
- عضویت
- 26/5/23
- ارسال ها
- 144
- امتیاز واکنش
- 1,011
- امتیاز
- 168
- سن
- 17
- زمان حضور
- 5 روز 18 ساعت 35 دقیقه

نویسنده این موضوع
جلوی در ویلا ماشین را نگه داشت، سرایدار که مرد میانسالی بود، در را برایش باز کرد و او ماشین را داخل برد. ساکت بدون فضا شکش را به یقین تبدیل کرد که مهمانی که مادرش و عدنان گرفته بودند در باغ پشت ویلا گرفته خواهد شد و کارگران در باغ مشغول تدارک دیدن هستند. بی حوصله از ماشین پیاده شد و به سمت در ورودی قدم برداشت. قبل از اینکه در را باز...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سیدا | زینب عشقه کابر انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
