- عضویت
- 20/6/21
- ارسال ها
- 34
- امتیاز واکنش
- 393
- امتیاز
- 123
- سن
- 17
- زمان حضور
- 1 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت19
دستم رو گرفت و گفت:
-هیش! این حرف رو نزن دخترم.
مکثی کرد و گفت:
-اومدم ازت اجازه بگیرم پدر و مادرتو دفن کنیم، خوب نیست مرده رو زمین باشه. خواهرتم که فعلا از حال رفته!
با این حرفش، دوباره داغ دلم تازه شد و بلند بلند زدم زیر گریه.
-یعنی چی دفنش کنین؟ به...
دستم رو گرفت و گفت:
-هیش! این حرف رو نزن دخترم.
مکثی کرد و گفت:
-اومدم ازت اجازه بگیرم پدر و مادرتو دفن کنیم، خوب نیست مرده رو زمین باشه. خواهرتم که فعلا از حال رفته!
با این حرفش، دوباره داغ دلم تازه شد و بلند بلند زدم زیر گریه.
-یعنی چی دفنش کنین؟ به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان مرداب اغواگر | Shaghayegh_G و Niya.Hamzehei کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com