خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

N*M*M

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
1/5/21
ارسال ها
78
امتیاز واکنش
948
امتیاز
163
سن
19
زمان حضور
15 روز 9 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: بازماندگان لاماستو
نام نویسنده: نرگس ملک پور _ محدثه ملک پور
نام ناظر: ^~SARA~^
ژانر: فانتزی_ عاشقانه
خلاصه:
کیهان در آسودگی غلط انداز به سر می برد. پوششی پس از چند سال پرده می گشاید و راز هایی را نمایان می کند که جلوه ی فرا طبیعی دارد. او در کالبد خون پرسه میزند و انسان بودنش نشان از فتور است، ولی او ضعیف نیست!
حوادثی رخ می دهد که رنگ خاموشی را از چهره هایی بر میدارد که روزی نقششان را غبار آلود میدید؛ منتها یکی از آنها جام تعشق است و دیگری از ساتکین رمیدگی...


نقد و بررسی رمان بازماندگان لاماستو | N*M*Mو Malekpourکاربران انجمن۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، سیده کوثر موسوی، M O B I N A و 5 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,227
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
به نام خدا
نقد رمان بازماندگان لاماستو
خوشبختانه رمان نقاط قوت زیادی داشت به حدی که در ابتدا دلم نیامد با نقطه ضعف‌ها شروع کنم؛ توصیفات خوب بودند و موضوع کلیشه‌ای نبود.
به نظر می‌آمد که نویسندگان اطلاعات کافی و خوبی در زمینه موضوعی که شروع به نوشتن کرده‌اند دارند و این مسئله واقعاً خوب است؛ خصوصاً در بحث زمینه ملکه خون و «عید پوریم» که مسئله‌ای تاریخی و مورد بحث است.
نقطه ضعفی که از ارزش نثر این رمان می‌کاهد، عدم ثبات نثر است. گاهی عامیانه است، گاهی ادبی و گاهی کتابی! گرچه از ادبیات عامیانه کمتر استفاده شده اما بین ادبی و کتابی (رسمی و رسمی با استفاده از آرایه و ادبیات) مدام در تغییر است و این تغییر به صورت ناگهانی ایجاد می‌شود و از زیباییِ نثر کم می‌کند.
شخصیت پردازی نسبتاً خوب بود؛ اما شخصیت استر به توصیفات بیشتری نیاز داشت و از جهاتی، کمی کلیشه‌ای بود. منظورم این است که خب شخصیت‌های رمان‌های فانتزی، ترسناک معمولاً این چنین هستند. عجیب غریب و کمی منفور و دوست نداشتنی!
جالب‌تر می‌شود اگر چند ویژگی به خصوص به شخصیت اصلی اضافه شود. شخصیت مادربزرگ هم گنگ بود و ویژگی خاصی نداشت.
درست است که اکثر مادربزرگ‌ها مهربان و دوست داشتنی هستند اما هر فردی ویژگی‌های به خصوصی دارد! بعضی مادربزرگ‌ها وسواسی هستند و برخی نگران و برخی کمی غرغرو! این ریزجزئیات در مورد کاراکتر پردازی (از جمله کاراکترهایی مثل پیتر و جولیا و بقیه) به بهتر شدن رمان کمک می‌کند.
کماکان که نظر برخی منتقدین این است که کاراکترها باید از لحاظ ظاهری کاملاً توصیف شوند اما از نظر من توصیفات ظاهری در حد مختصر کفایت می‌کند اگرچه درباره این رمان، کمی پرداختنِ بیشتر به ظاهر افراد بد نیست.
درباره توصیفات داستان؛ ژانر فانتزی اصولاً موضوعیست که به توصیفات دقیق و نقطه‌ای نیاز دارد. چون این رمان است؛ فیلم سینمایی نیست که مخاطب بتواند همه امور را ببیند و تجسم کند. کسی که تخیلش قوی باشد می‌تواند به راحتی تصور کند که کوچه پشتی کناری کلیسا ممکن است چگونه باشد یا کلاً، محیطی که کاراکتر در آن حرکت می‌کند را پیش بینی می‌کند. اما رمان نباید به گونه‌ای باشد که بعضی مخاطبان برای تجسم صحنه‌های آن، مغزشان نیازمند رادیاتور خنک‌کننده شود!
گرچه در بعضی نقاط، توصیفات کمی بیش از حد می‌شدند اما باید تلاش کرد این شرح توصیفات مختصر مفید باشد. یعنی از توصیفاتی که ضرورتی ندارد چشم‌پوشی کنید تا بتوانید به توصیفاتی که مهم‌تر هستند بپردازید. این به خلاقیت و تصمیم خودتان بستگی دارد.
ایده‌پردازی داستان هم نسبتاً خوب بود؛ در ابتدا به نظر می‌آمد که داستان خوناشامی یا جادوگری باشد مثل بسیاری از رمان‌های فانتزی دیگر؛ ولی ظاهراً داستان متفاوت‌تر از این حرف‌هاست و این نسبتاً خوب است. به شرطی که در ادامه هم تسلیم نشوید و به غیرمنتظره بودن ادامه دهید.
نکته دگیری که باید بیان شود، اتفاقات عجیب موجود در داستان است؛ دو اتفاق بسیار مهم مشاهده می‌کنیم. یک اتفاقی که در گورستان رخ داد و دوم اتفاقی که در کلیسا افتاد و هر دو کمی گنگ بودند و نیاز به توضیحات بیشتر داشتند. منظور از توضیحات لو دادن ماجرای اصلی نیست منظور این است که توصیفات کافی نبود.
تناسب بین دیالوگ و مونولوگ کافی نبود رمان بیشتر توصیفاتی یک طرفه از راویِ داستان (شخصیت اصلی) بود. گاهی نیاز است در بیان دیالوگ، دیدگاه‌های مختلف بیان شود اما اکثر دیالوگ‌ها از طرف دیگر کاراکترها توسط شخصیت اصلی مورد انتقاد بودند و فرصتی به کارکتری دیگر برای حضور داده نمی‌شد به جز پیتر آن هم به میزان خیلی کم!
توصیف محیط و مکان‌ها ضعیف بود درصورتی که در ژانر فانتزی به این توصیفات چه در قالب مونولوگ چه در قالب دیالوگ نیازداریم. به عنوان مثال:
«پیتر من را راهنمایی کرد: از اون طرف ساختمون که بپیچی به چپ و سالن سفیدرنگ رو طی کنی، پله‌های اضطراری فلزی رو می‌بینی» یا «به سمت راه‌پله ای که کنار اتاقم بود قدم برداشتم و نگاهی به اتاق خاکستری رنگم که چند تکه وسیله بیشتر نداشت انداختم؛ راهم را ادامه دادم و پا روی پله‌های چوبی قدیمی گذاشتم.»
مونولوگ‌ها کمی خشک بودند؛ چندین خط پشت سرهم توصیفِ وقایع کمی خسته کننده است!
مونولوگ ترکیبی از بیانِ احساسات، بیان اتفاقات، توصیف شرایط و ویژگی‌ها، و بیان لحن گفتار (قبل یا بعد از دیالوگ) می‌باشد و بهتر است نسبت هر کدام از این فاکتورها در نثر رمان حفظ شود. برای مثال وقتی چند سطر احساسات شخصیت را شرح می‌دهید؛ یک سطر از شرایط توصیف کنید. مثال:
«از این احساساتِ عجیب، حس عجیب بودن و تحقیرها و توهین‌ها خسته شده بودم! دلم می‌خواست هر طور شده انتقام سختی بگیرم. چرا نباید مادرم مثل دیگر مادرها می‌بود و از من مراقبت می‌کرد؟
اخم‌هایم را درهم کشیدم و به سختی نفسم را از ناراحتی بیرون دادم؛ دستانم را مشت کردم. من باید روزی از این دنیا انتقام سختی می‌گرفتم!»
این تنها یک مثال بود و این به خلاقیت و ذهن خودتان بستگی دارد؛ طوری بنویسید که وقتی خودتان را جای مخاطب می‌گذارید بتوانید به راحتی با شخصیت ارتباط برقرار کنید و به اصطلاح، «وارد کتاب» شوید!

در کل اثر متوسط رو به خوبی بود که با توصیفاتی بیشتر و مطالعه آثار در این ژانر می‌توانید اثر خوبی را به اتمام برسانید. با تلاش بیشتر ان‌شالله موفق و پیروز باشید.

با سپاس از انتقادپذیری شما،
آفسا تیم نقد انجمن رمان98


نقد و بررسی رمان بازماندگان لاماستو | N*M*Mو Malekpourکاربران انجمن۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM، سیده کوثر موسوی، M O B I N A و 5 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,273
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 9 ساعت 35 دقیقه

به نام حضرت دوست

"نقد و بررسی رمان بازماندگان لاماستو"

خوب بودن رمان و نویسنده یک بحث و خوب بودن نقد هم یک بحث است. چرا که به گفته‌ی دانیل استیل یک نقد بد، مانند این است که کیکی با بهترین تزیینات بپزی و کسی روی آن بنشیند. خب در این نقد، من خیلی سعی کردم نقاط قوت و ضعف را در ترازو ثابت نگه دارم‌ و به همین دلیل احساس می‌کنم نویسنده تازه کار است ولی رمان‌ها‌ و داستان های متفاوتی خوانده است‌. چرا که در بحث اصلی رمان، یعنی شخصیت پردازی، نویسنده تمام حواسش را معطوف به شخصیت اصلی یعنی استر کرده است‌ و می‌توان گفت نسبتا شخصیت پردازی معنوی و باطنی خوبی انجام داده است. هر چند اگر کمی بیشتر به علایق و سلایق و طرز تفکر استر بپردازد، می‌تواند کارش را تکمیل‌تر و بهتر کند. خوب است که نویسنده هدف شخصیتش را می‌داند و او را می‌شناسد ولی رمان تنها با یک شخصیت جلو نمی‌رود! چون داستان کسل کننده می شود. شخصیت های دیگر به جز استر شدیدا خاکستری بودند. جز مبحث توصیفات که کمی بعد به آن خواهم پرداخت، من هیچ نظری راجع به شخصیت مادر بزرگ و حتی پیتر ندارم. نکته مهم این است که نام رمان نامی جمعی است و بازماندگان احتمالا حکایت از یک گروه دارد، اما از آنجا که رمان در ابتدای کار است، باید بگویم اگر در ادامه نویسنده شخصیت های اصلی دیگر را به خوبی و کیفیت شخصیت استر وارد کند، می‌تواند رمان خوبی را به پایان برساند. تا این‌جای داستان، رمان شخصیت های کمی دارد و به احتمال زیاد، همین موضوع دلیل انتخاب راوی اول شخص بوده. تاکنون که انتخاب نویسنده خوب و درست بوده ولی باید دید تا انتها هم همینطور است یا خیر، چون با توجه به ژانر‌ها به نظرم راوی سوم شخص هم مناسب است. با این حال نقطه قوت رمان در ایده و دوری از کلیشه‌ها بود. اگر کلیشه‌ی دختر یتیم را نادیده بگیریم، می‌توانم بگویم اگر نویسنده دیگر طرف کلیشه ها نرود می‌تواند به خوبی روی ایده‌‌ای که هنوز کامل بازگو نشده است، مانور دهد. راجع به توصیفات رمان نمی‌توانم بگویم انجام نشده بود ولی باید بگویم کافی نبود. من از شخصیت استر که بار اصلی داستان را به دوش می‌کشد فقط چشمان درشت و موهای خرمایی رنگش را می‌دانم. رمان شما تا این‌جا دور از شخصیت های متفرقه بود بنابراین باید خیلی بیشتر استر را توصیف کنید. جدا از استر از ادوارد و پیتر هیچ چیزی نمی‌دانم و از مادربزرگ هم فقط موی سپیدش را به یاد دارم که این هم ویژگی‌ای نیست که شخصیت را در ذهن ماندگار کند. همانطور که گفتم نویسنده می‌داند توصیفات چیست اما کم تجربه است. به طور مثال نویسنده (فقط در مورد استر) ذکر می‌کند که چی پوشیده ولی آنقدری نیست که منِ خواننده، آن را تصور کنم. یا در مورد توصیفات مکان، من می‌توانم شهرشان را تا حدودی تصور کنم ولی در مورد مدرسه، خانه (جز مبل ها و اتاق که قید شد) و محل مهمانی هیچ نظری ندارم. با این حال نویسنده در توصیف احساسات خیلی بهتر عمل کرده. طوری که من می‌توانم حس شخصیت را درک کنم و با آن همزاد پنداری کنم. اما عواطف فقط معطوف به مونولوگ نیست و مربوط به گفتگو‌ها و دیالوگ هم می‌شود. فراموش نکنید که هنگام صحبت کردن لحن و حالت گوینده و حس خواننده را قید کنید. باز هم با این حال نویسنده قید کردن سن و دین را برخلاف اکثر نویسنده های نوپا قراموش نکرده و این نقطه قوتی برای اوست. بحث بعدی که من را آزار می‌داد پیچیدگی شدید داستان بود. چرا؟ چون در اکثر اوقات و در سراسر رمان تاکنون نویسنده پرش های مکانی را ذکر نکرده و یکهو از خونه به مراسم از قبرستان به خانه و... می پرید. این یعنی سیر شدیدا تند شده و داستان از دست من در رفته. حالا که بحث سیر شد، باید یگویم اگر نویسنده هر چه زودتر ایده اصلی و سر نخ‌ها را نشان دهد و از پرش های یهویی جلوگیری کند سیر خوبی دارد. منتها باید سعی کند اتفاقات جدیدتر و غیر قابل پیش بینی‌تری در روزمرگی‌ها قرار دهد. الان من در صفحه سوم داستان هستم و هنوز هیچ نظری راجع به ایده اصلی داستان ندارم و این موضوع گویای این است که حجم موضوعات مجهول خیلی بیشتر از حجم موضوعات معلول است به خصوص این‌که رمان ژانر معمایی را ندارد! به طور مثال قصیه لارا چیست؟ قضیه بیرون کردن استر از کلیسا؟ دوستی پیتر و استر؟ قبرستان و مرگ دوست استر؟
این پیچیدگی‌ها برای خواننده‌ای که ژانر معمایی را نمی‌پسندد و به امید خواندن یک فانتزی ساده به سراغ رمان آمده، بد است. پس چون شما استعداد معمایی نویسی دارید، یا باید ژانر معمایی را اضافه کنید یا باید مجهولات را کم کنید. همچنین به پیشنهاد من شما می‌توانید ژانر ترسناک را هم با کمی ویرایش اضافه کنید. چرا که صحنه پردازی نسبتا خوب و قوه تخیل قوی شما به قلمتان جذابیت بخشیده. در مورد بقیه ژانرها باید بگویم تا حدودی حضور ژانر فانتزی حس می‌شود اما هنوز خبری از ژانر اول شما که عاشقانه است، نشده! پس چون تا حالا ژانر عاشقانه به کارتان نیامده یا آن را حذف کنید یا اگر می‌دانید در آینده نیازتان میشود از الویت اول خارجش کنید. در مورد باورپذیری هم با توجه به ژانر فانتزی و لوکیشن خارجی داستان خوب عمل کرده‌اید. منتها کمی روحیه، استعداد و قدرت بدنی استر در دعواها و ورزش‌ها غیر قابل درک است که بهتر است این مورد را هم رفع ابهام کنید. به طور کلی رمان با توجه به سیر خوبش، توازن را در مونولوگ و دیالوگ هم رعایت کرده اما بهتر است هر دو را باهم ترکیب کنید. یعنی به جای این‌که یک صفحه پشت هم دیالوگ یا مونولوگ بنویسید، بعد هر ده خط مونولوگ حداقل چند جمله دیالوگ بنویسید. همچنین می‌توانید جملاتی ماندگار و ارزشمند به دیالوگ‌های عامیانه‌ و مونولوگ‌های ادبی رمانتان اضافه کنید و نثر داستان را جذاب کنید. ضمنا نویسنده عزیز، سعی کنید لحن داستان را یکسان نگه دارید و بین جملات غیر ساده، از کلمات روزمره استفاده نکنید. همانطور که قبل‌تر هم گفتم اسم داستان با ترکیب بازماندگان لاماستو، نشان از جمعی دارد که هنوز ناشناخته است و اگر در ادامه دلیل اسم انتخاب مشخص شود، می‌توان گفت اسمی جدید و دور از کلیشه است. بحث دیگری نمی‌ماند و صرفا جهت پیشنهاد و رفع ایرادات جزئی می‌توانم بگویم بهتر است نویسنده در اطلاعات دادن عجله نکند و خواننده را کنجکاو کند. همچنین نویسنده عزیز سعی کنید کمی بار معما را از مقدمه بردارید که با خلاصه متمایز شود. چرا که اصولا مقدمه متنی احساسی برای آماده کردن خواننده به ورود داستان است هر چند مقدمه کاملا سلیقه‌ای است. جز این موارد در شناسنامه، می‌توان گفت مقدمه و شروع خوبی داشتید. همچنین برای داشتن متنی روان که چشم خواننده را اذیت نکند، اعداد را به حروف بنویسید و شکسته نویسی هم نکنید. چرا که این‌کار باعث می‌شود کارتان طبق اصول رمان نویسی جلو برود. امیدوارم با رفع ایرادات و استفاده از پیشنهادات، در ارتقای رمان خود کوشا باشید دوست عزیز.

پایان:گل:
(نقد تا انتهای پست ۲۷ انجام شده است)
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸
۱۴۰۰/۰۶/22
حنانه سادات میرباقری
نرگس ملک پور، محدثه ملک پور


نقد و بررسی رمان بازماندگان لاماستو | N*M*Mو Malekpourکاربران انجمن۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، سیده کوثر موسوی، Malekpour و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا