شعر کودکانه ۱۳ بدر

~XFateMeHX~ · 18/2/22

زمزمه بهارو باز تو گوش گلدونا بخون
خورشید مو طلایی رو صدا بزن از آسمون
یادت باشه قشنگه تموم روزهای خدا
شکوفه های‌ تازه رو بریز تو آب چشمه ها
سبزه رو از سفره بگیر
ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم
سیزدهمین روز بهار
سیزده بدر سیزده بدر
کوه و کمر دشت و دمن
آرزوهاتو مو بـه مو بـه سبزه ها گره بزن
سبزه رو از سفره بگیر
ماهی رابا خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم
سیزدهمین روز بهار

~XFateMeHX~ · 18/2/22

سیزده نوروز
میریم بـه صحرا
اونجا می بینیم
گل های زیبا
رو سبزه ها می شینیم
طبیعت را می بینیم
از اون گل های زیبا
چندتا دونه می چینیم
بـه سبزه های مهربون
آرزوهامون را می گیم
چندتا گره بـه سبزه ها
با لـ*ـب خندون می زنیم
بیا کنار سبزه ها
باهم بخونیم این دعا:
خدا کنه سال جدید
برای او برای ما
باشه پر از عشق و امید
باشه پر از صلح و صفا

~XFateMeHX~ · 18/2/22

می‌رویم سیزده بدر
دسته بـه دسته
میبندیم بارو بنه
بسته بـه بسته
خیلی داره مزه
گره زدن بـه سبزه
خرم و خوش می دویم
روی چمن ها
پشت هم مثل دوی
آهوی صحرا
خیلی داره مزه
گره زدن بـه سبزه

~XFateMeHX~ · 18/2/22

عید آمد و به پایان رسید
سیزده بدر شروع شد
گرده زدم سبزه را
بهار بـه دیدن او
رفت و گرفت سبزه را
سبزه بـه دست بهار
با شوغ دیدار آب
در آب رود رها شد
سیزده تون بـه در شد

~XFateMeHX~ · 18/2/22

دوازده روز گذشته

توی فضا پیچیده

بوی خوش آش رشته

حالا دیگه نوبته

رفته به کوه و دشته

توی این روز زیبا

سنت داریم بچه ها

سبزه گره می زنیم

بعد از گره سبزه رو

به آب پاک می دهیم

خوراکی های خوشمزه

ترش و شیرین و بامزه

سنت بعدی اینه

خیلی به دل میشینه

حالا دیگه نوبته

کاهو سکنجبینه

یادت نره مهربون

طبیعت هست دوستمون

~XFateMeHX~ · 18/2/22

هر چی که هست زباله

مال سطل آشغاله

رو چمن ها میشینیم

دست همو می گیریم

چشمهامونو می بندیم

از ته دل می خندیم

با هم دعا می کنیم

خدا رو صدا می کنیم

تو دلمون چه ساده

آرزوها افتاده

دوستی و مهر و وفا

عشق و محبت صفا

سیزده بدر یه روزه

سیزدهم نوروزه

همگی میریم به صحرا

به کوه و دشت و دریا

تا سیزده رو در کنیم

یه سال رو از سر کنیم

~XFateMeHX~ · 18/2/22

نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد

به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد

از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد

رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد

عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد

دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد !

~XFateMeHX~ · 18/2/22

سیزده بدر ، سال دگر

هیچ کس نباشد در به در

از عشق و مهر و عاطفه

قلبی نباشد بی اثر

خاموش و سرد و ناامید

هرگز نباشد یک نفر

هرگز نیفتد یک درخت

از ضربه ی سرد تبر

~XFateMeHX~ · 18/2/22

چه قدر با سلیقه

چه قدر با علاقه

جوانه را برش زد

نشاند روی ساقه

برای برگ ها دوخت

لباس تور پشمی

و کوک زد بـه شاخه

شکوفه های‌ پشمی

لباس خواب گل را

ورق ورق اتو کرد

نشست بـه پشت میزش

و ریشه را رفو کرد

هزار طرح و الگو

نشسته در نگاهش

چه رونقی گرفته

دوباره کارگاهش

~XFateMeHX~ · 18/2/22

بر درخت توسکایی

چهچهه زیبای بلبل

ساعتی آنجا نشستم

شعرهایش را شمردم

از صدای گرم و شادش

لـ*ـذت بسیار بردم

شعرهایش جور و اجور

بیش تر از صد شماره بود

ان همه ی شعر و غزل را

از کجا بلبل بلد بود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین