- عضویت
- 5/9/18
- ارسال ها
- 1,126
- امتیاز واکنش
- 9,013
- امتیاز
- 333
- محل سکونت
- In my dreams:)
- زمان حضور
- 41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
چيستى عقل
هر انسانى وجود عقل را در درون خود مىيابد و از آن شناخت اجمالى دارد. همه ما با علم حضورى وجود حقيقتى را در درون خود درك مىكنيم كه به كمك آن امور مربوط به خود و پيرامون خود را درمىيابيم، در باب آنها تصميم مىگيريم و براساس آن عمل مىكنيم؛ اما تبيين چيستى و حقيقت آن شايد آسان نباشد. درباره چيستى و جايگاه عقل از حضرت امام رضا عليهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «اِنّ اللهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقالَ له اَقْبِل فَاقْبَلَ و قالَ لَهُ اَدْبِرْ فَاَدْبَرَ، فَقالَ وَ عِزَّتى وَ جَلالِى مَا خَلَقْتُ شَيئا اَحْسَنَ مِنْكَ اَوْ اَحَبَّ اِلَى مِنْكَ بِكَ آخِذُوَ بِكَ اُعْطِى»؛7.خداى متعال عقل را آفريد آنگاه به او فرمان داد جلو بيا، عقل اطاعت كرد؛ سپس فرمود برگردد، عقل برگشت؛ آنگاه خطاب به عقل فرمود: به عزت و جلالم قسم مخلوقى زيباتر و محبوبتر از تو نيافريدم و به استناد تو بندگان را مؤاخذه مىكنم و به آنها پاداش مىدهم. روشن است كه عقل از آن جهت داراى چنين منزلت و جايگاهى است كه به وسيله او علم و شناخت حاصل مىشود و ارزش انسان نيز به شناخت و معرفت است.
ارزش شناخت از نظر دين
در معارف دينى علم و شناخت از ارزشمندترين ويژگىهاى انسان شمرده شده است؛ بلكه ارزش انسان به مقدار دانش و شناخت او دانسته شده است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند: «ارزشمندترين انسانها كسى است كه دانش او بيشتر باشد و پايينترين آنها از نظر ارزش كسى است كه دانش او كمتر باشد.»
8.
بديهى است در جهانبينى توحيدى ـ كه غايتمندى بر تمام پديدههاى عالم سايهافكنده است ـ فقطعلومومعارفى ارزشمند و مثبت تلقّى مىشوند كه به طور مستقيم يا در نهايت در تكامل و رسيدن به سعادتوقربالهىنقش داشته باشند. قرآن بر تحصيل اين علوم و معارف تأكيد مىكند: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاما وَقُعُودا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ.»(آلعمران: 191)
خدا كسانى را كه در همه حالات خدا را ياد مىكنند و در خلقت زمين و آسمان و زواياى عالم هستى مىانديشند، مىستايد. هر تفكرى در مخلوقات كه به شناخت بيشتر و عميقتر مبدأ آفرينش منتهى شود، امرى است كه خدا بر آن تأكيد كرده است؛ زيرا هر قدر شناخت عميقتر باشد، عظمت خدا بيشتر مورد توجه قرار مىگيرد و آمادگى روحى براى عبادت (فلسفه خلقت) بيشتر فراهم مىشود.
حال سخن در اين است كه حيطه توان عقل در شناخت حقايق عالم هستى تا كجاست؟
محدود بودن قدرت عقل و شناخت
در قرآن و معارف دينى با همه تأكيدى كه بر تفكر شده است و تفقه در دين به معناى جامع آن از مطلوبترين امتيازات مؤمن موحد به شمار مىرود، به دليل محدود بودن قدرت عقل، چنين نيست كه انسان بتواند بدون كمك وحى بر اسرار همه آفرينش آگاهى يابد يا بتواند به همه آنچه در تكامل روحى و معنوى او نقش دارد شناخت پيدا كند. عقل، هم در حوزه حكمت نظرى از دستيابى به رمز و راز همه واقعيات هستى عاجز است، هم در حوزه حكمت عملى در شناخت وظايف فردى و اجتماعى قادر نيست به همه امور و كارهايى كه در رسيدن به كمال و سعادت حقيقى انسان نقش دارد شناخت پيدا كند كه اگر چنين بود به وحى نياز نمىداشت. ابنسينامىگويد: شناخت حقايق اشيا از توان عقل خارج است: «الوقوف على حقائقالاشياء ليس فى قدرة البشر و نحن لا نعرف من الاشياء الا الخواص و اللوازم و الاعراض و لا نعرف الفصول المقومة لكل و احد منها الدالة على حقيقتة بل نعرف انها اشياءٌ لها خواص و اعراض، فاننا لانعرف حقيقة الاول و لا النفس و لا الفلك و النار و الهواء و الماء و الارض و لانعرف ايضا حقائق الاعراض»؛
9. اطلاع از حقايق اشيا از قدرت بشر بيرون است و ما تنها خواص و لوازم و اعراض آنها را درك مىكنيم و فصول مقوّمه آنها، كه بيانگر حقيقت آنهاست، از ما مخفى است، درباره آنها تنها مىدانيم اشيايى هستند كه اين خواص و اعراض رادارند. (براى مثال) ما حقيقت خدا يا نفس يا فلك، آتش، هوا، خاك را نمىدانيم، درباره اعراض نيز از حقايق آنها بىخبريم.
چون انسان در حوزه نظر از درك حقايق عالم عاجز است، در حوزه عمل نيزدرشناختوظايفخود و تشخيص امورى كه او را سعادتمند مىكند يا كارهايى كه ارتكاب آنها انسان را از رسيدن به كمال انسانى بازمىدارد ناتوان است، و اين عجز معرفتىخودمهمترين دليل برضرورت وحی است.
هر انسانى وجود عقل را در درون خود مىيابد و از آن شناخت اجمالى دارد. همه ما با علم حضورى وجود حقيقتى را در درون خود درك مىكنيم كه به كمك آن امور مربوط به خود و پيرامون خود را درمىيابيم، در باب آنها تصميم مىگيريم و براساس آن عمل مىكنيم؛ اما تبيين چيستى و حقيقت آن شايد آسان نباشد. درباره چيستى و جايگاه عقل از حضرت امام رضا عليهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «اِنّ اللهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقالَ له اَقْبِل فَاقْبَلَ و قالَ لَهُ اَدْبِرْ فَاَدْبَرَ، فَقالَ وَ عِزَّتى وَ جَلالِى مَا خَلَقْتُ شَيئا اَحْسَنَ مِنْكَ اَوْ اَحَبَّ اِلَى مِنْكَ بِكَ آخِذُوَ بِكَ اُعْطِى»؛7.خداى متعال عقل را آفريد آنگاه به او فرمان داد جلو بيا، عقل اطاعت كرد؛ سپس فرمود برگردد، عقل برگشت؛ آنگاه خطاب به عقل فرمود: به عزت و جلالم قسم مخلوقى زيباتر و محبوبتر از تو نيافريدم و به استناد تو بندگان را مؤاخذه مىكنم و به آنها پاداش مىدهم. روشن است كه عقل از آن جهت داراى چنين منزلت و جايگاهى است كه به وسيله او علم و شناخت حاصل مىشود و ارزش انسان نيز به شناخت و معرفت است.
ارزش شناخت از نظر دين
در معارف دينى علم و شناخت از ارزشمندترين ويژگىهاى انسان شمرده شده است؛ بلكه ارزش انسان به مقدار دانش و شناخت او دانسته شده است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند: «ارزشمندترين انسانها كسى است كه دانش او بيشتر باشد و پايينترين آنها از نظر ارزش كسى است كه دانش او كمتر باشد.»
8.
بديهى است در جهانبينى توحيدى ـ كه غايتمندى بر تمام پديدههاى عالم سايهافكنده است ـ فقطعلومومعارفى ارزشمند و مثبت تلقّى مىشوند كه به طور مستقيم يا در نهايت در تكامل و رسيدن به سعادتوقربالهىنقش داشته باشند. قرآن بر تحصيل اين علوم و معارف تأكيد مىكند: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاما وَقُعُودا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ.»(آلعمران: 191)
خدا كسانى را كه در همه حالات خدا را ياد مىكنند و در خلقت زمين و آسمان و زواياى عالم هستى مىانديشند، مىستايد. هر تفكرى در مخلوقات كه به شناخت بيشتر و عميقتر مبدأ آفرينش منتهى شود، امرى است كه خدا بر آن تأكيد كرده است؛ زيرا هر قدر شناخت عميقتر باشد، عظمت خدا بيشتر مورد توجه قرار مىگيرد و آمادگى روحى براى عبادت (فلسفه خلقت) بيشتر فراهم مىشود.
حال سخن در اين است كه حيطه توان عقل در شناخت حقايق عالم هستى تا كجاست؟
محدود بودن قدرت عقل و شناخت
در قرآن و معارف دينى با همه تأكيدى كه بر تفكر شده است و تفقه در دين به معناى جامع آن از مطلوبترين امتيازات مؤمن موحد به شمار مىرود، به دليل محدود بودن قدرت عقل، چنين نيست كه انسان بتواند بدون كمك وحى بر اسرار همه آفرينش آگاهى يابد يا بتواند به همه آنچه در تكامل روحى و معنوى او نقش دارد شناخت پيدا كند. عقل، هم در حوزه حكمت نظرى از دستيابى به رمز و راز همه واقعيات هستى عاجز است، هم در حوزه حكمت عملى در شناخت وظايف فردى و اجتماعى قادر نيست به همه امور و كارهايى كه در رسيدن به كمال و سعادت حقيقى انسان نقش دارد شناخت پيدا كند كه اگر چنين بود به وحى نياز نمىداشت. ابنسينامىگويد: شناخت حقايق اشيا از توان عقل خارج است: «الوقوف على حقائقالاشياء ليس فى قدرة البشر و نحن لا نعرف من الاشياء الا الخواص و اللوازم و الاعراض و لا نعرف الفصول المقومة لكل و احد منها الدالة على حقيقتة بل نعرف انها اشياءٌ لها خواص و اعراض، فاننا لانعرف حقيقة الاول و لا النفس و لا الفلك و النار و الهواء و الماء و الارض و لانعرف ايضا حقائق الاعراض»؛
9. اطلاع از حقايق اشيا از قدرت بشر بيرون است و ما تنها خواص و لوازم و اعراض آنها را درك مىكنيم و فصول مقوّمه آنها، كه بيانگر حقيقت آنهاست، از ما مخفى است، درباره آنها تنها مىدانيم اشيايى هستند كه اين خواص و اعراض رادارند. (براى مثال) ما حقيقت خدا يا نفس يا فلك، آتش، هوا، خاك را نمىدانيم، درباره اعراض نيز از حقايق آنها بىخبريم.
چون انسان در حوزه نظر از درك حقايق عالم عاجز است، در حوزه عمل نيزدرشناختوظايفخود و تشخيص امورى كه او را سعادتمند مىكند يا كارهايى كه ارتكاب آنها انسان را از رسيدن به كمال انسانى بازمىدارد ناتوان است، و اين عجز معرفتىخودمهمترين دليل برضرورت وحی است.
فلسفه چیست؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com