نویسنده این موضوع
کتاب پیرمرد و دریا با عنوان اصلی The Old Man and the Sea اثری شگفتانگیز، هنرمندانه و زیبا از نویسنده بزرگ آمریکایی، ارنست همینگوی است. این «رمان کوتاه» که نویسندهاش آن را عصاره همه زندگی و هنرش میداند، مفهوم تازهای از شکست و موفقیت پیش چشمان شما باز میکند و ما خواندن آن را با ترجمه ناب نجف دریابندری به همه پیشنهاد میکنیم. همینگوی در سال ۱۹۵۴ جایزه نوبل ادبیات را نیز از آن خود کرد. موسسه نوبل در وصف کارهای او و علت اهدا این جایزه مینویسد: «به خاطر استادی در روایت هنرمندانه، که اخیراً در پیرمرد و دریا نشان داد و اعمال نفوذ او در سبک معاصر.»
ارنست همینگوی زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او در همان دوران نوجوانی میخواست نویسنده شود و میدانست که با چنته خالی نمیتوان نویسنده شد و چیزی که لازم دارد کولهباری از تجربه است. بنابراین در ۱۶ سالگی داوطلب شد که در جنگ جهانی اول به صحنه نبرد برود اما به سبب آسیبی که چشمش در مشتزنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. اما به هر ترتیب توانست از سوی صلیب سرخ به عنوان راننده آمبولانس به ایتالیا برود. حاصل حضور در جبهه این بود که دو گلوله به پایش میخورد و لنگلنگان به خانه بازمیگردد. پس از مدتی خانه پدریاش را که یک محیط بورژوای امریکایی است رها میکند و به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار میشود. ازدواج میکند، به اروپا سفر میکند و همچنان مشغول تجربهکردن است. کتابهایی مینویسد و روی نویسندگان بزرگ تاثیر میگذارد و در نهایت در سال ۱۹۶۱ در خانهاش با دو گلوله تفنگ شکاری مغز خود را پریشان میکند.
نجف دریابندری – مترجم کتاب – که در ابتدای کتاب یک دور تمام زندگی و کارهای همینگوی را به طور مفصل بررسی میکند درباره او مینویسد:
ارنست همینگوی جوان بلندبالای درشتانـ*ـدام خوشقیافهی قویبنیهای بود. ورزشکار برجستهای بود و مشتزن قابلی بشمار میرفت. خبرنگار و روزنامهنویس چابکی بود. توانایی شگفتی برای آموختن داشت. پس از دو سه سال زندگی در اروپا بهزبانهای فرانسه و ایتالیایی و اسپانیایی حرف میزد. می بسیار مینوشید، هر چند هرگز بدمستی نمیکرد. محجوب و سربهزیر بود، اما زنان را جذب میکرد و خود مجذوب آنها میشد. پول در کیف او قرار نمیگرفت و غالباً تا آخرین شاهیاش را خرج میکرد. همیشه «خوش» بود و تا شعاع بلندی فضای درو و بر خود را هم «خوش» میساخت.
ارنست همینگوی زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او در همان دوران نوجوانی میخواست نویسنده شود و میدانست که با چنته خالی نمیتوان نویسنده شد و چیزی که لازم دارد کولهباری از تجربه است. بنابراین در ۱۶ سالگی داوطلب شد که در جنگ جهانی اول به صحنه نبرد برود اما به سبب آسیبی که چشمش در مشتزنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. اما به هر ترتیب توانست از سوی صلیب سرخ به عنوان راننده آمبولانس به ایتالیا برود. حاصل حضور در جبهه این بود که دو گلوله به پایش میخورد و لنگلنگان به خانه بازمیگردد. پس از مدتی خانه پدریاش را که یک محیط بورژوای امریکایی است رها میکند و به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار میشود. ازدواج میکند، به اروپا سفر میکند و همچنان مشغول تجربهکردن است. کتابهایی مینویسد و روی نویسندگان بزرگ تاثیر میگذارد و در نهایت در سال ۱۹۶۱ در خانهاش با دو گلوله تفنگ شکاری مغز خود را پریشان میکند.
نجف دریابندری – مترجم کتاب – که در ابتدای کتاب یک دور تمام زندگی و کارهای همینگوی را به طور مفصل بررسی میکند درباره او مینویسد:
ارنست همینگوی جوان بلندبالای درشتانـ*ـدام خوشقیافهی قویبنیهای بود. ورزشکار برجستهای بود و مشتزن قابلی بشمار میرفت. خبرنگار و روزنامهنویس چابکی بود. توانایی شگفتی برای آموختن داشت. پس از دو سه سال زندگی در اروپا بهزبانهای فرانسه و ایتالیایی و اسپانیایی حرف میزد. می بسیار مینوشید، هر چند هرگز بدمستی نمیکرد. محجوب و سربهزیر بود، اما زنان را جذب میکرد و خود مجذوب آنها میشد. پول در کیف او قرار نمیگرفت و غالباً تا آخرین شاهیاش را خرج میکرد. همیشه «خوش» بود و تا شعاع بلندی فضای درو و بر خود را هم «خوش» میساخت.
معرفی کتاب پیرمرد و دریا | ارنست همینگ وی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com