خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
لحظه‌ای مکث می‌کند، نیشخندی بر لـ*ـب می‌نشاند و تیله‌های سبز رنگش بر روی صفحه‌‌ کیبورد کامپیوتر می‌نشینند.
تنفسی کوتاه و... رقص تند انگشتان آغشته به خونش بر روی کیبورد:
- سینره، دخترک کوچک قصه‌ام خبر نداشت که با گذر ثانیه‌ها به چه نزدیک می‌شود!
او نمی‌دانست من، لحظه به لحظه‌ی زندگی کوتاهش را ثبت می‌کنم و با لبخندی بر لـ*ـب منتظر حرکت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
به آتش زبانه کشیده نگاهی انداخت؛ دلش برای آن روی دیگرش تنگ شده بود. وقتش بود که کمی، به همان مهره‌‌ی شطرنج سوخته‌ای تبدیل شود که رقص انگشتان آغشته به خونش بر روی کلاویه‌های پیانو، زمزمه‌ی شیطان را جاری می‌ساخت!
دستی به پالتوی چرمش کشید و به درخت تنومند تکیه داد، از وزیری که با هر قطره‌ی خون قهقهه‌‌هایش ترس را به رگ‌های قربانیانش تزریق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
سینره بر روی دو پا خم شد و لپش را باد کرد. انگشتان کشیده‌ و مانیکور شده‌اش را روی صورت رنگ پریده‌ی جنازه کشید و زیبا بود رد ناخن‌هایش و قطرات خونی که از آن سرچشمه گرفته بودند.
- سینره!
آن صدا را در هر شرایطی می‌شناخت. آوایی که در هرحالی گرفته بود و جدیت، چاشنی همیشگیش بود!
پوزخندی زد و در آنی میان جنازه‌‌ها بر روی سنگ‌های خونین دراز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
حس می‌کرد؟! بی‌شک! طعنه و کنایه‌های دختر هویدا بود. ولیکن او سر در نمی‌آورد، نمی‌دانست قوانین را!
حال نوبت او بود که طعنه بزند:
- رخ مرده!
کلماتی در این شش حرف جای نهاده بودند که هیچ‌کَس به غیر او و سینره، متوجه‌شان نمی‌شد.
ابرو بالا انداخت و صدای خنثیش بود که خشم را در عنبیه‌های سیه دختر طرح زد.
- عزیزکم، هرچه‌قدر هم بگی ده ساله تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
زمان گذشته:
- کریس!
پسرک ابروانش را به بالا هدایت کرد، به سوی اریکا بازگشت و با سکوت به او خیره شد.
زن صدای آرامش را به گوش او رساند:
- فلش رو جایی بذار که بعد مدتی بتونه پیدا کنه... .
اریکا پوزخندی زد و به برگه‌های پخش شده در روی میزش نگریست:
- رئیس با اون کارها داره!
رئیس؟ تا به حال می‌اندیشید که آن زن رئیس این بازی و مهره‌هایش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر

DELVIN.

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/1/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
219
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد سه بار شلیک، چهارمین گلوله به هدف خورد.
لبخند روی لبانش می‌نشیند و «هوم» کشیده‌ی سینره، بلند می‌شود.
سینره دست به جیب به سمت اتاقک می‌رود و خمیازه‌ای می‌کشد:
- من میرم؛ تو هم تمرین کن.
آنه حرصی به رفتنش می‌نگرد و چشمانش را در حدقه می‌چرخاند.
نگاهی به باغچه کوچک می‌کند و با لبخند به گل‌های میخک و رز خیره می‌شود.
[زمان حال]
سرش در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رخ مُرده | .DELVIN کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، YeGaNeH، M O B I N A و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا