مشاعره

yeganeh yami · 16/3/20

رضا خان هم اگر میدید با چادر چه زیبایی
جهان پر می شد از قانون چادر های اجباری!

moh@mad · 16/3/20

SHADOW گفت:
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای د گر

رازی که بر غیر نگفتیم و نگــوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

moh@mad · 16/3/20

yeganeh yami گفت:
رضا خان هم اگر میدید با چادر چه زیبایی
جهان پر می شد از قانون چادر های اجباری!

یاد تو کنم میان یادم باشی
لـ*ـب بگشایم در این گشادم باشی
گر شاد شوم ضمیر شادم باشی
حیله طلبم تو اوستادم باشی

yeganeh yami · 16/3/20

یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند
کار خیر است گر این شهر مسلمان دارد!

moh@mad · 16/3/20

yeganeh yami گفت:
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند
کار خیر است گر این شهر مسلمان دارد!

دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان
چندین دل صاحب نظرش دست به دامان
مرد است که چون شمع سراپای وجودش
می‌سوزد و آتش نرسیده‌ست به خامان

Asal_Zinati · 16/3/20

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است

yeganeh yami · 16/3/20

تا در دل هم باشم تاوان بدی دادیم
او گیره مویش را من ایل و تبارم را!

moh@mad · 16/3/20

yeganeh yami گفت:
تا در دل هم باشم تاوان بدی دادیم
او گیره مویش را من ایل و تبارم را!

از ناز چه می خندی بر دیده که می گرید
این دیـده زمانی نیــز خندیده که می گرید

Asal_Zinati · 16/3/20

دنیا دو روز است
چرا می‌ترسی؟
زندگی همین است
چرا می‌بازی؟

moh@mad · 16/3/20

SHADOW گفت:
دنیا دو روز است
چرا می‌ترسی؟
زندگی همین است
چرا می‌بازی؟

یک چند به تقلید گزیدم خود را
نادیده همی نام شنیدم خود را
در خود بودم زان نسزیدم خود را
از خود چو برون شدم بدیدم خود را

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی