خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مژده یاران آمده فصل بهار
گل به شور وخوش نواصوت هَزار

دشت وصحرا پر زعطر رازقی
آب رکنی شد روان درجویبار

باغهای پر گل وشعر آفرین
سرو ناز و عطر نارنج بهار

کوی وبرزن پر شده از شور وشوق
مطربان خوش می نوازند ساز وتار

عید نوروز آمده عید سعید
پاک کن از نفس خود گرد وغبار

کینه ونفرت زقلبت دور کن
با محبت گل نشان در جای خار

بارالها عید مردم خوش شود
غصه وغم هاکند از دل فرار

یک گذر بر شهر شیرازم بیا
تا کند (یکتا )برایت جان نثار


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیا امشب قرارم باش لطفا
گل تازه بهارم باش لطفا

بدل امشب تمنای تو دارم
بیا امشب تو یارم باش لطفا

بدون تو گلستانم خزان است
گلی در گلعذارم باش لطفا

نباشی بی تو من تنهاترینم
بیا و در جوارم باش لطفا

دوچشمم خاک پایت می نمایم
همه دار وندارم باش لطفا

زلیخای توام ای مهربان یار
تویار ودوستارم باش لطفا

اگر عشق تو را پنهان نمایم
تو عشق آشکارم باش لطفا

منم آن عاشق دیرینه ی تو
بیا ودلسپارم باش لطفا

تمام آرزوی قلب (یکتا)
بیا در اختیارم باش لطفا


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیا بیا که تورا عاشقانه می خواهم
تورا برای دلم بی بهانه می خواهم

به قصد صید دلت دامها گستردم
برای صید دلت آب ودانه می خواهم

بیا که تیر حوادث فشرده قلبم را
واز کرانه قلبت نشانه می خواهم

ببین که مرغ دلم بی قرار ونالان است
برای مرغ دلم آشیانه می خواهم

به پاس عشق ووجودت ترانه خوان گشتم
فقط تویی که برایت ترانه می خواهم

سحر زباد صبا چون رسید مژده ی وصل
بیار باده ،دلی شادمانه می خواهم

تمام دفتر شعرم نثار عشق تو باد
چو عشق پاک تو را جاودانه می خواهم


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیلو فر زیبا دل شاداب نداری
چون طاقت تنهایی ومرداب نداری

امشب توبیا خواب خوش از دیده پریده
ای چشم زهجرش تو دگر خواب نداری

ای لعل لبانت شکر وقند فراوان
از لعل لبانت تو می ناب نداری ؟

سرگشته وحیران شده ام در غم عشقت
لیلای توام تو دل بی تاب نداری ؟

محراب نشین خم ابروی تو بودم
اما تو چرا روی به محراب نداری ؟


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرغ بی بال وپرم عشق تو شاهینم کند
یک جهان در عاشقی باید که تحسینم کند

مرهمی بر درد بی درمان وحال زار من
جرعه ای از جام عشقت ده که تسکینم کند

خسته وغمگینم از نامردمی روزگار
مهر تو جانم دهد زیبا و شیرینم کند

آرزوهای زیادی رفته بر باد و چه باک
شور وشوق عشق تو بیگانه از کینم کند

این حصار تنگ دنیا جان من آزرده است
جادوی عشقت، به دنیا سخت خوشبینم کند

آرزو دارم که باشی در کنارم روز وشب
دوری از روی نکویت تلخ و غمگینم کند

عشق وشعر پاک (یکتا ) تا ابد تقدیم تو
گوهر عشق تو را خواهم که تضمینم کند


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل به عشقت داده ام اصرار می خواهد مگر
عشق تو در دل بود بازار می خواهد مگر
اینکه من هر روز وشب فکر تو را دارم به سر
بی سر وسامان شدم اقرار می خواهد مگر

با نوای قلب خود هر دم تورا کردم صدا
این حدیث عاشقی تکرار میخواهد مگر

من چو حلاجم سرم در عشق تو کردم فدا
این تن بی سر طناب دار می خواهد مگر

من به جرم عاشقی خونم اگر گردد مباح
عاشقی جرم است ؟ استعفار می خواهد مگر

آسمان قلب من از عشق تو نورانی است
شمس رخشان منی پندار می خواهد مگر

منجی عالم بیا درد فراق توبس است

گو صدور اذن تو طومار می خواهد مگر

بین که (یکتا) این غزل را بهر عشق تو سرود
این چنین عشقی بدل گفتار می خواهد مگر


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من ندارم بر دل ریشم دوایی بیش از این
ای دل بی تاب من تاب جدایی بیش از این‌

من خطا کردم ولی در سـ*ـینه دارم عشق پاک
دلبرمن عفو کن آخر خطایی بیش از این

ناز چشمانت خریدارم دلم پابند تست
چون زلیخا دلربایم دلربایی بیش از این؟

من تو را چون یوسف مصری عزیزت می کنم
خاک پایت سرمه کردم توتیایی بیش از این ؟

درد عشقت چون زده آتش به جان وهستی ام

عاشقم من بینوایم بی نوایی بیش از این ؟

چون من از عهد ازل عشق تورا دارم به دل
می کشد آخر مرا این بی وفایی بیش از این

بین که (یکتا )بهر چشمانت سراید این غزل
ساز وگیتارم توهستی هم نوایی بیش از این ؟


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پانزدهم از ماه مرداد است ودارم شور وحال
جشن میلاد تو و جشن شکوه یک وصال

روز میلادت مبارک همسر شایسته ام
همسر خوب وعزیزم همسر نیکو خصال

در وجودت مهربانی وصفا عشق وامید
معرفت در ذات تو والا و در حد کمال

زندگی بی تو برایم سخت و مشکل میشود
از خدا خواهم بمانی همچو شمس بی زوال

در گلستانی که ما تخم محبت کاشتیم
سبز وخرم گشته ،روییده دو تا زیبا نهال

افتخار ما وفرزندان تویی ای همسرم
با تو نیکو شد جهانم زندگیم بی ملال

ارزش یک لحظه باتو گوهر یکدانه ام
بیشتر از گنج قارون باشد و از جان ومال

روز میلاد تو وروزی که ما یک سر شدیم
باد فرخنده برتو وما و همه فامیل وآل

در فراز و در فرود زندگی همدم تویی
مهر تو در قلب من گیرد فزون هر روز وسال

عشق وشعر ناب (یکتا )تا ابد تقدیم تو
باتو در اوج تغزل می گشایم پرّ وبال


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :) و SaNia♡

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
زاده شهریورم ،سوم، به هنگام اذان
گریه های من عجین شد با نشاط دیگران

گرمی آ*غو*ش مادر دست پر مهر پدر
هردو دادند پرورش این غنچه را با شهدجان

چون تب مرداد دارم در دلم عشق وامید
سنبله باشد نشانم بذل وبخشش، آرمان

قاصد بارانم و فصل قشنگ عاشقی
مهر دلداری به قلبم ، عشق ما ورد زبان

مستم از انگور چشمان نگاری نازنین
جام قلبم گشته سرشار از وجودش بیکران

پرورش دادم دو گل را در گلستان وجود
از خدا خواهم نگردد این گلستانم خزان

سعی من باشد همیشه تا دلی رانشکنم نام نیک ازمن بماند در دل خلق جهان


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :) و SaNia♡

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
کشورم ویران شداز باران و زیبایی که نیست
سیل غم جاری شده امروز و فردایی که نیست

داغ دل ها تازه شد از داغ هر آلاله ای
چشم مجنون خیره گشته محو لیلایی که نیست

هر طرف را بنگری سیلابه های درد ورنج
آسمان نالان شده از بال عنقایی که نیست

روز ها مانند شب تاریک گشت و بی فروغ
با چنین دردی گرفتارند شبهایی که نیست

اشک ماتم گشته جاری دل شده دریای خون
غرق غم گردیده دل در موج دریایی که نیست

چشم بینا کو کجا شد حس نماید دردها
میخورم افسوس باری چشم بینایی که نیست

میکند(یکتا)دعا تا رفع گردد مشکلات
غیر ذات پاک حق دلسوز و یارایی که نیست


اشعار فاطمه جمشیدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :) و SaNia♡
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا