- عضویت
- 31/3/22
- ارسال ها
- 1,106
- امتیاز واکنش
- 5,459
- امتیاز
- 283
- محل سکونت
- کنج اتاق:)
- زمان حضور
- 25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
خسته بود، از همه ی آدمها..
دیگر تصمیم خودش را گرفته بود
او باید میرفت، باید از این دنیای بی رحم بیرون میرفت...
تنهایی اش را میخواست
با همان قلب سالمِ گذشته اش...
Tabassoum
عقربه ها ایستاده بودند و تکان نمیخوردند؛ گمان کنم نمیدانستند کسی در این میان انتظار میکشد :)
Tabassoum
دیگر تصمیم خودش را گرفته بود
او باید میرفت، باید از این دنیای بی رحم بیرون میرفت...
تنهایی اش را میخواست
با همان قلب سالمِ گذشته اش...
Tabassoum
عقربه ها ایستاده بودند و تکان نمیخوردند؛ گمان کنم نمیدانستند کسی در این میان انتظار میکشد :)
Tabassoum
دل نوشته در اوج ازدحام | Tabassoum کاربر رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com