- عضویت
- 28/3/20
- ارسال ها
- 962
- امتیاز واکنش
- 4,223
- امتیاز
- 278
- محل سکونت
- Bookland
- زمان حضور
- 80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
سلام. ناظر شما Mahla_Bagheriبسم الله الرحمن الرحیم
رمان&
نام رمان : ائورت بی دريچه
نام نويسنده : هديه قلی زاده اميری
ژانر :تراژدی،عاشقانه
خلاصه:
سرگذشته ها، آن گوشه خيابان دختری گريه می کند و اشک می ريزد .اين گوشه خيابان
پسری سربگريبان است.! پشت ويترين مغازه ها ،درب مغازه های خرازی و... . اين گوشه
و ان گوشه افرادی بيکارند و از سر بيکاری پرسه می زنند .!اين گريه ها،اين اشک و ناله
ها و سربگربيانی ها و اين ولگردی ها گاه و بيگاه به چشم می خورد!...و آن دختر از غم و
غصه به گريه پناه آورده است و آن پسر از شدت عصبانيت خانه را رها کرده و سر بر
کوچه و بيابان زده است !و آيا گريه و غصه دردی را دوا می کند؟ آيا ناله و فرياد غمی را
برطرف می کند؟ به راستی جای ترديد نيست که غم و غصه و گريه دردی را دوا نمی
کند.و حال است که افرادی در لباس های دلسوزی و ترحم وارد می شوند و افراد
سربگريبان و ناراحت را به دام می اندازند.
مقدمه
زندگيم سياهی مطلقی شد که ديگران ساختند،زندگی که تماما تاريکی در ان چشمک می زد.
ايا سفيد کردند اين زندگيم کار هر کسی می توان باشدو آيا اين کار ساده ايست؟
مسبب اين همه نفرت در داستان ما چه کسی است؟ آری از همه مهمتر اين نفرت در وجود
کيست؟
آنقدر اطرافيانم واژه های گناهکار، بدبخت،سياه بخت را تکرار کردند.که باعث شد حتی
خود منم کلماتی که حتی با اين که اشنايی چندانی با اين کلمات نداشتم .آنها را به خود تلقين
می کردم و باعث می شد ،که قلب و روحم باور کنند که اينگونه هستم..روحم را با هزاران
افکار،خواسته وناخواسته و گاهی با سخن هايی پيش از پيش شکستند و خورد کردند.
کارهايم دور از گنـ*ـاه و اشتباه بود اما آنها همه را زير سوال بردند.
يک آدم،يک انسان .انسانی يک انسان بودو ذره ای انسانيت داشت را هزار تکه کردند و
شکسته اند آيا شيشه ای که می شکند دوباره همانند روز اول خود می شود؟ آيا آن شيشه
های شکسته راهی جز بازيافت برای او می ماند ؟آری آنوقت بود که به چيز ديگری
تبديلش کردند باظاهری زشت و پليد ،آری من ديدمش،به خداوندی خدايم ديدمش.!نفرت آن
چيزی بود که در قلب نهيف و کوچک من پروش دادند،حال اين نفرت در وجود من ريشه
ميزند يا زده است؟
از ان نفوذ به عمق وجودم است .. . آری من کيستم بنيتاهمم يا تيامم؟راستی کسی رسمم را می داند؟هه کشف من سخت و سختر نفوذ به عمق وجودم است.
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین. ~ROYA~ رو هم اد کنید.
درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com