مشاعره با حرف ی

moh@mad · 29/4/22

Mahii گفت:
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

یک طایف

Mahii گفت:
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

یک سـ*ـینه پر از قصه هجر است ولیکن
از تنگی دل طاقت گفتار ندارم

Mahii · 29/4/22

moh@mad گفت:
یک طایف

یک سـ*ـینه پر از قصه هجر است ولیکن
از تنگی دل طاقت گفتار ندارم

یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره ی بیچارپان
قافله شد بی کسی ما ببین
ای کس ما بی کسب ما ببین

SelmA · 29/4/22

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

هورآم · 3/5/22

یاد تو زیباترین فانوس شب‌های من است...

moh@mad · 4/5/22

مش ملودی گفت:
یاد تو زیباترین فانوس شب‌های من است...

یا رب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه بجز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن تو ام مرا به من باز مده

هورآم · 5/5/22

moh@mad گفت:
یا رب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه بجز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن تو ام مرا به من باز مده

یارب هوای زیستن چنین سنگین چرا باید؟..

هورآم · 5/5/22

یا تنگ در اغوش بگیرم که بمیرم..

SelmA · 5/5/22

یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد

هورآم · 5/5/22

Ghoolagh گفت:
یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد

یکبار ،یکبار دگر صدایم زن دلتنگ توام دلتنگ توام صدایم زن...

SelmA · 5/5/22

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم از
سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی