مشاعره

Di.ar.an · 4/9/20

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

~ZaHrA~ · 4/9/20

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیتد به کسی کار کسی

Di.ar.an · 4/9/20

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب سرخوش مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

~ZaHrA~ · 4/9/20

در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

moh@mad · 5/9/20

تا چون درویشان توان با گاه گاهی ساختن
از سبک مغزی است با زرین کلاهی ساختن
خاک در چشمش، اگر گردد به ظاهر گوشه گیر
هر که بتواند پناه از بی پناهی ساختن

Di.ar.an · 5/9/20

نازنین دنیا به کام ما نبود
بی مرامی هم مرام ما نبود

* رهــــــا * · 5/9/20

دهانت را می‌بویند
مبادا گفته باشی:
دوستت دارم...

احمد شاملو

Di.ar.an · 5/9/20

ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

* رهــــــا * · 5/9/20

مثل این است که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی غمناک است.

سهراب سپهری

Di.ar.an · 6/9/20

تا بغض کنی درهم و بیچاره شود
تا آه کشی بند دلش پاره شود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی