مشاعره با واژه‌ی انتخابی

Pashaa · 24/3/22

#‌خوش‌است درد که باشد امید درمانش.
دراز نیست بیابان که هست پایانش.
دیوانه لطفا!

Saba hosseinzadeh · 24/3/22

Pashaa گفت:
#‌خوش‌است درد که باشد امید درمانش.
دراز نیست بیابان که هست پایانش.
دیوانه لطفا!

عشقت مرا دیوانه کرده
فکرت مرا اشیانه کرده
ترس نبودنت مرا بیزار کرده
دوست دارم و این دوست داشتنت مرا بی خانه کرده

b_a244 · 27/3/22

Saba hosseinzadeh گفت:
عشقت مرا دیوانه کرده
فکرت مرا اشیانه کرده
ترس نبودنت مرا بیزار کرده
دوست دارم و این دوست داشتنت مرا بی خانه کرده

واژه

Saba hosseinzadeh · 27/3/22

b_a244 گفت:
واژه

وای ببخشید واژه یادم رفت :not_worthy:

اشیانه

moh@mad · 29/3/22

چون صبح بالی از نفس سرد می زنم

عمریست آشیانه عنقای من تهیست

نفس لطفا

b_a244 · 31/3/22

Saba hosseinzadeh گفت:
وای ببخشید واژه یادم رفت

اشیانه

خواهش میکنم

b_a244 · 31/3/22

moh@mad گفت:
چون صبح بالی از نفس سرد می زنم

عمریست آشیانه عنقای من تهیست

نفس لطفا

شب است و این نفس، دوباره ایست می کند

مرا نبودنش قفس، دچار نیست می کند

شب لطفا

moh@mad · 6/4/22

b_a244 گفت:
شب است و این نفس، دوباره ایست می کند

مرا نبودنش قفس، دچار نیست می کند

شب لطفا

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

ماه لطفا

b_a244 · 9/4/22

moh@mad گفت:
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

ماه لطفا

چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشب

ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟

جمال لطفا

moh@mad · 9/4/22

b_a244 گفت:
چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشب

ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟

جمال لطفا

همه کس را تن و انـ*ـدام و جمال است و جوانی

وین همه لطف ندارد تو مگر سرو روانی

معشوق لطفا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی