خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام او

دلنوشته: نرگس مستانه
نگارشگران: ozan♪ و Saghár✿
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
من آن نرگس مستانم
که ایستادم در این راهی
که نه پایان خوش دارد
و نه پایان بی‌جانی
گر از احزان برگشتم
بدیدم روی ماهش را
به فال نیک می‌گیرم
به پایان می‌رسانم
صفحه‌ی دل را

#نرگس_مستانه
#دلنوشته_نرگس_مستانه
#ساغر_هاشمی_مقدم
#اوزان_نویس


دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Matiᴎɐ✼ و 46 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
چمدانش را فشرده سخت در آ*غو*شی
که جز درد دل و دوری ندارد هیچ احساسی
کنار جاده خاکی
به زیر آسمان غمناکی
به دست باد می‌سپارد
قطره گوهر نایابی
ساز او سرشک و سرودش تنهایی
جامعه‌اش برگ خریف و
دیده‌اش یک شهر آفتابی
به رعشه جانش آن گاهی
که دید قاصد ابر بالی
رسوخ جان می‌بیند و
یک زندگی رویایی

#نرگس_مستانه
#دلنوشته_نرگس_مستانه
#ساغر_هاشمی_مقدم


دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Matiᴎɐ✼ و 49 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
مسالمت دل با مواج دلواپس و گوهر چشمانت عجین شده و روح را مفرح ذات می‌کند.
میدانی سلبت گاهی، چراغ جهان را تیره و قوَت را ز قلبم می‌زداید.
آری بی تو دل رنجور و منفور از زندگانی بوده و مملو از مشقت است...
صدق طینت نیك‌اَم، نوید مداومت دارد که پرسه زند در تقدیر ما...
تو آن ارغوانی که با نگاهی به آسانی، چنگ میزنی بر دل و تهی می‌کنی پریشانی را...
بگذار نیك بگویمت؛ هراس من ز حسد دل نیست، نگاه تو بر آن است.
زین پس تیرگی هارا به اغما خواهیم برد.
جرعه‌ای از آب زلال زندگی خواهیم خورد.
مانند کودکی نو نهال با ندای دل پیش خواهیم رفت...
بدین‌سان که؛ پایان حکایت نبشه‌ی روح، مدد راهی برای نرگس مستانه خواهد بود.

#اوزان_نویس


دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Matiᴎɐ✼ و 46 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
به استارت نگاهت در می‌آیم آن‌گاه که نبض با توست.
تمام دل و جانم تو را پرستش می‌کند
گویی که تو پروردگار قلب منی.
لیک هردم ورد زبانم تویی.
دگر حال اطمینان دارم که نبض‌هایمان با یکدیگر هماهنگ شده.
افکارمان در حوالی هم پرسه می‌زند
و لـ*ـب‌هایمان جز به ذکر هم گشوده نخواهد شد.
به هر سو بنگرم روی تو بینم
به هر کوی روم یاد تو بینم
تمام میل آ*غو*شم تو هستی
تمام قلب و روح من تو هستی
#ساغر_هاشمی_مقدم
#نرگس_مستانه
#دلنوشته_نرگس_مستانه


دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Sotøødeh و 41 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
آنگاه که زرده‌ی روز، رنگ زغالی می‌گیرد. واهمه‌ی سکوتش جهانم را فرا می‌گیرد. ای‌کاش آن را همچو دانه های تیره‌ و‌ خسته‌ خوشه‌ی انگور جدا کرده و دور می‌ریختم.
ای‌کاش تو آفتاب بودی و من مهتاب، تا میتابی کمی نیز به اسمان دلم...
تا نور عشقت از قلب بر چهره‌ام‌ نمایان شود.
هر جا که هستی آشفته‌ دل خسته‌‌ی من مباش.
من اینجا زیر پلک های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Sotøødeh و 38 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پروردگارش و بندگانش دست به دست هم داده‌اند و جدایی را حکم می‌کنند.
دگر سوزان و صدای گوش خراش پایان عمر پشیزی ارزش ندارد.
در بی‌عطری آ*غو*ش تو گرد مرگ بر تار و پودم می‌افشانند و فراق به خوردم می‌دهند.
قطره‌هایی که روزگاری گوهر بود، آرام‌آرام بر روی گونه غلطی می‌زنند؛
برای رسیدن به دستانت راه پیموده‌اند و حال به هیچ رسیده‌اند.
چشمانم در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Sotøødeh و 35 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
روح من گاه همچو گل رز
که به آب و آفتاب نیاز دارد
تشنه‌ی‌ محبت توست...
دمی گر خود را ز من بپوشی
شکیبای را بر من تحمیل نکنی
در تاریکیِ مطلق و خموشی
زار میزنم همچو نونهالی
كه مادرش گم‌ گشته...
اکنون كه اشک را کنج لـ*ـبم می‌چشم
می‌دانم چگونه دلباخته‌ی تواَم.
حمیرایِ من، عشق زیبای من
بگو که هستی
فقط و فقط مال من
منطق ندارد دل من
زمزمه کن با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Sotøødeh و 33 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
لحظه‌ی صبح دم و مرگ یک شادی بود
قلب سرخش دگر رنگی نداشت
گویی بال‌‌هایش را گشوده بود
فکر پروازی داشت
بی‌قرار و بی‌حوصله بود
خواب فراری بود ز چشمان تَرَش
خاک‌ها افتاده بود بر سرش
لحظه‌ی ویرانی که نزدیک شد
حس گرمایش آ*غو*ش به دامش انداخت
بگرفت شرفه و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، Sotøødeh و 30 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
به وقت رفتنت گاه زمزمه قلبم این است؛
خورشید گزندی بر تنت نزند
باران سرما را به تنت نیاورد
سنگ به پایت نخورد
مانند جوی روان برو و مانند جوی روان برگرد
مراقب امانتی ام باش...

#اوزان_نویس


دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Morad، MĀŘÝM و 20 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
جوهر قلم را از زجر پر‌ می‌کنم و از اندوه می‌نویسم.
سوالی که در ذهن مطرح است
من کیستم؟ برای چیستم؟
گاه با خود می‌اندیشم همانند درختی پر بار با میوه هایی شیرینم!
چرا که درخت هر چقدر پر بار تر باشد سنگ های بیشتری سمتش پرت می‌شود!
ریشه هایم بر دل زمین نفوذ کرده و زمین با سنگ دلی ریشه هایم را می‌سوزاند...
آری اکنون زخمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته نرگس مستانه | ♪ozan و Saghar کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، ~ĤaŊaŊeĤ~، Morad و 14 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا