- عضویت
- 11/3/21
- ارسال ها
- 1,870
- امتیاز واکنش
- 19,815
- امتیاز
- 373
- سن
- 19
- محل سکونت
- ته قلب فاطیم:)❤️
- زمان حضور
- 76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره کمک کردن
قصه شب “چگونه گاو روی زمین پیدا شد”: در روزگاران خیلی خیلی دور، ستاره ای در آسمان بود که گاو نام داشت. آن وقت ها مردم زمین هایشان را به سختی شخم می زدند. آنها خیلی زحمت می کشیدند و تلاش می کردند، اما فقط می توانستند هر شش روز یک بار غذا بخورند.
روزی، فرشته آسمان به زمین نگاه کرد و دلش به حال انسان ها سوخت. او دید که انسان ها چقدر زحمت می کشند و رنج می برند. فرشته آسمان از ستاره گاو خواست تا به زمین برود و به انسان ها مژده بدهد که اگر خوب کار کنند و به اندازه کافی زحمت بکشند می توانند روزی یک بار غذا بخورند.
کمک کردن
ستاره گاو از اینکه فرشته در میان همه ستاره ها او را برای این کار انتخاب کرده بود، خیلی خوشحال و مغرور بود. پس با خوشحالی به زمین رفت و انسان ها را دور خودش جمع کرد و گفت: « فرشته آسمان به شما زمینی ها مژده می دهد که اگر همین طور کار کنید و زحمت بکشید، می توانید از این به بعد روزی سه بار غذا بخورید.»
انسان ها از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند و از آن به بعد با شادی کار می کردند و موقع دسته کردن گندم ها آواز می خواندند.
ستاره گاو هم به آسمان بازگشت و برای فرشته تعریف کرد که به انسان ها چه وعده ای داده است. فرشته از شنیدن حرف های او خیلی عصبانی شد و با ناراحتی فکر کرد که چطور می تواند به وعده ای که به انسان ها داده شده است وفا کند.
فرشته مدتی به فکر فرو رفت و بعد رو به ستاره گاو کرد و گفت: « حالا که از قول من به انسان ها چنین وعده ای داده ای باید خودت به زمین بروی و در شخم زدن زمین به آنها کمک کنی.»
از آن زمان تا به حال گاو به زمین آمده است و در شخم زدن زمین به انسان کمک می کند.
مترجم: رضا جلالی نائینی
برگرفته از کتاب “قصه هایی برای خواب کودکان”
منبع :سرسره
قصه شب “چگونه گاو روی زمین پیدا شد”: در روزگاران خیلی خیلی دور، ستاره ای در آسمان بود که گاو نام داشت. آن وقت ها مردم زمین هایشان را به سختی شخم می زدند. آنها خیلی زحمت می کشیدند و تلاش می کردند، اما فقط می توانستند هر شش روز یک بار غذا بخورند.
روزی، فرشته آسمان به زمین نگاه کرد و دلش به حال انسان ها سوخت. او دید که انسان ها چقدر زحمت می کشند و رنج می برند. فرشته آسمان از ستاره گاو خواست تا به زمین برود و به انسان ها مژده بدهد که اگر خوب کار کنند و به اندازه کافی زحمت بکشند می توانند روزی یک بار غذا بخورند.
کمک کردن
ستاره گاو از اینکه فرشته در میان همه ستاره ها او را برای این کار انتخاب کرده بود، خیلی خوشحال و مغرور بود. پس با خوشحالی به زمین رفت و انسان ها را دور خودش جمع کرد و گفت: « فرشته آسمان به شما زمینی ها مژده می دهد که اگر همین طور کار کنید و زحمت بکشید، می توانید از این به بعد روزی سه بار غذا بخورید.»
انسان ها از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند و از آن به بعد با شادی کار می کردند و موقع دسته کردن گندم ها آواز می خواندند.
ستاره گاو هم به آسمان بازگشت و برای فرشته تعریف کرد که به انسان ها چه وعده ای داده است. فرشته از شنیدن حرف های او خیلی عصبانی شد و با ناراحتی فکر کرد که چطور می تواند به وعده ای که به انسان ها داده شده است وفا کند.
فرشته مدتی به فکر فرو رفت و بعد رو به ستاره گاو کرد و گفت: « حالا که از قول من به انسان ها چنین وعده ای داده ای باید خودت به زمین بروی و در شخم زدن زمین به آنها کمک کنی.»
از آن زمان تا به حال گاو به زمین آمده است و در شخم زدن زمین به انسان کمک می کند.
مترجم: رضا جلالی نائینی
برگرفته از کتاب “قصه هایی برای خواب کودکان”
منبع :سرسره
قصه چگونه گاو روی زمین پیدا شد
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: