کتاب تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم | سلست ان‌جی

SelmA · 13/3/23

نمی‌دانست چطور آن‌را توضیح‌بدهد؛ این‌که چطور همه‌چیز در عرض‌یک‌روز عوض‌شده، این‌که چطور کسی‌که آن‌همه دوستش‌داشت یک‌لحظه کنارش‌بوده و لحظه‌ای بعد، رفته…

SelmA · 13/3/23

لحظات‌زیادی پیش‌روست که دوست‌خواهم‌داشت با تو حرف‌بزنم…

SelmA · 13/3/23

او فراموش‌کرده‌بود که درآغوش‌گرفتن یک‌بچه -یا هرکس دیگری- چه حسی دارد؛ این‌که چطور سنگینی‌شان روی تو می‌نشیند، این‌که چطور غریزی به تو می‌چسبند، چطور به تو اعتمادمی‌کنند…

SelmA · 13/3/23

چقدر وارث آرزوهای پدر و مادربودن سخت است.

SelmA · 13/3/23

او پیش از آن نمی‌دانست خوشبختی چقدر شکننده است. این‌که اگر مراقبش نباشی، امکان‌دارد از آن بالا بیفتد و خرد شود.

SelmA · 13/3/23

خاطرات عزیزان‌ازدست‌رفته همیشه یکنواخت و آسان می‌شوند. پیچیدگی‌ها پوست می‌اندازند؛ مثل پوست‌مار…

SelmA · 13/3/23

فقط بعد فاصله‌جغرافیایی است که می‌تواند اعتمادبه‌نفس را به کسی‌که هیچ‌گاه تلاش‌نکرده از خانواده جدا شود، برگرداند.

SelmA · 13/3/23

توجه همراه انتظاراتی است که -مثل برف- آرام‌آرام فرودمی‌آیند و با سنگینی‌شان تو را درهم می‌شکنند.

SelmA · 13/3/23

عاشقانه عشق‌می‌ورزی، سخت‌امیدواری و بعد هیچ! بچه‌هایی که دیگر نیازی به تو ندارند، شوهری که دیگر تو را نمی‌خواهد و چیزی جز خودت باقی‌نمانده؛ یکه در فضایی‌خالی و پوچ…

SelmA · 13/3/23

همه دختری‌را که لبخند به لـ*ـب دارد، دوست‌دارند.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر تالار بیوگرافی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین