- عضویت
- 26/5/23
- ارسال ها
- 144
- امتیاز واکنش
- 1,011
- امتیاز
- 168
- سن
- 17
- زمان حضور
- 5 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تقه ای که به در خورد سپهر وارد اتاق شد و طولی نکشید پشت سرش کیسان هم وارد اتاق شد و رفت روی مبل دو نفره مقابل آنها نشست. افسانه و باوان با ورود آنها از جایشان بلند شده بودند و سپهر نزدیک آمد و به افسانه دست داد گفت:
- خوش اومدید، سپهر زارعی هستم معاون شرکت.
باوان با شنیدن این نام سرش را بلند کرد و با تعجب به او نگریست، وقتی وارد...
- خوش اومدید، سپهر زارعی هستم معاون شرکت.
باوان با شنیدن این نام سرش را بلند کرد و با تعجب به او نگریست، وقتی وارد...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سیدا | زینب عشقه کابر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: