مشاعره با کلمه‌ی درد

*NiLOOFaR* · 19/5/23

از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم

او می‌رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم

moh@mad · 20/5/23

Niloofar.r گفت:
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم

او می‌رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم

درد مندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است

ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم
هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است

YeGaNeH · 22/7/23

دردم دهی به فصلی درمان کنی به وصلی
ماندم که بر چه اصلی درد و دوایم از توست

- حسین منزوی

moh@mad · 25/7/23

YeGaNeH گفت:
دردم دهی به فصلی درمان کنی به وصلی
ماندم که بر چه اصلی درد و دوایم از توست

- حسین منزوی

درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم

قیصر این پور

*NiLOOFaR* · 4/9/23

درد است که دردت را نادیده بگیرند -آقامیری

moh@mad · 5/9/23

*NiLOOFaR* گفت:
درد است که دردت را نادیده بگیرند -آقامیری

درمان نخواستم ز تو من درد خواستم
یک درد ماندگار بلایت به جان من

می‌سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من

Delvin22 · 12/9/23

moh@mad گفت:
درمان نخواستم ز تو من درد خواستم
یک درد ماندگار بلایت به جان من

می‌سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من

دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن در آورم

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته‌ی سخن درآورم

نعره نیستند

moh@mad · 14/9/23

Delvin22 گفت:
دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن در آورم

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته‌ی سخن درآورم

نعره نیستند

درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما

سـ*ـینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما

-FãTéMęH- · 23/9/23

درد دردی به من رها کردند
درد دل را به درد بنشانم
درد بهتر که درد برجانم

moh@mad · 23/9/23

~ f@tii ~ گفت:
درد دردی به من رها کردند
درد دل را به درد بنشانم
درد بهتر که درد برجانم

در دل کردن برای چشم ظاهربین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی