مشاعره

moh@mad · 16/7/20

niloofar.H گفت:
نگویمت ‌که همه سال نی پرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش

شد زسر گردانی من بس که حیران گردباد
کرد گردش را فرامش در بیابان گردباد
چون ندارد ریشه در صحرای امکان گردباد
می برد آوارگی زود از بیابان گردباد

Asal_Zinati · 16/7/20

moh@mad گفت:
شد زسر گردانی من بس که حیران گردباد
کرد گردش را فرامش در بیابان گردباد
چون ندارد ریشه در صحرای امکان گردباد
می برد آوارگی زود از بیابان گردباد

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

moh@mad · 16/7/20

SHADOW گفت:
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

یار ما در پرده شب باده تنها می خورد
سازگارش باد یارب گرچه بی ما می خورد
سبز نتواند شد از خجلت میان مردمان
هر که آب زندگی چون خضر تنها می خورد

من فرق دارم · 16/7/20

دلم از عشق کباب است مبادا بروی
زندگی بی تو عذاب است مبادا بروی

niloofar.H · 16/7/20

یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقتش گل و نسریک من است

Asal_Zinati · 17/7/20

niloofar.H گفت:
یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقتش گل و نسریک من است

تا نیست نگری ره هستت ندهند
وین مرتبه با همت پستت ندهند

Nazgol.H · 17/7/20

دریاچه دلِ پاک و نجیبی دارد
چندیست که حالات عجیبی دارد
این موج که سر به صخره ها می کوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد

niloofar.H · 17/7/20

در تماشایت علاج حیرت ما مشکل است
چشم چون آینه تا وا گشت بی مژگان شدیم

Nazgol.H · 17/7/20

می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم می شویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم

Asal_Zinati · 17/7/20

Nazgol.H گفت:
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم می شویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم

مرد آن کوزه گر بی نوای عاشق
لیکن که می‌تواند برود جای او..

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

همراه رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر فعال انجمن

نقاش انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

نقاش انجمن رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین