خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوره باروک

نویسندگانی که در این دوره در مورد موضوعات غیبی یا جادویی بودند عبارتند از: مایکل سندیوگیوس (1566-1636)، توماسو کامپانلا (1568-1639)، یاکوب بوهمه (1575-1624)، یان باپتیست ون هلمونت (1577-1644)، فرانتس کسلر (1644-1577)، فرانتس کسلر (1644-1577) آدریان فون مینسیخت (1603-1638)، سر کنلم دیگبی (1603-1665)، یوهان فردریش شوایتزر (1625-1709) و آیزاک نیوتن (1642-1727)

مدرنیته

در قرن نوزدهم، روشنفکران اروپایی دیگر عمل سحر و جادو را در چارچوب گنـ*ـاه نمی‌دیدند و در عوض اعمال و باورهای جادویی را به عنوان "یک شیوه تفکر انحرافی در تضاد با منطق فرهنگی غالب - نشانه‌ای از آسیب روانی و نشانگر نژادی یا نژادی" می‌دانستند. فرودستی فرهنگی».

از آنجایی که نخبگان تحصیل کرده در جوامع غربی به طور فزاینده‌ای کارآمدی اعمال جادویی را رد می‌کردند، سیستم‌های حقوقی دیگر فعالان فعالیت‌های جادویی را با مجازات جنایات شیطان پرستی و جادوگری تهدید نمی‌کردند و در عوض آنها را با این اتهام تهدید می‌کردند که از طریق قول دادن به ارائه چیزها از مردم کلاهبرداری می‌کنند؛ که نتوانستند.

این گسترش قدرت استعماری اروپایی در سرتاسر جهان بر چگونگی شکل‌گیری مفهوم جادو توسط دانشگاهیان تأثیر گذاشت. در قرن نوزدهم، چندین محقق مفهوم سنتی و منفی جادو را پذیرفتند. اینکه آنها چنین کاری را انتخاب کردند اجتناب ناپذیر نبود، زیرا آنها می‌توانستند از نمونه‌ای پیروی کنند که توسط باطنی دانان برجسته فعال در آن زمان مانند هلنا بلاواتسکی که استفاده از اصطلاح و مفهوم جادو را به معنای مثبت انتخاب کرده بود، دنبال کنند. نویسندگان مختلف همچنین از مفهوم سحر و جادو برای انتقاد از دین استفاده کردند و استدلال کردند که دومی هنوز بسیاری از ویژگی های منفی اولی را نشان می دهد. نمونه‌ای از این روزنامه نگار آمریکایی HL Mencken بوددر اثر جدلی خود در سال 1930 رساله درباره خدایان; او سعی کرد دین را با مقایسه آن با سحر و جادو نقد کند و استدلال کرد که تقسیم بین این دو نابجا بوده است. مفهوم جادو همچنین توسط نظریه پردازان در زمینه جدید روانشناسی پذیرفته شد، جایی که اغلب مترادف با خرافه به کار می‌رفت، اگرچه این اصطلاح اخیر در متون روانشناسی اولیه رایج تر بود.

در اواخر قرن نوزدهم و بیستم، فولکلورشناسان جوامع روستایی را در سراسر اروپا در جستجوی اعمال جادویی مورد بررسی قرار دادند، که در آن زمان آنها معمولاً بقایایی از سیستم های اعتقادی باستانی را درک می‌کردند. تنها در دهه 1960 بود که انسان‌شناسانی مانند ژان فاوره سادا نیز شروع به بررسی عمیق جادو در زمینه‌های اروپایی کردند، که قبلاً بر بررسی جادو در زمینه‌های غیرغربی تمرکز داشتند. در قرن بیستم، جادو همچنین موضوع مورد علاقه سوررئالیست‌ها بود، جنبشی هنری که عمدتاً در اروپا مستقر بود. به عنوان مثال، سوررئالیسم آندره برتون، L'Art magique را منتشر کرددر سال 1957، در مورد آنچه که او به عنوان پیوند بین جادو و هنر در نظر می‌گرفت، بحث کرد.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاربرد علمی جادو به عنوان یک مقوله خاص که می‌تواند در هر زمینه اجتماعی-فرهنگی به کار رود، با ترویج مدرنیته برای مخاطبان غربی و غیرغربی مرتبط بود.

اصطلاح جادو در تخیل و اصطلاح رایج رایج شده است. در زمینه‌های معاصر، واژه سحر و جادو گاهی برای «تعریف نوعی هیجان، شگفتی یا لـ*ـذت ناگهانی» به کار می‌رود و در چنین زمینه‌ای می‌تواند «اصطلاح ستایش عالی» باشد. علی‌رغم تضاد تاریخی آن با علم، دانشمندان این اصطلاح را در کاربرد مفاهیم مختلفی مانند اسید جادویی، گلوله‌های جادویی و زوایای جادویی نیز پذیرفته‌اند.

جادوی مدرن غربی، پیش فرض‌های رایج در مورد دین و معنویت معاصر را به چالش کشیده است. گفتمان‌های جدلی در مورد جادو بر درک خود جادوگران مدرن تأثیر گذاشت، که تعدادی از آنها - مانند آلیستر کراولی - به خوبی در ادبیات آکادمیک در این زمینه آشنا بودند. به گفته محقق دین هنریک بوگدان، «مسلماً بهترین تعریف امیک شناخته شده» از واژه جادو توسط کراولی ارائه شده است. کراولی - که املای "جادو" را به جادو ترجیح داد تا آن را از توهم گرایی مرحله‌ای متمایز کند - بر این عقیده بود که "جادو"، علم و هنر ایجاد تغییر در انطباق با اراده است". تعریف کراولی بر تعریف جادوگران بعدی تأثیر گذاشت. دیون فورچون از برادری نور درونی برای مثال اظهار داشت که "جادو هنر تغییر آگاهی بر اساس اراده است". جرالد گاردنر، بنیانگذار گاردنر ویکا، اظهار داشت که سحر و جادو "تلاش برای ایجاد چیزهای غیرعادی فیزیکی است"، در حالی که آنتون لاوی، بنیانگذار شیطان پرستی لاویان، جادو را به عنوان "تغییر موقعیت‌ها یا رویدادها مطابق با آن" توصیف کرد. با اراده فرد، که با استفاده از روش‌های معمول قابل قبول، تغییر ناپذیر خواهد بود."

جنبش جادوی آشوب در اواخر قرن بیستم ظهور کرد، به عنوان تلاشی برای از بین بردن جنبه‌های نمادین، آیینی، الهیاتی یا زینتی دیگر سنت‌های غیبی و تقطیر جادو به مجموعه‌ای از تکنیک‌های اساسی.

این مفاهیم مدرن غربی از سحر و جادو بر اعتقاد به مکاتبات مرتبط با یک نیروی پنهانی ناشناخته است که در جهان نفوذ می‌کند. همانطور که توسط هانگراف اشاره شد، این کار بر اساس «معنای جدیدی از جادو عمل می‌کرد که احتمالاً در دوره‌های قبل نمی‌توانست وجود داشته باشد، دقیقاً به این دلیل که در واکنش به «افسون‌زدایی از جهان» توضیح داده شده است». برای بسیاری، و شاید بیشتر، جادوگران مدرن غربی، هدف جادو رشد معنوی شخصی تلقی می‌شود. ادراک سحر و جادو به عنوان شکلی از خودسازی در شیوه‌ای که اعمال جادویی در اشکال بت پرستی مدرن و پدیده عصر جدید پذیرفته شده است، مرکزی است. یکی از پیشرفت‌های مهم در شیوه های جادویی مدرن غربی، جادوی جن*ی بوده است. این رویه‌ای بود که در نوشته‌های پاسکال بورلی راندولف ترویج شد و متعاقباً علاقه شدیدی به جادوگران غیبی مانند کراولی و تئودور رویس داشت.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
استفاده از اصطلاح جادو توسط غیبت‌گرایان مدرن در برخی موارد می‌تواند تلاشی عمدی برای حمایت از حوزه‌هایی از جامعه غربی باشد که به طور سنتی به عنوان ابزاری برای براندازی نظام‌های قدرت مسلط به حاشیه رانده شده‌اند. به عنوان مثال، ویکان و نویسنده بانفوذ آمریکایی استارهاوک اظهار داشت که "جادو کلمه دیگری است که مردم را ناراحت می‌کند، بنابراین من عمدا از آن استفاده می‌کنم، زیرا کلماتی که با آنها راحت هستیم، کلماتی که قابل قبول، منطقی، علمی و عقلانی به نظر می‌رسند. درست، راحت هستند، دقیقاً به این دلیل که آنها زبان بیگانگی هستند." در روزگار کنونی، "در میان برخی از زیرگروه‌های ضدفرهنگی، برچسب "باحال" در نظر گرفته می‌شود.

جادوگری یک مفهوم قانونی در قانون پاپوآ گینه نو است که بین جادوی خوب قانونی مانند شفا و باروری و جادوی سیاه غیرقانونی که مسئول مرگ های غیرقابل توضیح است تفاوت قائل می‌شود.

توسعه مفهومی

به گفته ادوارد ایوان ایوانز - پریچارد، انسان شناس، جادو در برخی فرهنگ‌ها، مانند مردم آزنده آفریقا، چارچوبی منطقی از باورها و دانش را تشکیل می‌دهد. مورخ Owen Davies اظهار داشت که کلمه جادو "فراتر از تعریف ساده" است، و دارای "گستره ای از معانی" است. به طور مشابه، مورخ مایکل دی. بیلی جادو را به عنوان "مقوله ای عمیقاً مورد مناقشه و برچسب بسیار پرخطر" توصیف می‌کند. به‌عنوان یک مقوله، با توجه به اینکه تعاریف این اصطلاح «به‌طور چشمگیری در طول زمان و بین فرهنگ‌ها متفاوت است، «عمیقاً ناپایدار» بود. محققان در مورد چگونگی تعریف سحر و جادو، بحث‌های گسترده‌ای را درگیر کرده‌اند که این بحث‌ها منجر به اختلافات شدید می‌شود. در سرتاسر چنین بحث‌هایی، جامعه‌ی علمی در مورد تعریفی از جادو به توافق نرسیده‌اند، به شیوه‌ای مشابه که چگونه در مورد تعریف دین به توافق نرسیده‌اند. به گفته محقق دین، مایکل اشتاسبرگ، پدیده استفاده مردم از مفهوم سحر و جادو برای ارجاع به خود و اعمال و اعتقادات خود به اواخر دوران باستان برمی گردد. با این حال، حتی در میان کسانی که در طول تاریخ خود را جادوگر توصیف کرده اند، هیچ نقطه مشترکی در مورد اینکه سحر چیست، وجود نداشته است.

در آفریقا، کلمه سحر و جادو را می‌توان به سادگی به عنوان مدیریت نیروها درک کرد، که به عنوان یک فعالیت، از نظر اخلاقی وزن ندارد و بر این اساس یک فعالیت خنثی از آغاز یک عمل جادویی است، اما با اراده جادوگر، تصور می‌شود. تبدیل شدن و داشتن نتیجه‌ای که نمایانگر خوب یا بد (شر) باشد. فرهنگ باستانی آفریقا معمولاً عادت داشت که همیشه بین جادو و گروهی از چیزهای دیگر که جادو نیستند، تفاوت قائل شود، این چیزها پزشکی، پیشگویی، جادوگری و جادوگری بودند. نظرها در مورد اینکه دین و جادو چگونه با یکدیگر مرتبط هستند از نظر رشد و توسعه متفاوت است یا از کدام یک توسعه یافته است، برخی فکر می‌کنند با هم از یک منشاء مشترک ایجاد شده اند، برخی فکر می‌کنند دین از جادو و برخی دیگر جادو از دین ایجاد شده است.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظریه‌های انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی جادو عموماً در خدمت جداسازی شدید اعمال خاص از سایر اعمال مشابه در یک جامعه خاص هستند. به گفته بیلی: «در بسیاری از فرهنگ‌ها و در دوره‌های مختلف تاریخی، مقوله‌های سحر و جادو اغلب محدودیت‌های اعمال اجتماعی و فرهنگی قابل قبول را در رابـ*ـطه با موجودات یا نیروهای مخفی یا پنهانی تعریف می‌کنند و حفظ می‌کنند. عرصه های اعتقاد مناسب را مشخص کنید." وی در این مورد خاطرنشان کرد که «تشخیص این تمایزات یک تمرین قدرت است». این گرایش پیامدهایی برای مطالعه جادو داشته است، به طوری که دانشگاهیان تحقیقات خود را به دلیل تأثیرات روی شغل خود سانسور می‌کنند.

رندال استایرز خاطرنشان کرد که تلاش برای تعریف جادو نشان‌دهنده «عملی از مرزبندی» است که توسط آن در مقابل «سایر اعمال اجتماعی و شیوه‌های دانش» مانند دین و علم قرار می‌گیرد. مورخ کارن لوئیز جولی جادو را به عنوان "مقوله‌ای از طرد، که برای تعریف یک روش غیرقابل قبول تفکر به عنوان مخالف دین یا علم استفاده می‌شود" توصیف کرد.

مطالعات مدرن تعاریف و نظریه‌های مختلفی از جادو ارائه کرده است. به گفته بیلی، «اینها معمولاً جادو را در ارتباط با دین و علم یا اغلب در تمایز با آنها قرار داده اند». از زمان پیدایش مطالعه دین و علوم اجتماعی ، جادو یک "موضوع اصلی در ادبیات نظری" بوده است که توسط محققان فعال در این رشته‌های دانشگاهی تولید شده است. سحر و جادو یکی از شدیدترین مفاهیم نظریه‌پردازی‌شده در مطالعه دین است، و همچنین نقش کلیدی در نظریه‌پردازی اولیه در انسان‌شناسی داشت. استایرز معتقد بود که چنین جذابیتی برای نظریه پردازان اجتماعی دارد زیرا «مکانی غنی برای بیان و به چالش کشیدن ماهیت و مرزهای مدرنیته» فراهم می‌کند. محققان معمولاً از آن به عنوان ورقه‌ای برای مفهوم دین استفاده می‌کنند و جادو را «برادر نامعقول (و زنانه)» دین می‌دانند. متناوبا، دیگران آن را به عنوان یک مقوله میانی که بین دین و علم قرار دارد استفاده کرده‌اند.

زمینه‌ای که محققان بحث‌های خود را در مورد جادو در آن طرح می‌کردند با گسترش قدرت استعماری اروپا در سراسر جهان در دوره مدرن مشخص شد. این تلاش‌های مکرر برای تعریف جادو با نگرانی‌های اجتماعی گسترده‌تر طنین‌انداز شد، و انعطاف‌پذیری این مفهوم به آن اجازه می‌دهد «به‌راحتی به عنوان یک ابزار جدلی و ایدئولوژیک قابل انطباق باشد». پیوندهایی که روشنفکران بین سحر و جادو و کسانی که آنها را بدوی توصیف می‌کردند، به مشروعیت بخشیدن به امپریالیسم و استعمار اروپایی و اروپایی - آمریکایی کمک کرد، زیرا این استعمارگران غربی این عقیده را بیان کردند که کسانی که به سحر و جادو اعتقاد داشتند و به جادو عمل می‌کردند، شایسته حکومت نیستند و باید توسط آنها اداره شوند. کسانی که به جای اعتقاد به جادو، به علم و/یا دین (مسیحی) اعتقاد داشتند. به قول بیلی، «ارتباط برخی از مردمان [اعم از غیر اروپایی یا فقیر، اروپایی‌های روستایی] با سحر و جادو باعث ایجاد فاصله و تمایز آنها از کسانی که بر آنها حکومت می‌کردند، و تا حد زیادی برای توجیه آن حکومت بود».

بسیاری از تعاریف مختلف از جادو توسط محققان ارائه شده است، اگرچه - به گفته هانگراف - این تعاریف را می توان به عنوان تغییرات تعداد کمی از نظریه های بسیار تأثیرگذار درک کرد.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
رویکرد روشنفکری

رویکرد روشنفکرانه برای تعریف جادو با دو انسان شناس برجسته بریتانیایی، ادوارد تایلور و جیمز جی فریزر مرتبط است. این رویکرد جادو را به عنوان مخالف نظری علم می‌نگریست و افکار انسان‌شناختی زیادی را در مورد این موضوع به خود مشغول کرد. این رویکرد در مدل‌های تکاملی قرار داشت که اساس تفکر در علوم اجتماعی در اوایل قرن 19 بود. اولین دانشمند علوم اجتماعی که جادو را به عنوان چیزی که پیش از دین در یک تحول تکاملی ارائه کرد، هربرت اسپنسر بود. در اواو یک سیستم فلسفه ترکیبی است، او اصطلاح جادو را در اشاره به جادوی دلسوز به کار برد. اسپنسر هم جادو و هم دین را ریشه در حدس و گمان‌های نادرست درباره ماهیت اشیاء و رابـ*ـطه آنها با چیزهای دیگر می‌دانست.

درک تایلور از جادو با مفهوم او از آنیمیسم مرتبط بود. تایلور در کتاب خود در سال 1871، فرهنگ اولیه، جادو را به عنوان باورهایی مبتنی بر "خطا در اشتباه گرفتن قیاس ایده آل با قیاس واقعی" توصیف کرد. به نظر تایلور، «انسان بدوی، پس از آن که در اندیشه آن چیزهایی را که به تجربه در واقع به هم مرتبط می‌دانست، مرتبط کرد، به اشتباه این عمل را وارونه کرد، و به این نتیجه رسید که تداعی در اندیشه باید شامل ارتباط مشابهی در واقعیت باشد. بنابراین او تلاش کرد تا با استفاده از فرآیندهایی که اکنون می‌توانیم آن‌ها را که فقط اهمیت ایده‌آل دارند، کشف کند، پیش‌گویی کند و باعث ایجاد رویدادها شود». تایلور سحر و جادو را نادیده گرفت و آن را به عنوان "یکی از مخرب ترین توهماتی که تا به حال بشر را آزار داده" توصیف کرد. دیدگاه‌های تایلور بسیار تأثیرگذار بودند، و به تثبیت جادو به عنوان موضوع اصلی تحقیقات انسان‌شناسی کمک کردند.

ایده‌های تایلور توسط جیمز فریزر پذیرفته و ساده شد. او اصطلاح جادو را به معنای جادوی دلسوز به کار برد، و آن را به عنوان عملی با تکیه بر اعتقاد شعبده باز توصیف کرد که «اشیاء از راه دور از طریق یک همدردی پنهانی بر یکدیگر عمل می‌کنند»، چیزی که او آن را «یک نامرئی» توصیف کرد. اتر". او بیشتر این جادو را به دو شکل «همیوپاتی (تقلیدی، تقلیدی)» و «مسری» تقسیم کرد. اولی این ایده بود که «شبیه، شبیه به وجود می‌آورد» یا اینکه شباهت بین دو شی می‌تواند منجر به تأثیر یکی بر دیگری شود. مورد دوم مبتنی بر این ایده بود که تماس بین دو جسم به آن دو اجازه می‌دهد تا از فاصله دور بر یکدیگر تأثیر بگذارند. مانند تیلور، فریزر به جادو نگاهی منفی داشت و آن را به عنوان "خواهر حرام**** علم" توصیف کرد که ناشی از "یک اشتباه فاجعه بار بزرگ" است.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
تفاوت فریزر با تایلور در توصیف باور به سحر و جادو به عنوان مرحله اصلی در توسعه فرهنگی بشریت بود، و آن را به عنوان بخشی از یک تقسیم بندی سه جانبه توصیف کرد که در آن جادو در درجه اول، مذهب در رتبه دوم و در نهایت علم سوم شد. برای فریزر، همه جوامع اولیه به عنوان معتقد به سحر و جادو شروع شدند، و برخی از آنها از این موضوع دور شدند و به دین رفتند. او معتقد بود که هم جادو و هم دین شامل اعتقاد به ارواح است، اما آنها در نحوه واکنش آنها به این ارواح متفاوت هستند. از نظر فریزر، جادو این ارواح را «محدود یا مجبور می‌کند» در حالی که دین بر «آشتی دادن یا حمایت از آنها» تمرکز دارد. او اذعان داشت که زمینه مشترک آنها منجر به تلاقی عناصر جادویی و مذهبی در موارد مختلف شده است. به عنوان مثال، او ادعا کرد که ازدواج مقدس یک مراسم باروری است که عناصری از هر دو جهان بینی را با هم ترکیب می‌کند.

برخی از محققان چارچوب تکاملی مورد استفاده فریزر را حفظ کردند، اما ترتیب مراحل آن را تغییر دادند. ویلهلم اشمیت، قوم شناس آلمانی، استدلال کرد که دین - که منظور او توحید بود - اولین مرحله اعتقاد بشر بود که بعدها به سحر و جادو و شرک تبدیل شد. دیگران چارچوب تکاملی را به طور کامل رد کردند. تصور فریزر مبنی بر اینکه جادو جای خود را به دین به عنوان بخشی از چارچوب تکاملی داده است، بعدها توسط اندرو لانگ، فولکلور و انسان شناس، تحلیل رفت.در مقاله "جادو و دین"; لانگ این کار را با برجسته کردن اینکه چگونه چارچوب فریزر بر تقریر نادرست روایت‌های قوم‌نگاری از باورها تکیه می‌کند و در میان بومیان استرالیا برای تطبیق با مفهوم جادویی او انجام می‌دهد، انجام داد.

رویکرد کارکردگرا

رویکرد کارکردگرایانه برای تعریف جادو با جامعه شناسان فرانسوی مارسل ماوس و امیل دورکیم مرتبط است. در این رویکرد، جادو به عنوان نقطه مقابل نظری دین درک می‌شود.

ماوس تصور خود از جادو را در مقاله‌ای در سال 1902 با عنوان «نظریه عمومی جادو» بیان کرد. ماوس اصطلاح جادو را در اشاره به «هر آیینی که بخشی از یک آیین سازمان‌یافته نیست: مراسمی که خصوصی، مخفیانه، مرموز و در نهایت به سمت منع شده است» استفاده کرد. برعکس، او دین را با فرقه سازمان یافته مرتبط کرد. ماس با گفتن اینکه جادو ذاتاً غیراجتماعی است، تحت تأثیر درک سنتی مسیحی از این مفهوم قرار گرفته بود. ماوس عمداً رویکرد روشنفکری ترویج شده توسط فریزر را رد کرد و معتقد بود که محدود کردن اصطلاح جادو به جادوی دلسوزانه، همانطور که فریزر انجام داده بود، نامناسب است. او این دیدگاه را بیان کرد که «نه تنها مناسک جادویی وجود دارد که دلسوزانه نیست، بلکه همدردی نیز در انحصار سحر و جادو نیست، زیرا اعمال همدردی در دین وجود دارد».


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
ایده‌های ماوس توسط دورکیم در کتاب «اشکال ابتدایی زندگی مذهبی» در سال 1912 پذیرفته شد. دورکیم بر این عقیده بود که جادو و دین هر دو مربوط به «امرای مقدس، یعنی چیزهای جدا شده و ممنوعه» هستند. جایی که او آنها را متفاوت می‌دید در سازمان اجتماعی آنها بود. دورکیم اصطلاح جادو را برای توصیف چیزهایی به کار برد که ذاتاً ضد اجتماعی بودند و بر خلاف آنچه او به عنوان کلیسا از آن یاد می کرد وجود داشت، باورهای مذهبی مشترک بین یک گروه اجتماعی. به قول او "کلیسای سحر و جادو وجود ندارد." دورکیم این دیدگاه را بیان کرد که "چیزی ذاتاً ضد دین در مورد مانورهای جادوگر وجود دارد" و اینکه اعتقاد به سحر و جادو" به پیوند کسانی که به آن پایبند هستند منجر نمی‌شود، و نه به متحد کردن آنها در گروهی که زندگی مشترکی دارند." تعریف دورکیم در موقعیت‌هایی با مشکلاتی مواجه می‌شود - مانند مناسک انجام شده توسط ویکان‌ها - که در آن اعمالی که به طور جمعی انجام می‌شوند، چه توسط تمرین‌کنندگان یا ناظران، جادویی تلقی شده‌اند.

محققان این ایده را مورد انتقاد قرار داده اند که جادو و دین را می‌توان به دو دسته مجزا و مجزا تفکیک کرد. انسان شناس اجتماعی، آلفرد رادکلیف-براون پیشنهاد کرد که «یک دوگانگی ساده بین جادو و دین» مفید نیست و بنابراین هر دو باید در دسته وسیع تری از مناسک قرار گیرند. بسیاری از مردم شناسان بعدی از او الگو گرفتند. با این وجود، این تمایز هنوز اغلب توسط محققانی که در مورد این موضوع بحث می‌کنند انجام می‌شود.

رویکرد احساسی

رویکرد عاطفی گرایانه به جادو با انسان شناس انگلیسی رابرت رانولف مارت، زیگموند فروید اتریشی و برونیسلاو مالینوفسکی انسان شناس لهستانی مرتبط است.

مارت جادو را پاسخی به استرس می‌دانست. در مقاله ای در سال 1904، او استدلال کرد که سحر و جادو یک عمل تهاجمی یا علاقه‌مند کننده است که برای تسکین احساسات تنش طراحی شده است. همانطور که اندیشه او توسعه یافت، او به طور فزاینده‌ای ایده تقسیم بین جادو و دین را رد کرد و شروع به استفاده از اصطلاح "مذهبی- جادویی" برای توصیف رشد اولیه هر دو کرد. مالینوفسکی به طور مشابه جادو را به مارت درک کرد و در مقاله.ای در سال 1925 به این موضوع پرداخت. او فرضیه تکاملی فریزر مبنی بر اینکه جادو توسط دین و سپس علم به عنوان مجموعه‌ای از مراحل متمایز در توسعه اجتماعی دنبال می‌شد را رد کرد و استدلال کرد که هر سه در هر جامعه حضور دارند. به نظر او، هم جادو و هم دین «در موقعیت‌های استرس عاطفی پدید می‌آیند و عمل می‌کنند»، اگرچه دین اساساً بیانگر است، جادو در درجه اول عملی است. بنابراین او سحر و جادو را به عنوان "هنر عملی متشکل از اعمالی که تنها وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی مشخص هستند که انتظار می‌رود بعدا دنبال شود" تعریف کرد. برای مالینوفسکی، اعمال جادویی باید برای یک هدف خاص انجام می‌شد، در حالی که اعمال مذهبی به خودی خود هدف بودند. به عنوان مثال، او معتقد بود که مراسم باروری جادویی هستند، زیرا آنها به قصد برآورده کردن یک نیاز خاص انجام می‌شوند. به عنوان بخشی از کارکردگرای اوبا رویکرد مالینوفسکی، جادو را نه غیرمنطقی، بلکه به عنوان چیزی که کارکرد مفیدی دارد و در بافت اجتماعی و محیطی معقول است، می‌دید.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
واژه سحر و جادو توسط فروید به طور آزادانه استفاده شد. او همچنین جادو را برآمده از عواطف انسانی می‌دانست، اما آن را به گونه‌ای متفاوت با مارت تفسیر می‌کرد. فروید توضیح می‌دهد که «نظریه مرتبط با جادو صرفاً مسیرهایی را توضیح می‌دهد که جادو در امتداد آنها حرکت می‌کند؛ ماهیت واقعی آن را توضیح نمی‌دهد، یعنی سوء تفاهمی که آن را به جایگزینی قوانین طبیعت با قوانین روانی سوق می‌دهد». فروید تأکید می‌کند که آنچه که انسان‌های بدوی را به ایجاد جادو سوق داد، قدرت آرزوهاست: «آرزوهای او با یک انگیزه حرکتی همراه است، اراده، که بعداً قرار است تمام چهره زمین را تغییر دهد تا خواسته‌های او را برآورده کند. انگیزه در ابتدا برای ارائه نمایشی از وضعیت رضایت بخش به کار می‌رود به گونه‌ای که تجربه رضایت از طریق آنچه می توان به عنوان توهم حرکتی توصیف کرد امکان پذیر می‌شود. که موفق به تکنیک حسی محض قبلی آنها در رضایت می‌شود. [...] با گذشت زمان، لهجه روانشناختی از انگیزه‌های عمل جادویی به اقدامات تغییر می‌کند.که توسط آن انجام می‌شود - یعنی به خود عمل. [...] بنابراین به نظر می‌رسد که گویی این خود عمل جادویی است که به دلیل شباهت آن با نتیجه مطلوب، به تنهایی وقوع آن نتیجه را تعیین می‌کند.»

در اوایل دهه 1960، انسان شناسان موری و روزالی وکس این بحث را مطرح کردند که محققان باید به جهان بینی جادویی جامعه معین به جای اینکه بخواهند آن را بر اساس ایده‌های غربی درباره دانش علمی عقلانی کنند، بر اساس شرایط خاص خود بنگرند. ایده‌های آن‌ها به شدت توسط سایر مردم شناسان مورد انتقاد قرار گرفت، آن‌ها استدلال کردند که آن‌ها یک دوگانگی کاذب بین جهان بینی غیر جادویی غربی و جهان بینی جادویی غیر غربی ایجاد کرده‌اند. مفهوم جهان بینی جادویی با این وجود در تاریخ، فرهنگ شناسی، فلسفه، نظریه فرهنگی و روانشناسی کاربرد گسترده‌ای پیدا کرد. مفهوم تفکر جادویی نیز توسط روانشناسان مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. در دهه 1920، روانشناس ژان پیاژه از این مفهوم به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده کرد که کودکان قادر به تمایز واضح بین ذهنی و جسمی نیستند. طبق این دیدگاه، کودکان در سنین شش تا نه سالگی شروع به ترک تفکر جادویی خود می‌کنند.

به گفته استانلی تامبیا، جادو، علم و دین همگی «کیفیت عقلانیت» خاص خود را دارند و تحت تأثیر سـ*ـیاست و ایدئولوژی قرار گرفته‌اند. برخلاف مذهب، تمبیا پیشنهاد می‌کند که بشر کنترل شخصی بسیار بیشتری بر رویدادها دارد. علم از نظر تامبیا «نظام رفتاری است که انسان به وسیله آن بر محیط تسلط پیدا می‌کند»


نژاد پرستی


مثلث جادو-دین-علم در جامعه اروپایی براساس ایده‌های تکاملی شکل گرفت، یعنی جادو به دین تبدیل شد که به نوبه خود به علم تبدیل شد. با این حال، استفاده از ابزار تحلیلی غربی هنگام بحث درباره فرهنگ‌های غیرغربی، یا اشکال پیشامدرن جامعه غربی، مشکلاتی را ایجاد می‌کند، زیرا ممکن است مقوله‌های غربی بیگانه را بر آنها تحمیل کند. در حالی که سحر و جادو در تاریخ جوامع غربی یک اصطلاح امیک (خودی) باقی می‌ماند، زمانی که در جوامع غیر غربی و حتی در جوامع خاص غربی به کار می‌رود، یک اصطلاح اخلاقی (بیگانه) باقی می‌ماند. به همین دلیل، دانشگاهیان مانند مایکل دی بیلی پیشنهاد می‌کنند که این اصطلاح را به عنوان یک مقوله دانشگاهی به کلی کنار بگذارید. در طول قرن بیستم، بسیاری از محققان با تمرکز بر جوامع آسیایی و آفریقایی اصطلاح جادو و همچنین مفاهیم مرتبط با آن مانند جادوگری را رد کردند و به نفع اصطلاحات و مفاهیم دقیق‌تری که در این جوامع خاص مانند جوجو وجود داشت، پرداختند. رویکرد مشابهی توسط بسیاری از محققانی که جوامع پیشامدرن را در اروپا مطالعه می‌کنند، مانند دوران باستان کلاسیک، اتخاذ کرده‌اند، که مفهوم مدرن جادو را نامناسب می‌دانند و از اصطلاحات خاص‌تری که در چارچوب فرهنگ‌های باستانی که در حال مطالعه هستند نشات می‌گیرند. متناوبا، این اصطلاح دلالت بر این دارد که همه مقوله‌های جادو قوم‌گرا هستند و این پیش‌تصورات غربی جزء اجتناب‌ناپذیر پژوهش‌های علمی هستند. این قرن شاهد گرایشی به سمت مطالعات قوم نگاری امیک توسط پزشکان محقق بوده است که به صراحت شکاف امیک/اتیک را بررسی می‌کنند.


تعریف جادو!

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسیاری از محققان استدلال کرده‌اند که استفاده از این اصطلاح به عنوان یک ابزار تحلیلی در بورس تحصیلی دانشگاهی باید به طور کلی رد شود. محقق دین، جاناتان زی اسمیت، برای مثال استدلال کرد که این واژه به عنوان یک اصطلاح اخلاقی که محققان باید از آن استفاده کنند، هیچ فایده‌ای ندارد. مورخ دین Wouter Hanegraaff با این دلیل که استفاده از آن در مفاهیم برتری غربی استوار است و "...به عنوان یک توجیه علمی" برای تبدیل مردم غیر اروپایی از خرافات نابخردانه عمل کرده است، موافقت کرد. با بیان اینکه "اصطلاح جادو یک موضوع مهم تحقیقات تاریخی است، اما برای انجام تحقیق در نظر گرفته نشده است."

بیلی خاطرنشان کرد که از اوایل قرن بیست و یکم، تعداد کمی از محققان به دنبال تعاریف بزرگ از جادو بودند، اما در عوض با "توجه دقیق به زمینه‌های خاص" تمرکز کردند و به بررسی معنای اصطلاحی مانند جادو برای یک جامعه معین پرداختند. او خاطرنشان کرد که این رویکرد، "مشروعیت جادو را به عنوان یک مقوله جهانی زیر سوال می‌برد". انشمندان دین برنت کریستین اتو و مایکل اشتاسبرگ پیشنهاد کردند که برای محققان کاملاً امکان پذیر است که در مورد طلسم، نفرین، روش‌های درمانی و سایر اعمال فرهنگی که اغلب در فرهنگ غربی به عنوان جادو تلقی می‌شوند بدون هیچ توسلی به این مفهوم صحبت کنند. از خود جادو این ایده که سحر و جادو را باید به عنوان یک اصطلاح تحلیلی که در انسان‌شناسی توسعه یافت، رد کرد، قبل از اینکه در دهه 1980 به مطالعات کلاسیک و مطالعات کتاب مقدس برود. از دهه 1990، استفاده از این اصطلاح در میان علمای دین کاهش یافته است.

جادوگری

مورخ رونالد هاتون به وجود چهار معنی متمایز از واژه جادوگری در زبان انگلیسی اشاره می‌کند. از نظر تاریخی، این اصطلاح در درجه اول به عمل آسیب رساندن به دیگران از طریق ابزارهای ماوراء طبیعی یا جادویی اشاره دارد. به گفته هاتون، این "متداول ترین و متداول ترین" درک از این اصطلاح است. علاوه بر این، هاتون همچنین به سه تعریف دیگر در استفاده فعلی اشاره می‌کند. اشاره به کسی که اعمال جادویی به قصد خیرخواهانه یا بدخواهانه انجام می‌دهد. برای تمرین کنندگان دین بت پرستان مدرن ویکا. یا به عنوان نمادی از مقاومت زنان در برابر اقتدار مردانه و ادعای اقتدار مستقل زنانه. اعتقاد به جادوگری اغلب در جوامع و گروه هایی وجود دارد کهچارچوب فرهنگی شامل یک جهان بینی جادویی است.

کسانی که به عنوان جادوگر شناخته می‌شوند اغلب با سوء ظن سایر اعضای جامعه خود مواجه شده‌اند. این مورد به ویژه در صورتی است که این جادوگران تصور شده با گروه‌های اجتماعی که قبلاً در یک جامعه خاص از نظر اخلاقی مظنون به شمار می‌رفته‌اند، مانند خارجی‌ها، زنان یا طبقات پایین‌تر ارتباط داشته باشند.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
در مقابل این تداعی‌های منفی، بسیاری از تمرین‌کنندگان فعالیت‌هایی که به آنها برچسب جادویی داده شده است، تأکید کرده‌اند که اعمالشان خیرخواهانه و سودمند است. این با دیدگاه رایج مسیحیان که همه فعالیت‌هایی که به عنوان اشکال جادو طبقه‌بندی می‌شوند، بدون توجه به قصد جادوگر، ذاتاً بد هستند، در تضاد بود، زیرا همه اعمال جادویی به کمک شیاطین متکی است. ممکن است نگرش‌های متناقضی در مورد اعمال یک شعبده باز وجود داشته باشد. در تاریخ اروپا، مقامات اغلب بر این باور بودند که شفا دهنده‌های عامیانه و سنتی حیله‌گر مضر هستند، زیرا اعمال آنها جادویی تلقی می‌شد و بنابراین از تماس با شیاطین سرچشمه می‌گرفت، در حالی که یک جامعه محلی ممکن است برای این افراد ارزش قائل باشد و به آنها احترام بگذارد، زیرا مهارت‌ها و خدمات آنها مفید تلقی می‌شد.

در جوامع غربی، انجام سحر و جادو، به ویژه زمانی که مضر باشد، معمولاً با زنان همراه بود. برای مثال، در طول محاکمه‌های جادوگران در اوایل دوره مدرن، حدود سه چهارم از اعدام‌شدگان به عنوان جادوگر زن بودند که تنها یک چهارم آن‌ها مرد بودند. احتمال اینکه زنان در این دوره بیشتر متهم و محکوم به جادوگری شوند، ممکن است به این دلیل باشد که موقعیت آنها از نظر قانونی آسیب پذیرتر بود، زنانی که موقعیت قانونی کمی داشتند یا اصلاً مستقل از اقوام مردشان بودند. پیوند مفهومی بین زنان و جادو در فرهنگ غربی ممکن است به این دلیل باشد که بسیاری از فعالیت‌ها جادویی تلقی می‌شوند - از تشریفات برای تشویق باروری تا معجون‌ها برای القای سقط جنین - با حوزه زنان مرتبط بودند. همچنین ممکن است به این واقعیت مرتبط باشد که بسیاری از فرهنگ‌ها زنان را در سطح فکری، اخلاقی، معنوی و جسمانی پایین‌تر از مردان نشان می‌دهند.

شعبده بازان

بسیاری از اعمالی که به آنها برچسب سحر و جادو داده شده است می تواند توسط هر کسی انجام شود. به عنوان مثال، برخی از طلسمات را می توان توسط افرادی خواند که دانش تخصصی و یا ادعایی برای داشتن قدرت خاصی ندارند. برخی دیگر برای انجام آنها نیاز به آموزش تخصصی دارند. برخی از افرادی که اعمال جادویی را بیش از گاه به گاه انجام می‌دادند به عنوان جادوگر یا با مفاهیم مرتبط مانند جادوگران / جادوگران، جادوگران یا قوم حیله گر شناخته شدند. هویت به عنوان یک شعبده باز می‌تواند ناشی از ادعاهای خود فرد در مورد خودش باشد، یا می‌تواند برچسبی باشد که توسط دیگران بر روی آنها گذاشته می شود. در مورد دوم، یک فرد می‌تواند چنین برچسبی را بپذیرد، یا می‌تواند آن را رد کند، گاهی اوقات به شدت.

انگیزه‌های اقتصادی می‌تواند افراد را تشویق کند که خود را جادوگر معرفی کنند. در مورد اشکال مختلف درمانگر سنتی، و همچنین شعبده بازان یا توهم گرایان مرحله بعدی، برچسب شعبده باز می‌تواند به شرح شغل تبدیل شود. برخی دیگر به دلیل اعتقاد واقعی مبنی بر اینکه قدرت‌ها یا استعدادهای غیرعادی خاصی دارند چنین هویتی را ادعا می‌کنند. جوامع مختلف مقررات اجتماعی متفاوتی در مورد اینکه چه کسی می‌تواند چنین نقشی را بر عهده بگیرد، دارند. به عنوان مثال، ممکن است مسئله وراثت خانوادگی باشد، یا ممکن است محدودیت‌های جنسیتی در مورد اینکه چه کسی مجاز به انجام چنین اعمالی است وجود داشته باشد.


تعریف جادو!

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا