مشاعره

m..... · 8/3/20

یک نفر امد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت

~ZaHrA~ · 8/3/20

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

KHAYYAM · 8/3/20

هر کسی شعله شد و داغ به جانم زد و رفت
من تو را دو... دهنه روی دهانم زد و رفت ..

~ZaHrA~ · 8/3/20

تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟

ایراندخت · 8/3/20

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

فاطمه نوری · 8/3/20

* گفت:
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

~ZaHrA~ · 8/3/20

ایراندخت گفت:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

نبايد بستن اندر چيز و کس دل
که دل برداشتن کاريست مشکل

فاطمه نوری · 8/3/20

ایراندخت گفت:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن و لیک آن نکن

~ZaHrA~ · 8/3/20

فاطمه نوری گفت:
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من
خواستي تا در ميان شعله ها آبم کني

KHAYYAM · 8/3/20

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی