اشعار فاطمه جمشیدی

SAEEDEH.T · 7/8/22

سرور دوعالم ،دردانه خاتم
از دردتو زهرا دل پر شده از غم

در سوک تو بانو جبرییل وآدم
همراه مولا زد ضجه دمادم

**ای تو یاس حیدر صدیقه ی اطهر
کن شفاعت ما در عرصه ی محشر**

مسمار چه کرده پهلوی تومادر
ای سوره کوثر ای دخت پیمبر

قلب حسنینت در غصه شناور
کلثوم وزینب در عزای مادر

**ای تو یاس حیدر صدیقه ی اطهر
کن شفاعت ما در عرصه ی محشر**

اهل بیت زهرا شد بقیع روانه
از هجر توحیدر قد شده کمانه

آخر ای خدایا از چه رو شبانه
تشیع شده زهرا بی یار و نشانه

**ای تو یاس حیدر صدیقه ی اطهر
کن شفاعت ما در عرصه ی محشر

SAEEDEH.T · 7/8/22

هرچند که از دردپریشان شده باشم
یا از غم دوری تو نالان شده باشم

در جان ودل وروح منی حضرت باران
حتی اگر از عشق تو ویران شده باشم

SAEEDEH.T · 7/8/22

دارویِ دردِ ما بیا ، بیمارِ بیماریم ما
دل بی سروسامان شده جانا گرفتاریم ما

کوچ عدالت را ببین ظلم وستم افزون شده
ای یوسف زهرا بیا، نازت خریداریم ما

SAEEDEH.T · 7/8/22

ای ناب ترین شعر زمانه ی من
بین حس قشنگ شاعرانه ی من

تو مرهم قلب عاشقانه هستی
ای عشق همیشه جاودانه ی من

SAEEDEH.T · 7/8/22

امشب قلمم چه بی صدا می نالد
در گوشه ی خلوت ز جفا می نالد

آنجاکه سزای سخن حق درد است
از درد شکسته بی دوا می نالد
***
با ریا وبغض وکینه نفس شهوانی تر است
چون که باطن شد مصفا چهره نورانی تر است

بنده خوب خدا باش ونشو محصور نفس
دل چو غافل گشت از ابلیس شیطانی تر است

SAEEDEH.T · 7/8/22

گر تو نهان کنی رخت کور کنم دودیده را
رخ بنما شانه زنم زلف به هم تنیده را

سرو بلند قامتم روی زمن نهان نکن
چون نفست زنده کند جان به لـ*ـب رسیده را

SAEEDEH.T · 7/8/22

ای دوست بیا دلم هوایت کرده
سودای نگاه با صفایت کرده
امشب دل من ز دوریت بارانیست
تنهایم وساز دل صدایت کرده

SAEEDEH.T · 7/8/22

ای دوست بیا که جان کنم قربانت
بی تاب وتبم مرده دل از هجرانت
من بنده سرسپرده ی کوی توام
سرباز توام گوش کنم فرمانت
***
آتش عشقی به جان افروختی
تا قیامت استخوانم سوختی
سوختن در آتش عشقت خوش است
چون هزاران نکته ام آموختی

SAEEDEH.T · 7/8/22

چون تو باشی همه دنیا بخدا مال من است
انجم وارض وسماء درکف اقبال من است
عشق جاودان من این دل وجان مال تواست
ماه من دیدن رویت عیدو شوال من است

SAEEDEH.T · 7/8/22

چه نکهتی به مشامم از آن دیار می آید
بر این دل زار وغمین قرار می آید

دلم به شوق وصالش ببین چه بی تاب است
صبا مژده بفرما که تکسوار می آید

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین