مشاعره

~ZaHrA~ · 27/10/19

تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا

moh@mad · 27/10/19

اي عشق چه دردي تو كه درمانت نيست
اي جان به چه زنده اي كه جانانت نيست

~ZaHrA~ · 27/10/19

تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را

moh@mad · 27/10/19

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا راهان

~ZaHrA~ · 27/10/19

نبايد بستن اندر چيز و کس دل
که دل برداشتن کاريست مشکل

moh@mad · 27/10/19

درود بر شما منتظر بودم

لـ*ـب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولی
دل ماتمزده، در سـ*ـینه من نوحه گر است

حبیب.آ · 28/10/19

moh@mad گفت:
درود بر شما منتظر بودم

لـ*ـب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولی
دل ماتمزده، در سـ*ـینه من نوحه گر است

تا می آید پرده ها از خانه‌ها
بازتوی کوچه ها سر می‌کشند

D E V I L · 28/10/19

در خیابان خودت گُم بشوی درد بدیست...
یک نفر باشی و‌ دوم بشوی درد بدیست...!

~ZaHrA~ · 28/10/19

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

D E V I L · 28/10/19

تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار...
کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی