظهار کردند و قول سوم آن است که در گذشته‌ها این قول بین آنان شیوع داشته است و انکار یهودیان ضرری نمی‌زند، چون خدا مطلب را خودش نقل می‌کند. سپس دلیل این اعتقاد یهود را همان می‌آورد که از ابن‌ عباس نقل شد و آن اینکه جبرئیل تورات را به عزیر الهام کرد.
[۴۳]


خداشناسی یهود در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,116
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به هر حال برخی از مفسران جدید عزیر را مصغر عزرا گرفته و می‌گویند عزرا به این جهت که بعد از اسارت بابلی تورات را گردآوری کرد و دیانت یهود را احیا نمود، مقام و منزلت بسیار والایی نزد یهود یافت و به این جهت او را «ابن‌الله» نامیدند. اینان می‌گویند معلوم نیست که یهود عزیر را به صورت تشریفی پسر خدا می‌خوانده‌اند یا (مانند مسیحیان در مورد مسیح) قائل به پسربودنِ واقعی بوده‌اند.
[۴۴]

[۴۵]

البته برخی از مفسران قاطعانه تشریفی‌بودن را برگزیده‌اند.
[۴۶]

صاحب تفسیر المیزان که در تفسیر این آیه درباره تشریفی یا واقعی بودن تردید کرده است، در تفسیر آیه بعد از این آیه قرینه‌ای بر این آورده که مقصود تشریفی است.
[۴۷]

صاحب تفسیر المنار بحث‌های مفصلی درباره عزرا و جایگاه او نزد یهود و اینکه کتاب او به چه زبانی بوده و آیا باقی مانده یا نه آورده و سپس روایاتی را که در این باب آمده از اسرائیلیات شمرده است.
[۴۸]


آنچه از خود آیه بر‌می‌آید این است که در زمانی یهودیان شخصیتی به نام عزیر را پسر خدا خوانده‌اند. اما درباره اینکه دقیقاً این عزیر کیست و چرا پسر خدا خوانده شده است، مطلب روشنی از آیه به دست نمی‌آید. هرچند روایات گاهی قائلان این قول و نیز علت چنین اعتقادی را بیان می‌کنند، اما نمی‌توان آنها را بر عزرا تطبیق کرد. هرچند عزرا پس از اسارت بابلی تورات موجود را گردآوری کرده، اما از خود عهد قدیم بر می‌آید که قبل از اسارت بابلی نیز در زمان‌هایی تورات ناپدید شده و بعد از قرن‌ها دوباره پیدا شده است.
[۴۹]

علاوه بر اینکه گاهی در خود روایات اموری عجیب دیده می‌شود؛ برای نمونه در روایت ابن ‌عباس آمده است که برخی از یهودیان مدینه نزد پیامبر آمده و گفتند که چگونه ما از تو تبعیت کنیم در حالی که تو قبله ما را قبول نمی‌کنی و عزیر را پسر خدا نمی‌دانی، سپس این آیه نازل شد. از این سخن برمی‌آید که در یهودیت پسر خدابودنِ عزیر از اصول دین بوده و مانند پسر خدابودن عیسی برای مسیحیان است.در حالی‌که این‌سخن بسیار عجیب است. روایاتِ موجود چندان کارساز نیستند و شاید حق با صاحب تفسیر المنار باشد که آنها را از اسرائیلیات شمرده است.
اما اینکه صاحب تفسیر المنار و نیز صاحب تفسیر المیزان این فرد را همان عزرای کاتب دانسته‌اند که همانند سخن نویسنده یهودی‌ای است که نقل کردیم به نظر مسلم و قطعی نمی‌رسد. درست است که نقش عزرای کاهن و خدمات او در یهودیت چنان بزرگ است که اگر کسی او را مؤسس دوم یهودیت بداند، چندان دور از واقعیت سخن نگفته است. چراکه او یهودیت را احیا کرد و متون مقدس آن را گردآوری کرد و غیره. و باز درست است که یهودیان شان و منزلت بسیار بالایی برای عزرا قائل شده‌اند


خداشناسی یهود در قرآن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا