مشاعره

~NIKA~ · 3/7/23

با عشق تو ای دلبرم جنت نخواهم من دگر
هم دین و هم دنیای من بهشت جانانه تویی

Morad · 3/7/23

Sea گفت:
با عشق تو ای دلبرم جنت نخواهم من دگر
هم دین و هم دنیای من بهشت جانانه تویی

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

moh@mad · 4/7/23

Morad گفت:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

تلخی وصل ندارد کم از اندوه فراق
شادی بلبل از آن است كه بو کرد و نچید

مقصد آنگونه که گفتند به ما روشن نیست
دوستان نیمه‌ی راهید اگر برگردید

لاله ی واژگون · 4/7/23

در آینه یک مرد نشستست هنوز
مرد است که از پا ننشستست هنوز

یک مرد که از چشم تو افتاد و شکست
مرد است، ولی خانه ات آباد شکست

moh@mad · 7/7/23

لاله ی واژگون گفت:
در آینه یک مرد نشستست هنوز
مرد است که از پا ننشستست هنوز

یک مرد که از چشم تو افتاد و شکست
مرد است، ولی خانه ات آباد شکست

تا لـ*ـب سرخ تو دارد تب حوایی را
ادمی نیست که نشناختخ رسوایی را
یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
تو اگر کوکنی ساز زلیخائی را

.Mahdieh · 17/7/23

moh@mad گفت:
تا لـ*ـب سرخ تو دارد تب حوایی را
ادمی نیست که نشناختخ رسوایی را
یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
تو اگر کوکنی ساز زلیخائی را

از من گذشت و من هم از او بگذرم ولي

با چون مني بغير محبت روا نبود

شهريار

moh@mad · 20/7/23

.Mahdieh گفت:
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولي

با چون مني بغير محبت روا نبود

شهريار

دلم در دست او گیر است
خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بی رحمی
دلم گیر است و دلگیرم

Tabassoum · 13/8/23

moh@mad گفت:
دلم در دست او گیر است
خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بی رحمی
دلم گیر است و دلگیرم

مدعی گوید ک با یک گل نمی آید بهار
من گلی دارم ک دنیا را گلستان می‌کند..

moh@mad · 13/8/23

Tabassoum گفت:
مدعی گوید ک با یک گل نمی آید بهار
من گلی دارم ک دنیا را گلستان می‌کند..

دلم چون صخره محکم بود اما عشق کاری کرد
که این ویرانه مدتهاست محتاج مرمت هاست

Z_Hananeh · 14/8/23

moh@mad گفت:
دلم چون صخره محکم بود اما عشق کاری کرد
که این ویرانه مدتهاست محتاج مرمت هاست

تو مگر در بدری، خانه نداری ای بغض؟
همه شب سرزده مهمان گلویم هستی!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی