مشاعره

niloofar.H · 12/7/20

SAEEDEH گفت:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

آنها که تو می کنی بر این دل
از دل نشود به روزگاران

Narges_Alioghli · 12/7/20

niloofar.H گفت:
آنها که تو می کنی بر این دل
از دل نشود به روزگاران

نرگسش در طاق ابرو خفته است
سرخوش در محراب هرگز دیده‌ای؟

niloofar.H · 12/7/20

Narges_Alioghli گفت:
نرگسش در طاق ابرو خفته است
سرخوش در محراب هرگز دیده‌ای؟

یکی سوی راه نیکان گرای
به کرداد و گفتار آنها گرای

mahaflaki · 12/7/20

یک روز می ایی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم

niloofar.H · 12/7/20

mahaflaki گفت:
یک روز می ایی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لـ*ـبریزم ولی چشم انتظارت نیستم

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچ کس مانند من و تو به تفاهم نرسید

Maryam.ey · 12/7/20

niloofar.H گفت:
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچ کس مانند من و تو به تفاهم نرسید

دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود...
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود!

SAEEDEH.T · 12/7/20

Maryam.ey گفت:
دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود...
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود!

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

Maryam.ey · 12/7/20

SAEEDEH گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

SAEEDEH.T · 12/7/20

Maryam.ey گفت:
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
حالتی رفت که محراب به فریاد آمدص

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

Maryam.ey · 12/7/20

SAEEDEH گفت:
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی