- عضویت
- 1/1/22
- ارسال ها
- 1
- امتیاز واکنش
- 3
- امتیاز
- 48
- سن
- 34
- زمان حضور
- 12 ساعت 44 دقیقه
خلاصه رمان:دختری عاشق ؛عشقی پاک وناب، عشقی از جنس وفاداری ! پسری عاشق تر ؛ ولی عشقی دیگر، وعاشق ومعشوقی دیگر، در گمراهی این عشق قرار گرفتند؛ وهردو عشق ،در تلاطمی عمیق گرفتار میشن که بذر کینه وانتقام رو ،به روی عشقاشون می پاشه. باید دید از این بذر جوانه ای رشد میکنه یا خشک میشه؟! رمان گریز پا پارت اول# اونقدر وحشت زده بودم که ، باسرعتی که در دویدن داشتم، تصور میکردم من یه آهوی تیز پای وحشیم! همونطور که میدویدم ونفس نفس میزدم، آرش بخت برگشته رو لعنت میکردم ؛آخه چرا باید من الان توی یه همچین موقعیتی باشم؟ یه لحظه برگشتم که ببینم، بلاخره رها شدم یانه؟که احساس کردم کشیده شدم ، میخواستم جیغ بکشم، اما وقتی برگشتم تمام فریادم به سکوت تبدیل شد. ای خدا! من که توی همه ی زندگیم ،فقط به تو توکل کردم وبه تو اطمینان داشتم آخه چرا ؟سعی کردم دستم رو از دستش بکشم، که منو سریع داخل ماشین کشوند با صدای که لرزشس واضح بود گفتم -خواهش میکنم ولم کن امیر احسان بزار برم. ممنون که مثل همیشه، بودی! برای لحظه ای نفهمیدم چی شد که، خودم رو درآغوشش دیدم . کاش دنیا همینجا تموم بشه وعطر ناب تنش با من بمونه ؛ آرزویی که میدونم محاله. درحال بوییدن عطرتنش بودم که زمزمه هاش رو شنیدم - باورم نمیشه ...آ..آهو ؟! خدا میدونه چقدر ازشنیدن اسمم از زبانش خوشحالم میکرد. اما خوشحالیم دوام نداشت، چون احساس کردم که بازوم داره میان انگشتاش خرد میشه ؛با آخی که گفتم ولم کرد. دستم به دستگیره نرسیده، صدای قفل مرکزی ماشینش امیدم رو ازم گرفت . نالیدم:-امیر احسان خواهش میکنم ' - خواهش میکنم چی ؟ هان چی؟ کور خوندی ؛ ببین چیکارت میکنم هر کاری کردی من بدترش رو سرت میارم . نمیدونم، شاید بهتر بود دیگه هیچی نگم از سرنوشت هیچ فراری ممکن نبود.
درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com