خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
ظالمی را خفته دیدم نیم روز

گفتم این فتنه است خوابش برده به

وآنکه خوابش بهتر از بیداری است

آن چنان بد زندگانی مرده به

سعدی


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,659
امتیاز
223
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 16 ساعت 46 دقیقه
ظالمی را خفته دیدم نیم روز

گفتم این فتنه است خوابش برده به

وآنکه خوابش بهتر از بیداری است

آن چنان بد زندگانی مرده به

سعدی
ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می‌زهد
هست آن ظلمت به نزد عقل هشیاران صیام

«مولانا»


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می‌زهد
هست آن ظلمت به نزد عقل هشیاران صیام

«مولانا»
ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم

حیف باشد بر چنان رو دیده ناپاک، حیف


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,523
امتیاز واکنش
23,057
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 16 ساعت 10 دقیقه
ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم

حیف باشد بر چنان رو دیده ناپاک، حیف
ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط
در کشوری که یوسف ما را بها کنند
زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط
در کشوری که یوسف ما را بها کنند
زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند
ظن نیکو بر بر اخوان صفا

گرچه آید ظاهرا زیشان جفا

این خیال و وهم بد چون شد پدید

صد هزاران یار را از هم برید


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,523
امتیاز واکنش
23,057
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 16 ساعت 10 دقیقه
ظن نیکو بر بر اخوان صفا

گرچه آید ظاهرا زیشان جفا

این خیال و وهم بد چون شد پدید

صد هزاران یار را از هم برید



ظاهر ارایان ز چشم شور ایمن نیستند
نیست از خورشید پروایی گل بی رنگ را

سحر را تاثیر نبود در عصای موسوی
راستی در هم نوردد حیله و نیرنگ را


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
ظاهر ارایان ز چشم شور ایمن نیستند
نیست از خورشید پروایی گل بی رنگ را

سحر را تاثیر نبود در عصای موسوی
راستی در هم نوردد حیله و نیرنگ را
ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد

سعدی


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,523
امتیاز واکنش
23,057
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 16 ساعت 10 دقیقه
ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد

سعدی


ظاهرم قصر است اما در درون ویرانه ام
من صدای خسته پروانه ای بی خانه ام
عاشق صیادم و عمدا به دام افتاده ام
اه او پنداشت من دنبال اب و دانه م


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
ظاهرم قصر است اما در درون ویرانه ام
من صدای خسته پروانه ای بی خانه ام
عاشق صیادم و عمدا به دام افتاده ام
اه او پنداشت من دنبال اب و دانه م
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
کاندران سایه قرار دل شیدا باشد


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,523
امتیاز واکنش
23,057
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 16 ساعت 10 دقیقه
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
ظاهر آراسته‌ام در هو س وصل، ولی
من پریشان‌ترم از آنم که تو می‌پنداری
هرچه می‌خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی‌دارم اگر بگذاری
موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری


مشاعره با حرف ظ

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا