خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
آشپزی:
سنت‌های مختلف در هنر آشپزی افغانستانی بخشی جدایی‌ناپذیر از رسم ریشه‌دار مهمان‌نوازی افغان‌ها را تشکیل می‌دهند. غذا ابزاری است برای نشان‌دادن خصلت‌های معنوی و شیوهٔ زندگی مردم و رسم آبروداری، همسایه‌داری و ازخودگذشتگی. همهٔ رویدادهای خوش زندگی، و همچنین تغییرات فصل‌ها، همگی در بزم‌های فامیلی جشن گرفته می‌شوند.[۷۶] ویژگی‌های آشپزی هر منطقه بازتاب‌کنندهٔ تنوع جغرافیایی و قومی افغانستان است و در مجموع با آشپزی آسیای مرکزی، ایران، و پاکستان اشتراکات فراوانی دارد. ترکیب گروه‌های غذایی گوناگون غلات، حبوبات، سبزی‌ها و پروتئین‌های گیاهی و حیوانی در همه غذاها دیده می‌شود. نان در شکل‌ها و اندازه‌های مختلف از آرد گندم، جو یا ذرت (جواری) طبخ می‌شود و انواع مختلفی دارد که بر اساس آداب اقوام مختلف متفاوت است و هریک به تناسب و فراخور اقلیم مردم منطقه طبخ می‌شود. انواع نان در افغانستان عبارتند از: نان خاصه، نان چپاتی، نان رُت، نان روغنی، نان لواشه، نان اُزبکی، نان تاوگی، نان پرکی و غیره. نان معمولاً بر دیوارهٔ تنور گِلی طبخ می‌شود.

انواع غذاهای افغانستانی:
انواع پلو و چلو:
قابُلی پَلَو: یک از انواع پلو مشهور در افغانستان است و تقریباً اکثر کشورهای همسایه با نام آن آشنا هستند. از برنج باریک، گوشت یخنی گوسفند، زردک (هویچ)، کشمش، و خلال پسته تهیه می‌گردد.
کِچِری قُروت: یکی از غذاهای مشهور افغانستانی است که اکثراً در زمستان پخته می‌شود. روز اول زمستان مردم صندلی (کُرسی) یا بخاری می‌گذارند و کچری قروت می‌پزند. در پُخت کچری قروت از برنج لک، قُروت (کشک) و کوفته استفاده می‌شود.
انواع خورِش: خورش‌ها معمولاً ترکیبی از گوشت، سبزیجات خشک یا تازه و حبوباتی چون نخود و لوبیا هستند و قورمه (برگرفته از واژهٔ تُرکی قاوورماق) نامیده می‌شوند و معمولاً با نان یا پلو سِرو می‌شوند. در برخی از چای‌خانه‌ها، نوعی خورش گوشت به نام چاینکی متداول است که در چاینک (قوری) و بر روی زغال طبخ می‌شود. انواع دیگر خورش‌ها:

قورمه سبزی که از گوشت قرمز، پیاز، اسفناج و جعفری و لوبیا تهیه می‌شود.
خورش لَوَنگ که در هرات متداول است و از گوشت قرمز، پیاز، سیر، قروت ساییده‌شده (کشک) و رب رومی تهیه می‌شود.
انواع کباب: یکی از معروفترین خوراک‌هاست و مورد علاقهٔ مردم آسیای میانه و خاورمیانه است که در تهیه و پخت بیشتر کباب‌ها از گوشت قرمز استفاده می‌شود و همچنین در اکثر کباب‌ها از پیاز و ادویه‌جات استفاده زیادی می‌شود. معروفترین انواع کباب عبارتند از:
سیخ‌کباب که در تهیهٔ آن کباب را به سیخ فلزی یا چوبی کشیده و در برابر آتش مستقیم قرار می‌دهند تا پخته شود.
شامی‌کباب از گوشت بدون استخوان، پیاز، تخم مرغ، آرد، نمک و ادویه‌جات تهیه شده و در روغن سرخ می‌گردد.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
چَکلی‌کباب از گوشت قرمز، پیاز، دنبه، سیر، فلفل و نمک تهیه شده و در روغن سرخ می‌گردد.
شولهٔ غوربندی: در ولسوالی غوربند ولایت پروان شوله‌ای پخته می‌کنند که به نام «شولهٔ غوربندی» یاد می‌شود. این شوله را از برنج، ماش و قورمهٔ لَپه‌دار و گوشت گوسفند تهیه می‌کنند.
آش: یکی از از غذاهای سنتی است که تقریباً در تمام افغانستان و ایران پخته می‌شود. آش از سبزیجات، حبوبات و رشته و کشک تشکیل شده و از سیر داغ، پیاز داغ و نعناع داغ برای تزیین آن استفاده می‌کنند.
آشَک: نوعی غذا محلی است که با استفاده از خمیر گندم و گندنه (تره) تهیه می‌شود.

مَنتو: یکی از خوراکه‌های خوشمزه افغانستانی است که در بخار آب پخته می‌شود. مَنتو یکی از معروفترین غذاهای مورد علاقه مردم آسیای میانه نیز می‌باشد. در تهیه و پخت آن، خمیر منتو را به شکل دایره‌های کوچک می‌بُرند و از گوشت گوسفند، پیاز، سیر، گشنیز و فلفل سیاه (فلفل سیاه) پُر نموده و در ظرف مخصوص می‌چینند و معمولاً با ماست سِرو می‌کنند.
بولانی: یکی از غذاهای مشهور افغانستانی است که خمیر گندم زغاله شده را گندنه یا کچالو (سیب زمینی) پُر نموده به شکل نیم‌دایره در تابه انداخته در روغن سرخ می‌کنند. بولانی را در تنور نیز طبخ می‌کنند که به نام بولانی تندوری یاد می‌شود.
بادمجانِ بورانی: خوراکی است از بادنجان که با چکه سِرو می‌شود.

انواع تُرشی و چَتنی: از چاشنی‌هایی است که در تهیهٔ آن سبزیجاتی مانند فلفل سرخ، گشنیز، بادنجان رومی (گوجه فرنگی)، پیاز، یا میوه‌جات را در محلول سرکه قرار می‌دهند. از آب نارنج نیز برای طعم دادن به پلو و کباب‌ها استفاده می‌شود.
قیماق یا سرشیر: از لبنیات است که از چربی شیر تشکیل شده و هنگام میل صبحانه با شکر یا عسل یا مربا سِرو می‌شود. از قیماق در تهیهٔ یک نوع نوشیدنی لبنی به نام قیماق‌چای یا سرشیرچای نیز استفاده می‌شود که در تهیهٔ آن ابتدا چای سبز را جوشانده و سپس به آن قیماق، هِل و شکر اضافه می‌کنند. گفتنی است که قیماق واژه‌ای ترکی است و فارسی آن سرشیر می‌باشد.
دوغ: گونه‌ای نوشیدنی لبنی است که در تهیهٔ آن ابتدا ماست ترش را خوب هم می‌زنند، سپس مقداری آب، نمک، نعنا یا بادرنگ (خیار) به آن اضافه می‌کنند. دوغ معمولاً در تابستان نوشیده می‌شود.

زبان و گویش:
افغانستان از دیرباز گذرگاه و محل برخورد و آمیـ*ـزش قوم‌های گوناگون بوده‌است. تجمع تشکل‌های نژادی - قومی در این سرزمین، شکل ویژه‌ای به ساختار اجتماعی، فرهنگی و سـ*ـیاسی آن داده‌است. این اقوام به زبان‌ها و گویش‌های گوناگونی که به ۳ یا ۴ خانواده از زبان‌های عمدهٔ هندوایرانی، اورالی - آلتایی، دراویدی و احیاناً سامی تعلق دارند، صحبت می‌کنند.[۷۸] دو زبان اصلی مردم افغانستان فارسی دری و پشتو، هر دو از شاخهٔ ایرانیِ خانوادهٔ هندواروپایی است و در قانون اساسی جدید افغانستان نیز، هر دوی این زبانِ رایج، به عنوان زبان‌های رسمی پذیرفته شده‌است.[۷۹] بیش از نیمی از مردم افغانستان فارسی‌زبان هستند، در حالیکه حدود۶۵٪ جمعیت به زبان پَشْتو، از گروه شرقی زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند.[۸۰] همچنان در ولایت‌هایی که بیش از دوسوم مردم آن گویش‌ور زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی می‌شود.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
گویشوران زبان فارسی، مردمان تاجیک، هزاره، سادات، چهار ایماق و قزلباش هستند که عمدتاً در مناطق غربی، شمالی و مرکزی کشور زیست می‌کنند. زبان فارسی در نگارش‌های رسمی دولتی افغانستان با نام زبان دری یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام «فارسی» می‌شناسند.[۸۱] پشتو، زبان رسمی دیگر افغانستان از شاخهٔ ایرانی شمال شرقی است. گویشوران آن قوم پشتون می‌باشند و در افغانستان و پاکستان زندگی می‌کنند.
دوزبانگی در بین مردم افغانستان نسبتاً معمول است و پیوستگی زبان به گروه قومی خاص همیشه آشکار نیست. برخی از غیر پشتون‌ها، به عنوان مثال، به پشتو سخن می‌گویند، در حالی که تعداد زیادی از پشتون‌ها، به ویژه در مناطق شهری، یکی از لهجه‌های فارسی را قبول کرده‌اند.

زبان‌های هندواروپایی دیگر افغانستان، که توسط گروه‌های کوچکتر قومی کاربرد می‌شوند، شامل زبان‌های داردی غربی (پشه‌ای)، نورستانی، بلوچی، و تعدادی از زبان‌های هندی و پامیری هستند که گویشوران آن‌ها عمدتاً در دره‌های دورافتاده در شمال شرق این کشور زندگی می‌کنند. گویشوران زبان‌های ترکی، که شاخه‌ای از زبان‌های آلتایی هستند، مردمان ازبک و ترکمن هستند که از آخرین مهاجران تازه‌واردی می‌باشند که از استپ‌های آسیای مرکزی به مناطق شمالی افغانستان مهاجرت کرده‌اند. زبان‌های تُرکی شامل زبان‌های اُزبکی، ترکمنی و قرقیزی است که آخری در نقاط دوردست شمال‌شرقی کاربرد می‌شود. در افغانستان همچنین گروه‌های بسیار کوچک گویشور زبان‌های دراویدی وجود دارد که در مناطق دوردست جنوبی کشور ساکن هستند.

شعر و ادبیات;
در قانون اساسی ۱۳۴۳ خورشیدی / ۱۹۶۴ میلادی، نام های دری و پشتو به عنوان زبان‌های رسمی افغانستان آمده‌است. واژهٔ کهن دری به این معنی است که در نظر افغانی ها، کشورشان مهد این زبان در نظر گرفته شده‌ است. با توجه به این نکته ما می‌توانیم توسعه ادبیات دری یا «فارسی دری» را در واحد سـ*ـیاسی به نام افغانستان در نظر بگیریم.
پس از قتل نادرشاه افشار (۱۱۶۰ ه‍.ق /۱۷۴۷ میلادی)، و تشکیل دولت مستقل افغان توسط احمدشاه دُرّانی (سلطنت ۱۱۲۶ش/۱۷۴۷م-۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م)، خراسان (افغانستان امروزی) همچنان نقش دیرینهٔ خود را به عنوان مرکزیت ادبیات فارسی و انتقال‌دهندهٔ جریان ادبی بین فرارود (ماوراءالنهر) و هندِ گورکانی ادامه می‌داد. پیش از صفویان، ارتباط ادبی بین ایران و هند از طریق خراسان (افغانستان) و سیستان صورت می‌گرفت. تحولات سـ*ـیاسی، هم در ایران و هم در افغانستان، بعد از قتل نادرشاه افشار، و در طی سده‌های ۱۹–۱۳ام میلادی، به کاهش و حتی قطع روابط ادبی افغانستان با ایران انجامید. اما نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات فارسی بین فرارود و هند تا حدود سال ۱۹۲۰/۱۳۳۸ ادامه یافت.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دوره‌های یادشده، سبک هندی در ادبیات فارسی در فرارود، خراسان و افغانستان (که آن‌زمان مناطق غربی پاکستان و مناطق جنوبی و جنوب‌شرقی افغانستان امروزی را تشکیل می‌داد) نقش برجسته‌ای داشت. ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (۱۰۵۴–۱۱۳۳ / ۱۶۴۴–۱۷۲۰) در نظم و نثر از بهترین نمونه‌های سبک هندی و حتی بنیان‌گذار این سبک به‌شمار می‌آید. آثار وی در ماوراءالنهر و افغانستان، در میان خواص و عامهٔ مردم استمرار می‌یابد، چنان‌که برخی ترانه‌های عامیانهٔ مردم ماوراءالنهر و افغانستان برگرفته از اشعار بیدل است، ولی در سدهٔ ۱۲ و اوایل سدهٔ ۱۳ام هجری قمری در ایران فراموش می‌شود.

قُطب‌الارشاد به عربی و طریق الارشاد به فارسی، از آثار میا فقیرالله جلال‌آبادی شکارپوری (متوفی ۱۷۸۱/۱۱۹۵) است که همراه با مکتوباتش منابعی غنی از موضوعات عرفان و دائرةالمعارف دینی شمرده می‌شوند.[۸۳] از شیخ سعدالدین احمد انصاری کابلی (۱۱۴۰–۱۲۲۵ / ۱۷۲۷–۱۸۱۰) نیز معدن‌الاسرار، که تفسیری از قرآن است و تألیف آن در (۱۱۷۳ / ۶۰–۱۷۵۹) تکمیل شده، و همچنین حقائق‌المعارف، اثری منظوم به سبک مثنوی مولانا بلخی، و شورِ عشق، که یک دیوان شعر است و دو بار به چاپ رسیده، به جای مانده‌است.
در عصر تیمورشاه درانی (سلطنت ۱۲۰۷–۱۱۸۷ / ۹۳–۱۷۷۲)، فرزند احمدشاه، هنوز سنت‌های دیوانی و آرایه‌ها و پیرایه‌های دربارهای پیشین رعایت می‌شد. او با تکیه بر تاجیک‌ها، قزلباش‌ها و عناصر شهری و آنانکه به هویت ایرانی خویش پایبند بودند، کشور را اداره می‌کرد.

تیمورشاه به شعر و شاعری علاقهٔ بسیار داشت و به پیروی از حافظ، بیدل و صائب غزل می‌گفت. علاقهٔ او به شعر و ادب فارسی دری به حدی بود که امور دیوانی و کشورداری را در گوشه و کنار کشور به شاعران عصر واگذار کرده بود. عایشه دُرانی، محمدرضا برنابادی، الله‌وردی حیرت و میرهوتک افغان از شاعران و ادیبان این عصر، و صاحب مناصب و سمت‌های دولتی بودند. آوازهٔ شعردوستی و شاعرپروری دودمان دُرانی به حدی بود که برخی از سخنوران فارسی‌گوی از ایران، به قصد پیوستن به دربار او روانهٔ کابل می‌شدند. شهاب‌الدین تُرشیزی و میرزا محمد فروغی اصفهانی از این گروه سخنوران اند.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
حاذقه هروی (متوفی ۱۲۵۹/۱۸۴۳) یکی دیگر از شاعران برجستهٔ این دوره‌است که از وی یک دیوان و شرح منظوم از یوسف و زلیخا (که در سال ۱۲۳۹/۱۸۲۳ تکمیل شد) به‌جای مانده‌است. سردار مِهردِل مشرقی (۷۱–۱۲۱۲ / ۱۷۹۸–۱۸۵۴)، یکی از چندین فرزند سردار پاینده‌خان است که به پیروی از سبک صائب و بیدل شعر می‌گفت و از وی دیوان شعری به‌جای مانده‌است. دو پیرو دیگر سبک بیدل، سردار غلام‌محمد طرزی (۱۹۰۰–۱۸۳۰)، شاعر برجسته و فرزندش محمدامین عندلیب (۹۲–۱۲۷۲ / ۷۵–۱۸۵۵) هستند که محمدامین عندلیب علی‌رغم عمر کوتاهش از خود دیوان شعری به‌جای گذاشته‌است. میرزا محمدنبی واصل (۱۲۴۴–۱۳۰۹ / ۹۲–۱۸۲۸)، ملقب به دبیرالمُلک، از شاعران پارسی‌گوی و دبیر دربار امیر شیرعلی‌خان و امیر عبدالرحمن‌خان، پادشاهان افغانستان بود. او در شعر فارسی پیرو حافظ است و سبک عراقی را در افغانستان زنده کرد. مهارت او در غزلسرایی بوده‌است

در افغانستان دو تحول در حوزهٔ ادب این کشور رُخ داد: یکی در حدود سال ۱۸۵۰ به این‌طرف، زمانی‌که آثار ادبی در هند به چاپ می‌رسید، و بعدها چاپخانه‌های کابل، بخارا، خجند، و تاشکند هم در دسترس ادیبان افغانی قرار گرفته‌بود. تحول دوم در آغاز سدهٔ بیستم بوقوع پیوست، زمانی‌که تأسیس چاپخانه در کابل، انتشار روزنامه را ممکن ساخت. معاهده‌هایی به زبان فارسی، که با انتشارات هندی تشابه آشکار دارد، در دورهٔ شیرعلی‌خان و عبدالرحمن‌خان به چاپ رسید. از آن جمله، پادشاهان متاخرین افغانستان (تکمیل در ۱۳۰۷ / ۹۰–۱۸۸۹: که در سال ۱۳۳۶ ش. /۱۹۵۷ دوباره به چاپ رسید)، اثری از یعقوب علی خافی، و تتمة البیان فی تاریخ الافغان سید جمال‌الدین اسدآبادی، و سراج‌التواریخ فیض‌محمد کاتب هزاره (که دورهٔ چهار جلدی نسخه‌های خط آن، پس از مرگ حبیب‌الله‌خان، به خط خوش نستعلیق خودِ فیض‌محمد کاتب هزاره نوشته شده و نوشتن آن در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به پایان رسیده و امروز در آرشیو ملی افغانستان بایگانی شده‌است.[۸۵][۸۶]) نخستین روزنامه افغانستان، شمس‌النهار است که بین سال‌های ۱۲۸۰ / ۶۴–۱۸۶۳ در کابل، در دورهٔ سلطنت شیرعلی‌خان به زبان فارسی به چاپ می‌رسید، اما سبک و ترتیب آن از نشریات اردو زبان هند نمونه‌برداری شده بود.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوآوری‌های عصر امیر حبیب‌الله در حوزهٔ آموزش و فرهنگ، البته محدود بود و نمی‌توانست تغییری عمده در ادب و فرهنگ ایجاد کند. ظهور محمود طرزی (۱۲۸۲–۱۳۸۵ / ۱۸۶۵–۱۹۳۳) در قلمرو ادب و فرهنگ این دوره، نقطهٔ عطفی به‌شمار می‌رود که تحول و تجدد نسبی را در حوزهٔ ادب و فرهنگ کشور در دهه‌های پس از ۱۳۲۰ خورشیدی معطوف به خود کرده‌است. وی که بیشتر دوران جوانیش را در دمشق و استانبول گذرانده بود، به ادبیات فارسی رنگ و گونهٔ خاور میانه‌ای (بجای هندی) داد. طرزی چندین اثر را از تُرکی به فارسی ترجمه کرد، که آثاری از ژول وِرن (Jules Verne) از آن جمله بود. وی از سال ۱۳۲۹/۱۹۱۱ تا ۱۳۳۶/۱۹۱۸ جریدهٔ سراج‌الاخبار را به نشر رسانید و مقاله‌های او در این نشریه از جمله پیش‌زمینه‌های اندیشهٔ تجددطلبی در افغانستان محسوب می‌گردد. سراج‌الاخبار به سبب مبارزه با استعمار بریتانیا، دفاع از آزادی زنان، نشر ادبیات فارسی و زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و کمک به رشد پدیدهٔ ترجمه در افغانستان، یکی از جراید ممتاز منطقه به‌شمار می‌آید و تأثیر آن بر فارسی‌زبانان آسیای میانه، شبه‌قاره هند و حتی ترکیه محقق می‌نماید.

این نشریه در پرورش حس وطن‌خواهی و «ملیت افغان» نیز مؤثر بوده‌است. تغییر نام سراج الاخبار به سراج الاخبار افغانیه (از شم ۶ س ۱ به بعد)، و نیز تغییر نام مدیر مسئول آن از محمود طرزی به محمود افغانی، گویای گرایش وطن‌خواهانهٔ این نشریه و تأثیر آن در تعالی و رشد «ملیت افغان» است.
درپی به حکومت رسیدن شاه امان‌الله (سلطنت ۱۳۰۸–۱۲۹۸ / ۲۹–۱۹۱۹) که به کوشش جمعی از نخبگان فرهنگی تحقق یافت، آرزوهای «اخوان افغان» مورد توجه قرار گرفت. در دورهٔ امان‌الله نزدیک به ۲۳ روزنامه، مجلهٔ هفتگی، ماهنامه، فصلنامه و سالنامه در سرتاسر کشور منتشر می‌شد. امان افغان (۱۳۳۷/۱۹۱۹) از مهم‌ترین آن‌ها بود که در کابل به چاپ می‌رسید. علاوه بر آن، نشریات اصلاح (۱۳۴۷/۱۹۲۹)، طلوع افغان، اتفاق اسلام، الغازی، ابلاغ، ارشاد النسوان، آیینهٔ عرفان، نوروز و امثال آن‌ها در مرکز و مراکز استان‌های کشور نشر می‌یافت. نشریهٔ دو هفتگی انیس (۱۳۴۵/۱۹۲۷) به مدیریت محیی‌الدین انیس، نخستین نشریهٔ سـ*ـیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور به‌شمار می‌آمد که پس از مدتی به روزنامه تبدیل شد. در بعضی از نشریه‌های این دوره میزان قابل توجهی شعر از اشعار معاصران به چاپ رسیده‌است، مانند حقیقت که می‌توان مجموعهٔ دوره‌های آن را تذکرةالشعرایی به‌شمار آورد که شعر آن روزگار را دربردارد.


فرهنگ در افغانستان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
تجددطلبی امان‌الله خان، خصوصاً پس از سفر هفت ماههٔ او به غرب (۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م) آشنایی تحصیل کرده‌های افغانستان را با زبان‌ها و ادبیات غربی بیشتر کرد. شاعران و نویسندگان این دوره به مضامین و مسائل اجتماعی روی آوردند و در دفاع از استقلال ملی و ملیت سرودند و نوشتند؛ با اینهمه، در این دوره، نه صُوَری جدید از شعر مجال طرح یافت، و نه جانی تازه در کالبد شعر سنتی و رایج کشور دمیده شد. بعضی از شاعران این دوره چون محمود طرزی فقط توفیق یافتند تا در نظم جای کلمات شاعرانه می و پیاله و لاله و خط و خال شعر کهن را با واژه‌های ناشاعرانه توپ، تفنگ، الکتریک، تلگراف و… پر کنند. همین مقدار دگرگونی هم در شعر روزگار امان‌الله، گامی به پیش تصور می‌شد. شاعرانی چون عبدالعلی مستغنی (۱۲۵۲–۱۳۱۲ش) هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد شعر کلاسیک کردند. از دیگر شاعران ممتاز و دارندهٔ دیوان شعر در این دوره می‌توان از عبدالهادی داوی، متخلص به پریشان نام برد که به پیروی از سبک عراقی قصیده می‌گفت. وی اشعار اقبال لاهوری (به زبان اردو) را با عنوان لا¸لی ریخته به نظم فارسی ترجمه کرد. حافظ عبدالله قاری (د ۱۳۲۲ش/۱۹۴۳م) نیز از دانشمندان ادیب عصر امانی است که در شعر، خود را «شیفتهٔ طرز بیدل و کلیم» معرفی می‌کرد.

یکی از اهداف محمود طرزی، که در مجموع توفیقی نداشت، واداشتن شاعران به پرداختن به موضوعات مدرن اجتماعی، فرهنگی و سـ*ـیاسی بود. شاعرانی چون عبدالعلی مُستغنی (۱۲۹۲–۱۳۵۲ / ۱۸۷۵–۱۹۳۳)، و حتی حافظ عبدالله قاری (۱۲۸۸–۱۳۲۲ خ. /۱۸۷۱–۱۹۴۳) و صوفی عبدالحق بیتاب (۱۳۳۰ خ. /۱۹۵۱) که هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد شعر کلاسیک کردند، اما همین شاعران بیشتر غزلیات را به سبک هندی می‌سرودند. قاری، و به‌دنبال وی بیتاب، در عهد سلطنت ظاهرشاه لقب ملک‌الشعرا یافتند. میر محمدعلی آزاد کابلی (۱۲۵۸–۱۳۲۳ خ. /۱۸۴۲–۱۹۴۴)[۸۷]؛ پاینده محمد فرحت[۸۸]؛ عبدالغفور ندیم (۱۲۹۸–۱۳۴۴ خ. / ۱۸۸۱–۱۹۲۶)؛ مؤلف به‌چاپ‌رسیدهٔ دستور زبان فارسی؛ غلام‌حضرت؛ شائق جمال؛ و غلام‌محمد نوید از دانشمندان ادیب عصر امانی هستند که به سبک هندی وفادار ماندند. گفتنی است در میان ادیبان نقاد و طنزنویس این دوره باید از محمداسماعیل سیاه، متخلص به گوزک یاد کرد. از او دیوانی در هرات در سال ۱۳۱۰ خ. /۱۹۳۱ به چاپ رسید.


فرهنگ در افغانستان

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
از شاعران برجستهٔ معاصر، خلیل‌الله خلیلی (زادهٔ ۱۲۸۸ خ. /۱۹۰۹)، از طرفداران سبک خراسانی است و دو جلد از اشعار او در ایران به چاپ رسید. از شاعران برجستهٔ دیگر می‌توان به عبدالرحمن پژواک،[۸۹] عبدالحکیم ضیائی و محمدعثمان صدقی[۹۰] اشاره کرد که همگی این ادیبان پیرو سنت‌های ادبی بوده و به آن ارج نهادند. شاعرانی چون رزاق رویین، عبدالقهار عاصی، واصف باختری، محمدعاقل بیرنگ کوهدامنی، عارف پژمان، لطیف پدرام، ضیا قاضی‌زاده، محمدیوسف آیینه، رحیم الهام، سلیمان لایق، بارق شافعی، عبدالحی آرین‌پور رُستاقی، محمدآصف فکرت هروی، سعادتملوک تابش، حیدری وجودی پنجشیری و دیگران از شاعران نامدار معاصر هستند.

از دیگر ادیبان افغان در عرصه‌های دیگر ادبیات می‌توان از میرغلام‌محمد غبار، احمدعلی کُهزاد، میرمحمدصدیق فرهنگ و عبدالحی حبیبی در عرصهٔ تاریخ‌نگاری؛ عبدالحکیم رُستاقی، خان‌محمد خسته، صلاح‌الدین سلجوقی، فکری سلجوقی، غلام‌حبیب نوابی، غلامرضا مایل هروی، محمدیعقوب واحدی جوزجانی، روان فرهادی، نگهت سعیدی، سید مخدوم رهین در عرصهٔ تاریخ و نقد ادبی؛ شاه علی‌اکبر شهرستانی، قیوم قویم، فیض‌الله ایماق، عنایت‌الله شهرانی در عرصهٔ فولکلور و فرهنگ عامه؛ رشید لطیفی و محمدعلی رونق در عرصهٔ نمایش‌نامه نویسی (drama)؛ سید بهاءالدین مجروح در عرصهٔ داستان‌نویسی رؤیایی-تخیلی؛ و اسدالله حبیب و رَهنَوَرد زَریاب در عرصهٔ داستان‌های کوتاه، یاد کرد.


فرهنگ در افغانستان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا