خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZahraKmi

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/20
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
986
امتیاز
203
زمان حضور
13 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم

نام رمان: ویکتور
نام نویسنده: زهرا کرماجانی کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه، جنایی_مافیایی
ناظر: ^~SARA~^

خلاصه: پشت سرم را که می‌نگرم، در نقطه ای دور، خانواده‌ای را می‌بینم که بایستی برای هرکسی پناه باشند؛ اما برای من، تنها یک دروغ تمسخر‌آمیز است. دوز و کلک‌هایی هستند که مرا به سمت مسیری متمایل کرده‌اند که خون‌ با غلظت هر چه تمام، هر ثانیه راهی که طی کرده‌ام را نقاشی می‌کند. با اقتدار ایستاده‌ام و اطرافم را کوه‌های اسکناس و طلا قلاب کرده‌اند و قلب سیاه شده‌ام، یادآوری می‌کند چه کسی هستم که برای رسیدن به این جایگاه همه چیزم را فدا کرده‌ام؛ منتها، او می تواند راه ورود به قلب خاموش و گناهکارم را پیدا کند، هرچقدر که ممنوعه و خطرناک باشد!


نقد و بررسی رمان ویکتور | ZahraKmi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، MĀŘÝM، S.salehi و 3 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
656
امتیاز واکنش
13,207
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 22 ساعت 6 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان ویکتور
باید اعتراف کنم که با دید منتقدانه و ذره‌بین هم، رمان ویکتور در این پارت‌های ابتدایی خطا یا ایراد واضحی نداشت. حداقل با چشم غیرمسلح!
زمان بندی، توصیف احساسات، صحنه‌‌ها و اتفاقات مناسب و به جا بودند. و بیان اول شخص و افعال مضارع هم، مناسب و بدون تپق بود و تسلط روی افعال به خوبی دیده می‌شد.
روند پیشروی رمان کمی کند بود و صحنه‌ها طولانی بودند.
فضای رمان کمی تیره و بی‌رنگ است که مناسب ژانر جنایی_مافیایی‌ست. اما با ژانر عاشقانه همخوانی ندارد. صد در صد که عاشقانه، در ادامه رمان پدیدار می‌شود اما وقتی قصد دارید رمانی با محتوای عاشقانه بنویسید، احساسات و رنگ‌ها مهم می‌شوند. هرچند کمرنگ.
با وجود توصیفات قوی، این ایراد به جاست که توصیفات درباره ظاهر افراد و مکان‌ها کمی ضعیف بود.
ظاهر مرد ناشناس خوب توصیف شده بود اما ظاهر پروا و مادرش یا سایر شخصیت‌ها نامشخص است.
مکانی مانند خانه شخصیت اصلی که محل وقوع اتفاق است، به توصیفات بیشتری نیاز داشت.
ایده رمان، به طور واضح مشخص نیست که بگوییم کلیشه است یا نه، تا اینجای رمان که سطح ایده متوسط است. دختری که دونفر از اعصای خانواده‌اش پلیس هستند کلیشه‌ای، و مرد ناشناس جدید است. البته اگر بحث کینه و انتقام در میان نباشد!
شغل پروا هم جدید و خلاقانه است (با توجه به ژانر و اتفاقات) اما بهتر است نتیجه معماهای داستان، به سمت کلیشه‌های تکراری نرود و اگر به آن‌ها مربوط می‌شود، تنوعات و فضاسازی‌های جدید انجام گیرد.
شخصیت‌سازی نسبتا موفق بود اما نقاط ضعفی هم داشت.
شخصیت مرد مرموز، مثل فیلم‌ها بی‌رحم، ناشناخته و عجیب و پرسش‌انگیز به نظر می‌رسید و نکته خاصی در شخصیتش دیده نمی‌شد! مرد مرموزی بود مثل سایر مردهای مرموز که آخر سر معلوم می‌شود که بود!
شخصیت پروا هم به جز اینکه دختری ماجراجو و در عین حال محتاط نمود می‌کرد، جلوه خاص دیگری نداشت.
سایر شخصیت‌ها هم ویژگی منحصر به فرد خاصی نداشتند.
ویژگی، به شخصیت هویت می‌دهد و تداعی آن را در دهن مخاطب راحت می‌کند. هرچه شخصیت منحصر به فردتر باشد، رمان جذاب‌تر می‌شود.
شما با توجه به توصیفات قوی‌تان، توانایی شخصیت‌پردازی قوی‌تر را دارا هستید و این به شما پیشنهاد می‌شود که روی شناخت انسان‌ها و الهام گرفتن از شخصیت‌های مختلف کار کنید.
کلام آخر اینکه، طوری بنویسید که عشق کنید! رمان ویکتور با تعادل بیشتر در روند زمانی داستان، شخصیت‌پردازی و پاشیدن کمی رنگ به فضاسازی، رمان خوبی خواهد شد و اگر همچنان از کلیشه به دور بماند که چه بهتر.
موفق و پیروز باشید، قلمتان ماندگار.
با سپاس از انتقادپذیری شما
آفسا، تیم نقد انجمن رمان ۹۸


نقد و بررسی رمان ویکتور | ZahraKmi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، S.salehi، Z.A.H.Ř.Ą༻ و یک کاربر دیگر

دونه انار

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/8/20
ارسال ها
339
امتیاز واکنش
8,936
امتیاز
313
سن
18
زمان حضور
93 روز 8 ساعت 32 دقیقه
با نام و یاد خدا
نقد رمان ویکتور
می‌توان
از جذابیت رمان ویکتور شروع کرد که قابل انکار نبود و یکی از نقات قوت این رمان محسوب می‌شد، به شخصه تا اخرین پارت اپلود شده از رمان کنجکاو ادامه‌ی رمان بودم و مدام در حال چینیش سناریو‌های مختلف بودم. یکی دیگر از مزایای این جذابیت را می‌توان این چنین بیان کرد، حدود بیست پارت از رمان حول محور یک صحنه از رمان می‌چرخید.( صحنه‌ی ورود آن فرد مخوف زخمی و...) ولی گیرایی ایده به قدری بود که خواننده از طولانی بودن این صحنه احساس خستگی نمی‌کرد، بلکه با هیجان بیشتری به خواندن ادامه می‌داد.
هر رمان دارای چهارچوبی‌ است که از چهار گوشه‌ی اصلی تشکیل می‌شود. این چهار گوشه را می‌توان چهار عنصر اصلی نویسندگی قرار داد، که عبارتند از " 1_فضاسازی و حس‌آمیزی، 2_ ایده و کلیشه‌های آن، 3_ پی‌رنگ و شخصیت و مورد آخر قلم نویسنده است!
(هرچند عناصر نویسندگی بیشتر از چهار عنصر مهم است!) حال هر کدام از اینها را جدا گانه در مورد رمان ویکتور بررسی می‌کنیم.
ابتدا به سراغ یکی از این عناصر می‌رویم که دو قلو هستند و بهم متصل در واقع یک جور مکمل یک دیگر هستند! اگر برایتان سوال است که در مورد کدام دوقلوهای افسانه‌ای می‌گویم باید شما را با " فضاسازی و حس‌آمیزی" آشنا کنم.
این دو عبارت مفهومی کاملا متفات دارند ولی هم دیگر را کامل می‌کنند، برای همین تصمیم بر این گرفتم تا آن‌ها را باهم و در کنار هم بسنجیم.
فضاسازی مفهومی این چنین دارد:
مقدمه چینی برای بیان احساسات، بیان فضای رمان، بیان مکان رمان و تمامیه هر آنچه مربوط به پس زمینه‌ی رمان می‌شود! در ادامه بیشتر به این مفهموم پی می‌بریم و توضیحات بیشتری درباره‌ی آن می‌دهیم. فضاسازی رمان در حد متوسط و معقول بود، ولی نویسنده خیلی بهتر از این‌ها هم می‌توانست این قسمت از چهارچوب رمان را بهم وصله و جور کند، به چه صورت؟ فضاسازی عنصری است که قوه‌ی تخیل خواننده را درگیر می‌کند. پس نویسنده باید قوه‌ی تخیل خود را دخیل کند و خود را به جای شخصیت بگذارد، و هر آنچه که شخصیت با استفاده از حواس پنجگانه: لامسه، بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی، به انها دسترسی دارد در رمان بیان کند.
قاب(چهارچوب) رمان زیباییش را مدیودن حس‌آمیزیست...
حس‌آمیزی مانند نور برای گل، معشوق برای عاشق و احساس برای خواننده‌ی رمان است!
تا به حال به این دقت کرده‌اید که فضای احساساتیه یک رمان پر از مصاص(احساس) است. آمیـ*ـزش احساسات در رمان باعث گریه، لبخند و... در رمان می‌شود. حس‌آمیزی را در یک جمله می‌توان این چنین نشان داد.
" انتقال احساسات افراد در رمان باتوجه به شخصیت انها به خواننده با استفاده از هر آکون تزئینی موجود در ادبیات"
حس‌آمیزی رمان ویکتور به دلیل نثر کتابی ان کمی خشک بود، هرچند جذابیت موضوع رمان باعث پوشش این موضوع شده بود و زیاد به چشم نمی‌آمد،ولی قابل انکار هم نبود. نویسنده با تغییر نثر خود می‌تواند حس‌آمیزی را افزایش دهد و برای این کار باید رمان را ویرایش و ان را از نثر کتابی به ادبی تغییر بدهد. تفاووت این دو نثر چیست؟ نثر کتابی کاملا خشک بیان شده و از آکون‌های تزئینی مانند آرایه‌های ادبی، مجاز و استعاره کمتر استفاده شده به اصطلاح مناسب کارها‌ی ادرایست.(البته این موضوع با در نظر گرفتن قلم نویسنده سنجیده می‌شود، افرادی هم هستند که به عالی‌ترین شکل ممکن نثر کتابی را می‌نگارند.) ولی نثر ادبی به اصطلاح پر است از بازی با کلمات آرایه‌های ادبی و سرشار است از توصیف...
در نتیجه نثر ادبی، احساسی‌تر از نثر کتابی است و مانند آن خشک نیست و می‌تواند مشکل حس‌آمیزی و همچنین خشکی قلم نویسنده را برطرف کند.
قطعا
در پشت هر رمان و داستان، جرقه‌ای وجود داشته که ذهن نویسنده را درگیر کرده. ایده‌ی اولیه همان جرقه‌ است که پس از تکمیل و گسترش آن تبدیل به ایده‌ی اصلی رمان می‌شود. در مورد ایده‌ی این رمان نمی‌توان زیاد نظر داد، زیرا پست‌هایی که بارگذاری شده بود فقط چشمه خیلی خیلی کوچکی از ایده‌ی رمان را نشان داده بود. ایده‌ی رمان هرچند همین چشمه‌ی کوچکش جذاب بود و گیرا، ولی خالی از کلیشه نبود!
برای مثال ورود فردی ناشناس با آن شرایط به خانه‌ی یک دختر و...
هرچند من در عجبم شخصیت اصلی رمان، خبرنگار بود قطعا راه‌های ارتباطی دیگری نیز داشت و می‌تونست خیلی راحت‌تر از این‌ها، افراد را از حضور فردی ناشناس مطلع کند و...(خبرنگار بودن شغلی پر دردسر است و همچنین خبرنگارها دارای مصونیت امنیتی و جنگی هستند!)
نویسنده با کمی تحقیق در باره‌ی این شغل می‌تواند اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کند.
هر انسان‌، دارای خصوصیت اخلاقی‌هایست که به اصطلاح شخصیت ‌ان را تشکیل می‌دهند. و زمای که یک نویسنده بخواهد، خواننده با رمانش زندگی کند و یا بهتر است این چنین بیان کنم، یک نویسنده بخواهد به طوری رمان بنویسد که خواننده قادر باشد خود را به جای شخصیت بگذارد، باید شخصیت را زنده کند. برای این کار نیاز است که شخصیت رمان را در اولین قدم بسازد و در قدم دوم آن را به خوبی بشناسد و بداند که اگر شخصیت در چنین شرایطی باشد چه تصمیمی می‌گیرد و...
قدم سوم این چنین است که نویسنده باید شخصیت را در رمان شرح دهد و...
در مورد شخصیت پردازی و شخصیت سازی رمان ویکتور نیز نمی‌توان نقدی آنچنانی کرد، زیرا همان طور که در بالا تر هم گفتم ما فقط چشمه‌ی کوچکی از رمان را دیدیم، با این حال می‌توان توصیه‌هایی در این مورد به نویسنده کرد.
تحقیقات چند ساله‌ی اخیر درباره‌ی تیپ شخصیت‌ها چنین نشان داده است که همه‌ی افراد دنیا به چند دسته تیپ شخصیتی تقسیم می‌شوند و شخصیت‌هایی مثل هم، ترس‌هایی شبیه بهم و علایقی مانند هم دارند! پس نویسنده می‌تواند با توجه به افراد اطراف خودش شخصیت‌ها را در نظر گرفته و شبیه سازی کرده و در رمان برای ساخت شخصیت‌های اشخاص در رمان از آنها کمک بگیرد.
می‌توانم بگویم رمان ویکتور می‌تواند خیلی بهتر از این‌ها هم پیش برود. فقط نیاز است نویسنده در مورد بخش‌هایی از رمان
با کمک ناظر خود اطلاعاتی صحیح و... را به دست آورد و با قدرت تر به راه خود ادامه دهد و نوشتن و ساخت داستان‌های جدید را فراموش نکند...
با سپاس از نقد پذیری شما
تیم نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان ویکتور | ZahraKmi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: ZaHRa، MĀŘÝM، S.salehi و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا