- عضویت
- 25/3/23
- ارسال ها
- 1,183
- امتیاز واکنش
- 3,115
- امتیاز
- 223
- محل سکونت
- دنیا خیالپردازی + Overthink
- زمان حضور
- 59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوره باروک
نویسندگانی که در این دوره در مورد موضوعات غیبی یا جادویی بودند عبارتند از: مایکل سندیوگیوس (1566-1636)، توماسو کامپانلا (1568-1639)، یاکوب بوهمه (1575-1624)، یان باپتیست ون هلمونت (1577-1644)، فرانتس کسلر (1644-1577)، فرانتس کسلر (1644-1577) آدریان فون مینسیخت (1603-1638)، سر کنلم دیگبی (1603-1665)، یوهان فردریش شوایتزر (1625-1709) و آیزاک نیوتن (1642-1727)
مدرنیته
در قرن نوزدهم، روشنفکران اروپایی دیگر عمل سحر و جادو را در چارچوب گنـ*ـاه نمیدیدند و در عوض اعمال و باورهای جادویی را به عنوان "یک شیوه تفکر انحرافی در تضاد با منطق فرهنگی غالب - نشانهای از آسیب روانی و نشانگر نژادی یا نژادی" میدانستند. فرودستی فرهنگی».
از آنجایی که نخبگان تحصیل کرده در جوامع غربی به طور فزایندهای کارآمدی اعمال جادویی را رد میکردند، سیستمهای حقوقی دیگر فعالان فعالیتهای جادویی را با مجازات جنایات شیطان پرستی و جادوگری تهدید نمیکردند و در عوض آنها را با این اتهام تهدید میکردند که از طریق قول دادن به ارائه چیزها از مردم کلاهبرداری میکنند؛ که نتوانستند.
این گسترش قدرت استعماری اروپایی در سرتاسر جهان بر چگونگی شکلگیری مفهوم جادو توسط دانشگاهیان تأثیر گذاشت. در قرن نوزدهم، چندین محقق مفهوم سنتی و منفی جادو را پذیرفتند. اینکه آنها چنین کاری را انتخاب کردند اجتناب ناپذیر نبود، زیرا آنها میتوانستند از نمونهای پیروی کنند که توسط باطنی دانان برجسته فعال در آن زمان مانند هلنا بلاواتسکی که استفاده از اصطلاح و مفهوم جادو را به معنای مثبت انتخاب کرده بود، دنبال کنند. نویسندگان مختلف همچنین از مفهوم سحر و جادو برای انتقاد از دین استفاده کردند و استدلال کردند که دومی هنوز بسیاری از ویژگی های منفی اولی را نشان می دهد. نمونهای از این روزنامه نگار آمریکایی HL Mencken بوددر اثر جدلی خود در سال 1930 رساله درباره خدایان; او سعی کرد دین را با مقایسه آن با سحر و جادو نقد کند و استدلال کرد که تقسیم بین این دو نابجا بوده است. مفهوم جادو همچنین توسط نظریه پردازان در زمینه جدید روانشناسی پذیرفته شد، جایی که اغلب مترادف با خرافه به کار میرفت، اگرچه این اصطلاح اخیر در متون روانشناسی اولیه رایج تر بود.
در اواخر قرن نوزدهم و بیستم، فولکلورشناسان جوامع روستایی را در سراسر اروپا در جستجوی اعمال جادویی مورد بررسی قرار دادند، که در آن زمان آنها معمولاً بقایایی از سیستم های اعتقادی باستانی را درک میکردند. تنها در دهه 1960 بود که انسانشناسانی مانند ژان فاوره سادا نیز شروع به بررسی عمیق جادو در زمینههای اروپایی کردند، که قبلاً بر بررسی جادو در زمینههای غیرغربی تمرکز داشتند. در قرن بیستم، جادو همچنین موضوع مورد علاقه سوررئالیستها بود، جنبشی هنری که عمدتاً در اروپا مستقر بود. به عنوان مثال، سوررئالیسم آندره برتون، L'Art magique را منتشر کرددر سال 1957، در مورد آنچه که او به عنوان پیوند بین جادو و هنر در نظر میگرفت، بحث کرد.
نویسندگانی که در این دوره در مورد موضوعات غیبی یا جادویی بودند عبارتند از: مایکل سندیوگیوس (1566-1636)، توماسو کامپانلا (1568-1639)، یاکوب بوهمه (1575-1624)، یان باپتیست ون هلمونت (1577-1644)، فرانتس کسلر (1644-1577)، فرانتس کسلر (1644-1577) آدریان فون مینسیخت (1603-1638)، سر کنلم دیگبی (1603-1665)، یوهان فردریش شوایتزر (1625-1709) و آیزاک نیوتن (1642-1727)
مدرنیته
در قرن نوزدهم، روشنفکران اروپایی دیگر عمل سحر و جادو را در چارچوب گنـ*ـاه نمیدیدند و در عوض اعمال و باورهای جادویی را به عنوان "یک شیوه تفکر انحرافی در تضاد با منطق فرهنگی غالب - نشانهای از آسیب روانی و نشانگر نژادی یا نژادی" میدانستند. فرودستی فرهنگی».
از آنجایی که نخبگان تحصیل کرده در جوامع غربی به طور فزایندهای کارآمدی اعمال جادویی را رد میکردند، سیستمهای حقوقی دیگر فعالان فعالیتهای جادویی را با مجازات جنایات شیطان پرستی و جادوگری تهدید نمیکردند و در عوض آنها را با این اتهام تهدید میکردند که از طریق قول دادن به ارائه چیزها از مردم کلاهبرداری میکنند؛ که نتوانستند.
این گسترش قدرت استعماری اروپایی در سرتاسر جهان بر چگونگی شکلگیری مفهوم جادو توسط دانشگاهیان تأثیر گذاشت. در قرن نوزدهم، چندین محقق مفهوم سنتی و منفی جادو را پذیرفتند. اینکه آنها چنین کاری را انتخاب کردند اجتناب ناپذیر نبود، زیرا آنها میتوانستند از نمونهای پیروی کنند که توسط باطنی دانان برجسته فعال در آن زمان مانند هلنا بلاواتسکی که استفاده از اصطلاح و مفهوم جادو را به معنای مثبت انتخاب کرده بود، دنبال کنند. نویسندگان مختلف همچنین از مفهوم سحر و جادو برای انتقاد از دین استفاده کردند و استدلال کردند که دومی هنوز بسیاری از ویژگی های منفی اولی را نشان می دهد. نمونهای از این روزنامه نگار آمریکایی HL Mencken بوددر اثر جدلی خود در سال 1930 رساله درباره خدایان; او سعی کرد دین را با مقایسه آن با سحر و جادو نقد کند و استدلال کرد که تقسیم بین این دو نابجا بوده است. مفهوم جادو همچنین توسط نظریه پردازان در زمینه جدید روانشناسی پذیرفته شد، جایی که اغلب مترادف با خرافه به کار میرفت، اگرچه این اصطلاح اخیر در متون روانشناسی اولیه رایج تر بود.
در اواخر قرن نوزدهم و بیستم، فولکلورشناسان جوامع روستایی را در سراسر اروپا در جستجوی اعمال جادویی مورد بررسی قرار دادند، که در آن زمان آنها معمولاً بقایایی از سیستم های اعتقادی باستانی را درک میکردند. تنها در دهه 1960 بود که انسانشناسانی مانند ژان فاوره سادا نیز شروع به بررسی عمیق جادو در زمینههای اروپایی کردند، که قبلاً بر بررسی جادو در زمینههای غیرغربی تمرکز داشتند. در قرن بیستم، جادو همچنین موضوع مورد علاقه سوررئالیستها بود، جنبشی هنری که عمدتاً در اروپا مستقر بود. به عنوان مثال، سوررئالیسم آندره برتون، L'Art magique را منتشر کرددر سال 1957، در مورد آنچه که او به عنوان پیوند بین جادو و هنر در نظر میگرفت، بحث کرد.
تعریف جادو!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com