- عضویت
- 26/5/21
- ارسال ها
- 26
- امتیاز واکنش
- 953
- امتیاز
- 198
- زمان حضور
- 8 روز 5 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
از ترس فقط جیغ میزدم. گریه میکردم دستهام رو با شدت میکوبیدم به زمین و گریه میکردم.
از خودم وحشت داشتم. به اهویی که جلو روم بود نگاه کردم. اهویی دیگه وجود نداشت. همش استخوان بود و سرش.
حالم داشت بهم میخورد دیگه حالت تهوع گرفته بودم. اشک هام بند نمیومد و من داشتم می لرزیدم. از سرما نبود که بگم هوا سرده نه. من از روی وحشت داشتم...
از خودم وحشت داشتم. به اهویی که جلو روم بود نگاه کردم. اهویی دیگه وجود نداشت. همش استخوان بود و سرش.
حالم داشت بهم میخورد دیگه حالت تهوع گرفته بودم. اشک هام بند نمیومد و من داشتم می لرزیدم. از سرما نبود که بگم هوا سرده نه. من از روی وحشت داشتم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان فرجام آلفا | Kimiaa کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: