خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
از ترس فقط جیغ میزدم. گریه میکردم دست‌هام رو با شدت می‌کوبیدم به زمین و گریه میکردم.
از خودم وحشت داشتم. به اهویی که جلو روم بود نگاه کردم. اهویی دیگه وجود نداشت. همش استخوان بود و سرش.
حالم داشت بهم میخورد دیگه حالت تهوع گرفته بودم. اشک هام بند نمیومد و من داشتم می لرزیدم. از سرما نبود که بگم هوا سرده نه. من از روی وحشت داشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، parädox و 26 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۱۴
هق هق هام به اوج رسید دیگه داشتم زار میزدم. نفس هام بریده ،بریده،شده بود و پشت خط تیدا همش می‌پرسید؟ چی شده یکم که اروم شدم. جوابش دادم
و گفتم :
-تیدا، تیدا، لطفا بیا بیرون از خونه و بیا به نزدیکی جنگل ،توی تاریکی من اونجام بیا تروخدا .
تیدا با نگرانی گفت:
- چرا چرا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، parädox و 22 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
*پارت ۱۵*
طرف تیدا تا رسید بهم رسید اغوش پر اطمینانش رو به روم باز کرد. و منم تردید نکردم ،پرواز کردم طرف خواهرم. خودم جا کردم توی بـ*ـغل گرمش بغذم ترکید بلند بلند گریه میکردم. حالم خراب بود. تیدا منو از آ*غو*شش جدا کرد تازه نگاهش به قیافه ام و لباس هام بود تا تعجب نگاهم کرد ؟؟! دهنش باز شده بود. یه قدم رفت عقب باز بادقت نگاهم کرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، S.salehi، MaRjAn و 20 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۱۶
یه بار دیگه نگاهی بهش انداختم . مترسیدم ولی باید میگفتم . اروم اروم شروع کردم .
- میدونی چند وقطه !؟این مشکلات دارم. بدنم خود به خود گرم گرم میشه، تا جایی که دیگه نمیتونم طاقت بیارم .حالم خراب میشه تا جایی که نفس هام به خس خس میفته نمیتونم نفس بکشم سردرد های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، FaTeMeH QaSeMi و 23 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۱۷
خودم جمع کردم. و از ته دل زار زدم .خیلی بده نفهمی چه موجودی هستی .و این عطش ازچیه؟! سَرم روی پاهام بود . دیدم دستی روی شونه هام نشتم دیگه عقب نرفتم همون طوری موندم زار زدم. گذاشتم تیدا کمی فقط کمی ارومم کنه . نیاز داشتم، تیدا دستش روی موهای پخش شده ام بکشه بگه! اروم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، ✧آیناز عقیلی✧ و 20 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
(پارت ۱۸ )

نزدیکی های خونه امون بودم . پس زود می رسیدم در خونه از اینجا معلوم بود . هوا خوب بود باد خونکی میومد ولی حال من خیلی خراب بود. در عضاب بودم ، بخاطر کاری که کرده بودم . نمیتونستم خودم رو تا اخر عمر ببخشم !ولی کاری بود که شده. من کنترلم از دست داده بودم .و نمی فهمیدم چه قلتی دارم میکنم ؟ولی دیر بود برای پشیمونی چون از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، زهرا.م و 16 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
میومد چیزی نمی گفت ساکت بود. فقط صدای قدم های منو خودش بود. که به گوش می‌ رسید. خونه شده بود برام سوهان روح ولی چه میشد کرد . باید صبر میکردم طاقت میآوردم . دیگه رسیدم به در اتاقم در اتاقم بازش کردم. وارد اتاق شدم با نگاهم همه جارو چک کردم تختم، بهم ریخته بود و لباس های راهت ام زمین افتاده . بدون این که عکس العمل ی نشون بدم، رفتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، MaRjAn، زهرا.م و 18 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
(پارت ۲۱)

-دیدی من خطرناک هستم. تیدا برای خانواده‌ام خطرناکم.
تیدا سرشو تکون داد و گفت:
-این حرفو نزن، من برم پاین کار دارم. بعد الان میام خوب .
به تیدا مشکوک شدم. ولی نمیدونستم چی بگم برای همین سر تکون دادم تیدا از تـ*ـخت امد. پاین و دمپایی خرسی صورتی اش رو پوشد. و رفت طرف در قهوه ای رنگ و درو باز کرد. رفت بیرون من میدونستم خیلی زود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، S.salehi، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 13 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیدا متوجه ای! من هنوز نمیدونم چه چیز وحشت ناکی ام؟ بعد تو میخواستی امتحان کنی. ببینی من به خون تو کشیده میشم یا نه واقعا که! میدونی اگه بهت حمله میکردم چی میشد ها؟! اگه مثل اون ...اون آهو یه بلایی سرت میآوردم میخواستی چه قلتی کنی ها!!! میفهمم کنجکاو هستی .میخوای بدونی من چی ام ولی اگه من بهت حمله میکردم چی اون موقه باید خودمو میکشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، S.salehi، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 8 نفر دیگر

Kimiaa

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/5/21
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
953
امتیاز
198
زمان حضور
8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
(پارت ۲۳)

پتو رو از روی سرخودش کنار زد و با حول ولا و ترس امد طرف من.
از ترس دست هاش میلرزید و روی صورتش عرق سردی نشسته بود با تعجب به تیدا نگاه میکردم.که مثل من جلوی اینه کرمی رنگم وایساد. و با رنگی پریده و تعجب توی چشم هام نگاهی کردگفت :
- تو... تو ... دیگه چی هستی چرا .. چرا رنگ چشم هات عوض شد خدای من فریال تو توی چشم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Aylin࿐H࿐2، S.salehi، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا