خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سیده کوثر موسوی

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/21
ارسال ها
1,870
امتیاز واکنش
19,815
امتیاز
373
سن
19
محل سکونت
ته قلب فاطیم:)❤️
زمان حضور
76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره تقلید کردن

قصه شب “یک، دو، سه، پرواز”: روزی باد تندی وزید. باد بچه گنجشکی را از توی لانه اش پرت کرد بیرون. بچه گنجشک هر کاری کرد نتوانست به لانه اش برگردد. چون که هنوز پرواز کردن را بلد نبود. او این طرف را نگاه کرد، آن طرف را نگاه کرد. چشمش به یک مرغ افتاد.

خانم مرغه راه می رفت و دانه برمی چید. بچه گنجشک به خانم مرغه خوب نگاه کرد. بعد هم مثل او قدم برداشت و راه رفت. بچه گنجشک راه رفت و راه رفت، تا رسید به قورباغه.


تقلید
قورباغه به این طرف و آن طرف جست می زد. بچه گنجشک به قورباغه خوب نگاه کرد. بعد هم مثل او جست زد. بچه گنجشک جست زد و جست زد تا رسید به یک جوجه کلاغ.

جوجه کلاغ داشت تمرین پرواز می کرد. جست میزد و می پرید. بچه گنجشک به او خوب نگاه کرد. بعد هم مثل او جست زد و پرید.
بچه گنجشک جست زد و جست زد تا رسید به نزدیک لانه اش. آن وقت باز هم بال زد و پرواز کرد. پرواز کرد و پرواز کرد تا به لانه اش رسید.

نویسنده: محمدرضا یوسفی
برگرفته از کتاب “قصه هایی برای خواب کودکان”

منبع :سرسره


قصه یک، دو، سه، پرواز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا