- عضویت
- 9/8/18
- ارسال ها
- 1,639
- امتیاز واکنش
- 12,858
- امتیاز
- 373
- سن
- 21
- محل سکونت
- Ahvaz
- زمان حضور
- 9 روز 3 دقیقه
سال اخر راهنمایی بودم داشتم ادای دبیر زبان اون یکی کلاسو درمیوردم که چطور زبان میخونه و راه میره عشوه میاد که دیدم بچه ها اشاره میکردن به پشتم برگشتم دیدم طفلک کبود شدهیه بار رفتم تو یع گروه از قضا اون دختره ک ازش متنفر بودمم بود و من نمیدونسم با رفیقام وایسادیم بدوبیراه گفتن یهو دختره اومد
اسمش سوتیع؟
همین سوال
یه بارم دبیر ریاضیمون گفت من همش شبا درس میخوندم منم گفتم این یکی دیگه هیچی نمیفهمه ولی شانس اوردم حواسش نبود
از کی واقعا از ته دل متنفری تو دنیای واقعی؟
*به سوال نفر قبلی جواب بده*
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com