نویسنده این موضوع
خوناشام در افسانهها و فرهنگ فولکلوریک مردم اروپا و آسیا، موجودی زندهاست که اکثرا از خون انسان ها تغذیه میکند. در این داستانها، خونآشامها دندانهای نیش بلندی دارند که با آنها از گردن زندگان خون میمکند و معمولاً دارای قدرتهای فوق بشری از جمله زندگی جاوید، عکس العمل بسیار سریع و ذهن خوانی هستند. آنها در آینه دیده نمیشوند؛ و دارای پوستی رنگ پریده هستند. و گاز گرفتگی خون آشام یا وجود خون آنها در بدن سپس مرگ از راه انتقال ژن خون آشامی به انسان میباشد.
در داستانهای زیادی خونآشامها مردم را به بردگی میگیرند و خود آنها را نیز به خونآشام تبدیل میکنند. رسم بر این است که برای دور کردن خونآشامها طلسمهای ویژهای استفاده شود. برای کشتن او یا باید سرش را از تن جدا کرد و یا تکه چوبی را به قلب او فروکرد. همچنین در گذشته مردم برای دور کردن خونآشامها از سیر استفاده میکردند و اعتقاد داشتند که خونآشامها از سیر بدشان میآید.
قصه خونآشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت. در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا میآمدند افسانههای هولناکی از موجودات خونآشام و خبیث شیطانی نقل میکردند. وحشت خونآشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.
بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، دکتر پولیدوری و بودلر قطعاتی دربارهٔ خونآشامها به رشتهٔ تحریر درآوردند. نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد. در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد. خونآشامها از باورهای فولکوریک اروپا به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شدهاند و امروزه کتابها و فیلمهای فراوانی با داستانهای متفاوت در مورد آنها ساخته میشود. مشهورترین شخصیت خونآشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر، نویسنده بریتانیایی، است. در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت. استوکر کنت قصه گوتیکی دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم میزیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزارهای ترسناک او معروف بود، نوشت. او خون دشمنان خود را مینوشید و آنها را به قتل میرساند. لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را میدهد. در افسانهها آمدهاست که خونآشامها دارای ۲ دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرومیکنند و آنها را میکشند. افسانهها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت میدهند. آنها میتوانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند.
آنها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند. افسانهها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن میگویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی میپردازند. آنها قدرت هیپنوتیزم دارند که به آنها امکان میدهد قربانیان خود را از مقاومت بازدارند و خاطرههای ترسناک را از ذهن بزدایند. صبح روز بعد از حملهٔ خونآشامها قربانی تنها خستگی غیرعادی احساس میکند که به گمان او نتیجهٔ کابوسی است که شب قبل دیدهاست. خونآشام زیر نور خورشید یا نابود شده یا ضعیف میشوند.
خونآشام البته همیشه موجودی خارج از اجتماع و در لـ*ـب مرز نیست، بلکه میتواند نقش پادشاهی را داشته باشد. ولتر از کلمه خونآشام، به عنوان صفتی برای خونآشامهای واقعی جامعه استفاده کرد- بدون دلیل نیست که خونآشامهای ادبیات، معمولاً از خانوادههای سلطنتی هستند.[نیازمند منبع]
یک عنصر جدانشدنی از خونآشام، خون است. خونآشام خون قربانیان خود را میمکد و با این روش تولید مثل میکند، نوعی پارادوکس تولد برای مرگ، که برای نمایش دادنش از نقش سنتی و سمبلیک خون به عنوان نیروی زندگی استفاده میشود. اما این مکیدن خون جنبه دیگری نیز دارد: خونآشام با این عمل نه تنها دستور انجیل را زیر پا میگذارد (طبق کتاب مقدس قدیم، نوشیدن خون حرام است)، بلکه از سنن انجیلی برای خود استفاده میکند و به عنوان مثال با نوشیدن خون، تبدیل به یک «نامیرا» میشود و عمر جاودان پیدا میکند، چیزی که در انجیل برای مسیح در نظر گرفته شدهاست؛ بیدار شدن دوباره گوشت و زندگی جاودان. به این ترتیب، خونآشام به عنوان موجودی زاده شده در جهنم نمایش داده میشود و به این خاطر مخالفان او با حربههای خدایی به جنگ او میروند، مانند صلیب یا آب مقدس.
منبع:ویکیپدیاخون
در داستانهای زیادی خونآشامها مردم را به بردگی میگیرند و خود آنها را نیز به خونآشام تبدیل میکنند. رسم بر این است که برای دور کردن خونآشامها طلسمهای ویژهای استفاده شود. برای کشتن او یا باید سرش را از تن جدا کرد و یا تکه چوبی را به قلب او فروکرد. همچنین در گذشته مردم برای دور کردن خونآشامها از سیر استفاده میکردند و اعتقاد داشتند که خونآشامها از سیر بدشان میآید.
قصه خونآشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت. در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا میآمدند افسانههای هولناکی از موجودات خونآشام و خبیث شیطانی نقل میکردند. وحشت خونآشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.
بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، دکتر پولیدوری و بودلر قطعاتی دربارهٔ خونآشامها به رشتهٔ تحریر درآوردند. نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد. در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد. خونآشامها از باورهای فولکوریک اروپا به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شدهاند و امروزه کتابها و فیلمهای فراوانی با داستانهای متفاوت در مورد آنها ساخته میشود. مشهورترین شخصیت خونآشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر، نویسنده بریتانیایی، است. در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت. استوکر کنت قصه گوتیکی دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم میزیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزارهای ترسناک او معروف بود، نوشت. او خون دشمنان خود را مینوشید و آنها را به قتل میرساند. لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را میدهد. در افسانهها آمدهاست که خونآشامها دارای ۲ دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرومیکنند و آنها را میکشند. افسانهها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت میدهند. آنها میتوانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند.
آنها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند. افسانهها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن میگویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی میپردازند. آنها قدرت هیپنوتیزم دارند که به آنها امکان میدهد قربانیان خود را از مقاومت بازدارند و خاطرههای ترسناک را از ذهن بزدایند. صبح روز بعد از حملهٔ خونآشامها قربانی تنها خستگی غیرعادی احساس میکند که به گمان او نتیجهٔ کابوسی است که شب قبل دیدهاست. خونآشام زیر نور خورشید یا نابود شده یا ضعیف میشوند.
خونآشام البته همیشه موجودی خارج از اجتماع و در لـ*ـب مرز نیست، بلکه میتواند نقش پادشاهی را داشته باشد. ولتر از کلمه خونآشام، به عنوان صفتی برای خونآشامهای واقعی جامعه استفاده کرد- بدون دلیل نیست که خونآشامهای ادبیات، معمولاً از خانوادههای سلطنتی هستند.[نیازمند منبع]
یک عنصر جدانشدنی از خونآشام، خون است. خونآشام خون قربانیان خود را میمکد و با این روش تولید مثل میکند، نوعی پارادوکس تولد برای مرگ، که برای نمایش دادنش از نقش سنتی و سمبلیک خون به عنوان نیروی زندگی استفاده میشود. اما این مکیدن خون جنبه دیگری نیز دارد: خونآشام با این عمل نه تنها دستور انجیل را زیر پا میگذارد (طبق کتاب مقدس قدیم، نوشیدن خون حرام است)، بلکه از سنن انجیلی برای خود استفاده میکند و به عنوان مثال با نوشیدن خون، تبدیل به یک «نامیرا» میشود و عمر جاودان پیدا میکند، چیزی که در انجیل برای مسیح در نظر گرفته شدهاست؛ بیدار شدن دوباره گوشت و زندگی جاودان. به این ترتیب، خونآشام به عنوان موجودی زاده شده در جهنم نمایش داده میشود و به این خاطر مخالفان او با حربههای خدایی به جنگ او میروند، مانند صلیب یا آب مقدس.
منبع:ویکیپدیاخون
خونآشام ها چیستند؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com