نویسنده این موضوع
یک روز خواب دیدم
جنگل مرا صدا زد
تق تق به شیشه ها زد
همراه آن پرنده
رفتم میان جنگل
خورشید می درخشید
در آسمان جنگل
یک گوشه برکه ای بود
آبی و صاف و کوچک
پر بود آب برکه
از آسمان و پولک
یک دسته ماهی سرخ
آنجا در آب بودند
در آب صاف برکه
در پیچ و تاب بودند…
جنگل مرا صدا زد
تق تق به شیشه ها زد
همراه آن پرنده
رفتم میان جنگل
خورشید می درخشید
در آسمان جنگل
یک گوشه برکه ای بود
آبی و صاف و کوچک
پر بود آب برکه
از آسمان و پولک
یک دسته ماهی سرخ
آنجا در آب بودند
در آب صاف برکه
در پیچ و تاب بودند…
شعر کودکانه ۱۳ بدر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com