YaSnA_NHT๛
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
میکسر انجمن
- عضویت
- 21/2/22
- ارسال ها
- 2,782
- امتیاز واکنش
- 13,960
- امتیاز
- 373
- محل سکونت
- کنار موتورم!
- زمان حضور
- 135 روز 7 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم رمان سیاه و سفید
دخترک گفت:
- دِلی ، منم غزال.
همینطوری بیصدا بهش خیره بودم که صدای مردی اومد.
مرد گفت:
- دخترم؟
به اون مرد نگاه کردم، یه پیرمرد با یه عصای دراز بیریخت ولی توی چشمای اون پیری یه عظمت خاصی بود.
مرد گفت:
- دلارا؟ دخترم؟
دستشو گرفت سمتم که دستشو ببوسم. این مرتیکه کیه که برای من ادعای بزرگی داره؟ با اخم و پرویی و...
دخترک گفت:
- دِلی ، منم غزال.
همینطوری بیصدا بهش خیره بودم که صدای مردی اومد.
مرد گفت:
- دخترم؟
به اون مرد نگاه کردم، یه پیرمرد با یه عصای دراز بیریخت ولی توی چشمای اون پیری یه عظمت خاصی بود.
مرد گفت:
- دلارا؟ دخترم؟
دستشو گرفت سمتم که دستشو ببوسم. این مرتیکه کیه که برای من ادعای بزرگی داره؟ با اخم و پرویی و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
V.I.P رمان سیاه و سفید | YaSnA_NHT๛ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: